Category: فرهنگ سرا

سینه چون کشتی به دریا می‌زند گهواره‌ام

کار بزرگ آنان، جمع کردن نویسنده، طراح،نقاش و شاعر تازه از میان خود مردم افغانستان است، همان طور که آثار وافسانه‌ها و قصه‌های دیگر ملل را هم خودشان ترجمه می‌کنند. از کارهای نکردۀ آنان، بازنویسی قصه‌های کتاب های قدیمی برای کودکان است، مثل داستان‌های مثنوی، شاهنامه،عطار و داستان های هزار و یک شب و افسانه‌های منثور و منظومی که نسل های پیشین با حکمت ها و ظرافت‌های آن ، بزرگ شده اند.

مرگ ملکۀ شعر هرات

پارسال به اصرار خواستیم بیاید لندن که برایش مراسم بزرگ‌داشت بگیریم، پذیرفت و به لندن آمد. دردانشگاه سواس لندن، همه دوستان قدیم و جدیدش جمع شده بودند. انگاری همه می‌دانستیم،دیدار واپسین ماست. محبه را در آغوش گرفت برای چند دقیقه، از کج‌خلقی شاعرانه برایش گفت. با سیما شادان، آصف معروف و استاد ناشناس از کابل قدیم سخن گفت. از وقت‌های رادیو تلویزیون ملی و شعرخوانی‌های پر شور کابل. به من نگاه کرد که آن شب شعرها هنوز مانده،نگفتم نمانده، نگفتم که هیچ چیز نمانده از وطنی که برای او حالا تنها رویایی رومانتیک و نوستالژیک شده است.

گونه‌شناسی نخستین داستان فارسی افغانستان

چنان‌که در این بریدۀ کوتاه مشاهده می­‌کنید، فرهنگ و نوع باورهای طبقات مختلف را با تفصیل لازم ارایه می‌دارد و بریده‌­یی از زنده‌گی واقعی اشخاص در آن روزگار را محاکات می­‌کند، این روش بیشتر در رمان رایج است. در داستان جهاد اکبر هرچند دو جبهۀ سیاه و سفید، کفر و اسلام در همۀ قسمت‌­ها مشهود است.

شعر شاملویی افغانستان

در شعر دهۀ هشتاد افغانستان نیز شاملو تاثیرگذار بوده است. مجموعه‌های شعری و شعرهای از مهدی سرباز، مجیب مهرداد، امان پویامک، کریمه شبرنگ، یاسین نگاه، هادی هزاره و… داریم که از نظر بوطیقا شاملویی استند و می‌توانند به نام شعر شاملویی دسته‌بندی شوند. در ضمن شماری از شاعران دهۀ پنجاه نیز به سرایش شعر شاملویی تا دهه هشتاد و… ادامه داده‌اند و نمونه‌های از شعر شاملویی دارند که پرتو نادری، لطیف پدرام، افسر رهبین و… از این جمله اند.

تأملی در جایگاه نیما در شعر معاصر پارسی

طوری‌که از شعر کلاسیک و سنتی فارسی کاملاً عبور نمی‌توانیم از شعر نیمایی نیز نمی‌توانیم کاملاً عبور کنیم. شعر نیمایی هنوز امکان‌های بالقوۀ زیبایی‌شناسی برای آفرینش شعر دارد. بنابراین بهتر است به آموزش اصول، قاعده و قواعد شعر نیمایی و شعر معاصر بیشتر توجه صورت گیرد.

موسیقی فولک در ایران و افغانستان و مقایسه‌ی آن‌ها

در بخش عظیمی از آثار برجامانده و زنده‌ی این موسیقی ما صدای ماندگار و جادویی سازهای مضرابی یا زهی(زخمه‌ای) را می‌شنویم. به عنوان مثال صدای دوتار از خراسان شمالی تا جنوبی در ایران تا نواحی مرزی و این‌سوی مرز در بادغیس و هرات و فراه و غور مشترک است.

نگاهی به جشنوارۀ موسیقی ستارۀ افغان

با این وجود، برنامۀ ستارۀ افغان تأثیر چندانی بر موسیقی افغانستان نگذاشته است و کسانی که در آن موفق شدند، برای مدتی به خوانندگی پرداختند و‌ بعد به فراموشی سپرده شدند و حتی تلویزیون طلوع هم از آنها حمایت‌ نکرد.

لطف یار جان شده کم‌کم‌کم

شیوۀ اجرای اکبر نیکزاد نزدیک به شیوۀ کاری و رنگ صدای داکتر صادق فطرت ناشناس است ولی بعدها او‌ تلاش کرد تا شیوۀ تازه‌یی در اجرا هایش ایجاد کند که مختص به خودش باشد.

جاودانه شدن افسانه

از افسانه بیشتر از صد آهنگ در آرشیف رادیو و تلویزیون افغانستان به ثبت رسیده است. او اساسات موسیقی را نزد استاد حفیظ‌الله خیال آموخت ولی بعدها با آمدن هنرمندان هندی به کابل نزد پروفیسور چترجی‌ رفت تا از اندوخته‌های این هنرمند بزرگ نیز یاد بگیرد، او به رسم موسیقی سنتی هندی نزد این پروفیسور موسیقی «گُر» ماند و رسماً شاگردش شد.

سلطان رباب استاد محمد عمر

سرانجام این استاد مسلم و مبتکر رباب در شب ۲۱ جوزای سال ۱۳۵۹ هجری خورشیدی که در انستیتوت گوته، مرکز فرهنگی آلمان در کابل کنسرت داشت و در پایان کنسرت که به خانه‌اش بازگشت درگذشت، او در آن شب ضمن رهبری آرکستر موسیقی محلی ساعت‌ها پی‌هم رباب نواخت و آن اجرا آخرین اجرای سلطان رباب در موسیقی کشور بود.

استاد سليم سرمست سرآغاز نوآورى در موسيقی افغانستان!

نخستین سرود ملی جمهوری افغانستان نیز از ساخته های استاد سلیم سرمست است، او این سرود ملی را بار نخست توسط آرکستر سمفونی تیاتر « اوپرا بالت» جمهوری تاجیکستان شوروی و بار دوم هم توسط آرکستر سمفونی « فیلارمونی » دولتی اوزبیکستان شوروی وقت و هر دو تحت رهبری خودش اجرا و‌ ثبت کرده است.