Category: فرهنگ سرا

مولانای جان

از حجاب خود باید بیرون زد، حباب خیالی ساخته اجتماع و قضاوت‌ها را در هم شکست  تا به مقام رفیع عشق رسید و ارزش یافت.  قدم در خلوت حضرت دوست گذاشت، موسی کلیم الله شد، عیسی شد و حضرت محمد که درود بر او باد در معراج.

رهنورد زریاب؛ عبور از روایت برهنه به روایت انباشته

جایگاه رهنورد زریاب در تاریخ ادبیات داستانی ما همانند جایگاه استاد واصف باختری در تاریخ شعر معاصر ماست. هرچند هیچ­‌کسی به گونۀ مستقیم خود را شاگرد و دنباله‌­رو زریاب نمی­‌خواند، اما حقیقت این است که عامل اصلی دگرگونی نظام خطی و آغازگر نوعی روایت­‌مندی مدرن در ادبیات داستانی افغانستان، زریاب است و از این نظر او بر دیگران حق استادی دارد. چنانچه در حوزۀ اشاعۀ شعر نیمایی و سپید در افغانستان، کسی که برای نخستین‌بار با پشتوانۀ عمیق فکری و علمی قدم و قلم زد، استاد واصف باختری بود.

آیا می‌توان از دپلماسی نوروزی سخن گفت؟

از ماوراءالنهر تا بین‌النهرین و از سینگ‌کیانگ تا اقصی نقاط ترکیه همه با نوروز آشنا و عجین هستند، و همه اقوام و زبان‌ها و طایفه‌ها نوروز را پاس داشته و آن را جشن می‌گیرند.

صلح جهانی و دیگر پذیری مولانا

 کم‌بود اخلاق از مشکلات جهان امروزین است. در جامعه‌ی ما به دلایلی گسستی در زمینه‌ی شناخت مولانا وجود دارد . خیلی‌ها ذهنیتی آماده برای درک این مفاهیم نداشته وحتا با این تفکر دشمنی دارند. درجهان مدرن اما  باصلح جهانی ای که درمیان بشریت مطرح است، خیلی از فیلسوفان ومتفکران وحتا هنرمندان به مولانا پرداخته اند، واندیشه او را سرمایه این هم پذیری بنیادی انسان دانسته اند.

مولانا و شکسپیر

در فضای ادبیات جهان از شکسپیر به عنوان یکی از ارکان سه‌گانه‌ی ادبیات جهان یاد می‌شود، یعنی اجماع ادبی طاقت نوشته شده و طاقت نانوشته در فضای ادبیات جهان به یک مثلث ادبی در سطح دنیا اعتقاد دارد که هومر، شکسپیر و دانته، خالق کمدی الهی را ارکان ادبی جهان می‌خوانند. صرف نظر از این که هومر شخصیت یا وجود خارجی داشته یا نه؟ که مراد از هومر آثار منسوب به این نام است، یعنی ایلیاد و ادیسه.

کرونا مثنوی خوانی را در هرات متوقف کرد

 وقتی درمورد اثری صحبت می کند، آن را با نسخه ها ،چاپ ها وناشران متفاوتی خوانده است. درمورد شروح مثنوی ودرکل مولانا از تمامی آثار مربوط را به کرات خوانده است. به همین ترتیب آثار مولانا شناسان ومستشرقینی که دراین حوزه کار کرده اند. حال اما کرونا این سلسله را برهم زده است ولی تعمق درمولانا وجاذبه های شعر واندیشه او چیزی نیست که با وجودی که سرما سخت سوزان است از دل ودنیا آقای خود جو وهم حلقه های شان دور شود.

زریاب و تمام!

در داستان آدمی و سگ، تلاش می‌کند تا ظاهر آدمی را به‌عنوان مبنای انسانی مورد پرسش قرار دهد و هم جستجوی دانش را و در راه دل دوست، حتا سلوک و جستجوی ارباب را به نقد می‌گیرد، مورچه‌خانه و  ژاله و الماس، ضعف و عجز و نفی آرزو را بی‌دلانه شرح می‌دهد، آدمی است و عجز بی‌پایانش و آرزوهایش. داستایت نوزدهم،  مارافسا و دو داستان بعدی، شرح حسد، خودخواهی و تقلب‌گری ذاتی آدمی است و بالاخره قمار‌باز، ادامه‌ی مارها و درخت سنجد است، تمثیلی از خود زنده‌گی، خود خود زنده‌گی، قماری در وهم.

نویسنده‌ای مثل زریاب هرگز نمی‌میرد

رهنورد زریاب بعد از خانه‌نشینی؛ اما دغدغه‌ی درست‌نویسی و سره‌بودن زبان فارسی را فراموش نکرد. او در تلویزیون طلوع گوشه‌ی کاری گرفت و عزم کرد که حد اقل یکی از رسانه‌های کشور کم‌تر غلطی فاحش املایی، انشایی و گفتاری داشته باشد. او برای واژه‌های غیربومی معادل‌سازی می‌کرد و عربی‌زدایی و لاتین‌زدایی از زبان فارسی در دستور کارش بود. جوانان زیادی در طلوع از او آموختند و همچنان مخاطب‌های زیادی متوجه شدند که طلوع دارد حد اقل در سرویس‌های خبری خود، از معیارهای به‌تر و خوب‌تر زبانی استفاده می‌کند.

مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد

شاید هم‌زمان با از دست دادن او در این غم‌انگیزی وسوگ نتوان به شرح دقیق کارنامۀ ادبی ونقش وجایگاه بایستۀ او درگسترۀ ادبیات پرداخت. این نقش ویژه که ازجهات متنوعی قابل بررسی وتشریح است، نیازمند زمان بیشتری است تا سوای اثرات غم انگیز نبود استاد، درجهت بیان کارنامۀ او به حیث یک نیاز اساسی در زمینۀ فرهنگ وادبیات اندیشید.

داستان طالبی که عشق از انتحار منصرفش کرد

نادرشاه نظری از آن نویسنده‌های است که ادبیات را در خدمت مبارزه با افکار افراطی قرار داده است. خوشبختانه در میان جوانان افغانستان نسلی ظهور کرده است که بر علیه افکار افراطی ادبیات خلق می‌کنند تا جامعه را در برابر این ایدیولوژی واکسین کنند.

تیوری توطئه در رمان «خدایان منسوخ»

نوع روایت‌گری در این رمان را من روایت­‌گری مختلط می‌نامم، زیرا رخدادها از چندین زاویه‌ی دید نگریسته می‌شود، اما تمام این روایت‌گری‌ها از نوع روایت هم‌داستان‌اند، یعنی راوی به مثابه‌ی کنش‌گری، در درون جهان داستانی نقش دارد.

شیوه‌های روایت‌پردازی در رمان‌های عزیزالله نهفته

رمان از آغاز تا پایان به‌وسیله‌ی راوی سوم‌شخص ناهم‌داستان و دانای کل در چارچوب خاطره و بازی‌های دقیق روایت‌مندی پس‌نگرانه (Analepsis) ارایه شده است و نمود زمان در گفتمان، روال خطی زمان در داستان را برهم زده است. این شگرد روایی چنان چسبناک عمل می‌کند که خواننده را در سلول‌های متن دچار انجذاب و تطبیق می‌کند و نمی‌گذارد از متن فاصله بگیرد و از فضای روایت بیرون شود. یکی از برجسته‌ترین نکات در این رمان که بدون هیچ شکی جوهر اصلی هنری رمان را فرا چشم می‌کشد، زبان شیوا، استوار و محکم آن است.