صلح جهانی و دیگر پذیری مولانا

ابوطالب مظفری شاعر،‌نویسنده وپژوهشگر حوزه فرهنگی از چهره‌های مطرح درحوزه‌ی زبان فارسی است . هم‌زمان با برگزاری مراسم عرس خداوندگار بلخ از سوی انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان، ‌رادیو نوروز در سلسله‌ای از برنامه‌ها ،گفتگوی ویژه‌ای با ایشان داشت. دراین گفتگو اقای مظفری درمورد پیام مولانا برای جهان مدرن وانسان امروزی گفت که  نخست  این که مولانا برای زمانه ومردم روزگار ما چی دستاوردهای هنوز می تواند داشته باشد؟ قرار دادن مولانا در ذیل عنوان تنها شاعر، نمی‌تواند همه ابعاد اندیشه‌ی ایشان را باز گو کند. اما چون اشتهار مولانا در شاعری است به اجبار باید از همین منظر به اندیشه‌ی او پرداخته  شود.

 نخستین کار شاعر برداشت اطلاعات رایج زمانه خودش درساحت های مختلف شامل دیانت، فرهنگ، فلسفه، اخلاق، عرفان… دربیانی متفاوت مطرح  است و دوم ابداعات هنری را ضمیمه کار می‌سازد. ساحت کار سومی شاعر می‌تواند اضافه کردن برداشت ها وتجربه های تازه خودش از زمانه معاصر باشد. آنچه از نظرمن خیلی مهم است و مولانا در این گستره در جایگاه نخسیتن ایستاده است این ویژه گی سوم است. به باور آقای مظفری مولانا اندیشه‌ی به جهان و زمانه خود و آینده‌ی اضافه کرده که حاصل تفکر و تامل ویژه‌ی خودش است.

 این که ما می‌دانیم که مولانا به ویژه در «مثنوی معنوی» از داشته‌های زمانه خودش به کمال برخور دار بوده ، چه درحکمت و چه در ادبیات وفلسفه ودین شناسی…ما این موضوع را در مثنوی می‌بینیم که هرجا سخنی از فقه، فلسفه ومباحث کلامی مطرح می شود، او به عنوان متبحر دراین بحر ایستاده است.

 به باور وی  این رویکرد را شاعران دیگرما هم به تفاوت دارند، مهم این است که مولانا چی‌گونه این مباحث را مطرح می‌کند. ویژه‌گی اصلی مولانا مطرح کردن تجربه های تازه خودش از زندگی ومفاهیم جهان شناسی است. این خاصیت را بسیاری از شاعران ندارند. او آنچه را که مطرح می کند انگار خودش شکار کرده و قبل از اومطرح نشده است. درحالی که به عکس روش مولانا، شاعران ما از زمانه خود شان برداشت می‌کنند. انگار مولانا خودش دستی در دریا دارد وماهی تازه شکار می کند و در ازار بشریت مطرح می کند.

این که برای زمانه ما چی دارد؟ هر شاعر در دوره‌های مختلف از جنبه‌ای مطرح می شود. در روزگار گذشته توجه مخاطبان در مورد مباحث کلامی مولانا متمرکز بود، مباحثی که برای نسل امروزشاید اولویت ندارد، پس چه چیزی قابل مطرح کردن است.آیا مولانا برای بشر وفرزندان امروزین بشر، سخنی برای گفتن دارد یاصرف به عنوان یک شاعر قدیم اورا پاس میداریم؟

رواداری و شکیبایی و دیگر پذیری به باور آقای مظفری از بیناد های اصلی تفکر مولاناست و از ویژه گی های مولانا که درمیان شاعران وحتا متفکران وفیلسوفان ما کم است وبرای انسان امروز بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال وقتی به آثار مولانا نگاه می کنم رواداری است.

یکی از مهم‌ترین ویژه گی های فکری مولانا، رواداری وشکیبایی وعدم تعصب است. این مسایل خواسته و نیاز جهان امروز وبه خصوص کشور ماست. او اضافه کرد که در جامعه‌ای مانند جامعه‌ی ما  چالش هایی داریم که با نگاه به اندیشه مولانا می‌شود برای آن نسخه داشت . به عنوان مثال در سال‌های اخیر  مبحث حقوق بشر بسیار مطرح شد، ولی جامعه بدان توجه چندانی نداشت.  شاید به این دلیل که برابر با فرهنگ ما با ریشه‌سنجی فرهنگی واجتماعی با این مباحث برخورد نشد  و انگار وارداتی قلم‌داد می‌شد از سوی توده‌های مردم  چندان جدی گرفته نمی‌شد. درحالی که ما این مسایل حقوق بشری مانند رواداری،‌شکیبایی در مقابل اندیشه‌های مخالف، پذیرفتن دیگری،… اساس اندیشه‌ی مولاناست.

نکته مهم دیگری که به باور او درآثار مولانا وجود دارد، شادمانی است. آدم‌ها و جوامع به ویژه در کشورهای فقیر،جنگ‌زده و بحران‌دیده،تنها با امید وشادمانی است که می‌توانند و چرخه‌ی زندگی را تداوم ببخشند. فقدان این جان‌مایه نیز برعکس زیربنای زندگی را برهم می‌ریزد.

 اومی گوید:« مولانا بارها می گوید من فرح بن الفرح بن الفرح ام… فرزند شادی ام..به همین دلیل بسیاری از متفکران امروزی ایشان را عارف متبسم ودرواقع خندان نام گذاری کرده اند وتفکر وسنتی که از او در سنت مولویه باقی مانده به ویژه در دیوان شمس ، سرشار از شادی وشور وامید است.»

آقای مظفری اضافه می کند که مولانا در مورد افکار متعارض با خودش هم یک نوع واکنش پذیرنده گی  داشته است،خصوصا درحوزه فکری پذیرنده گی دیگری از مباحث مهمی است که دنیای امروز به آن توجه دارد، سعه صدر وپذیرایی بیناد اندیشه اوست. اخلاق از ویژه گی های دیگراو است. اخلاق درتعریف کلی یعنی اینکه آنچه را به « خود نمی پسندیم به دیگران هم نپسندیم.» مولانا درمبحث اخلاق نیز برای ما حرف های زیادی دارد براین مبنا که آنچه را دوست نداریم تجربه کنیم و از آن در رنجیم، بردیگری روا نداریم.

 کم‌بود اخلاق از مشکلات جهان امروزین است. در جامعه‌ی ما به دلایلی گسستی در زمینه‌ی شناخت مولانا وجود دارد . خیلی‌ها ذهنیتی آماده برای درک این مفاهیم نداشته وحتا با این تفکر دشمنی دارند. درجهان مدرن اما  باصلح جهانی ای که درمیان بشریت مطرح است، خیلی از فیلسوفان ومتفکران وحتا هنرمندان به مولانا پرداخته اند، واندیشه او را سرمایه این هم پذیری بنیادی انسان دانسته اند.

 اما برای میراث داران و فرزندان او و کشور خودش این موضوع مغفول مانده است. حالا خوش بختانه این قدم نیک از سوی رادیونوروز برداشته می شود. وظیفه رسانه هاست که در راستای رواداری تلاش کنند تا رسیدن به حل این مساله که بحث حقوق بشر وسایر ضمایم انسانی آن، وارداتی نیست وریشه عمیق دراین فرهنگ به ویژه اندیشه مولانا دارد.