Category: فرهنگ سرا
بهار در دوبیتیهای عامیانۀ افغانستان
از مفاهیمی متنوعی که در آثار شاعران رسمی به خصوص موضوع عرفان با فصل نوروز و بهار بیان شده است، دیده نمیشود. همان طور که اشاره شد بهار در این آثار تنها با موضوع عشق و گاهی با موضوع اجتماعی و فلسفی بیان میشود. مهمان بهار در چنین دوبیتیهایی باشید.
نکاتی در باب سبک رباعیات عامیانۀ تاجیک
نگاهی که یک انسان روستایی به آسمان و زمین دارد، با نگاه یک انسان شهری تفاوت اساسی دارد. زمین برای انسان روستایی حکم تکیهگاه معیشت است و آسمان نیز برکت زندگی. زمین تنها تودهای از سنگ و خار نیست و آسمان سقف بلند و ساده، بلکه زمین و آسمان همچون دو پشتیبان و یاور انسان روستاییاند و از همین جاست که تمام اجزاء و مظاهر این دو یاور نیز حیات مییابند و مورد خطاب، شکر، یا شکوۀ انسان قرار میگیرند.
تکههای کنده شدۀ دستانت
حس می کنی هجوم مردم را به سوی جسم کشیده شده ات در دل خیابانی پر از هیاهو و صدای مهیب انفجار را آن زمان که نگریسته بودی به سوی دیگر خیابان به یاد می آوری. به یاد می آوری که مرد جوان که در پتویی خود را پیچانده بود در تاکسی را که باز کرده بود و نشسته بود کنارت و به یکباره همه چیز بهم ریخت. دوست داری گریستن آغاز کنی از این به یاد آوردن غمناک، اما دیده گانت کور شده اند و تپش قلب ات کم کم می ایستد.
مینا در برف؛ زندهگی افغانی در قاب مدرن
در مینا در برف هم بر خلاف فلمهای وحشتناک، وقتی مینا به قسمتی از یک رمان به جایی میرسد که اشیای نامرئی به صورت عجیب و ترسناک حس میشود، کابوس میبیند، میترسد، کتاب را میبندد و هر بار که میخواهد باز آن صفحه را بخواند، تصورش از آن بدتر و وحشتناکتر از قبل است، اما هیچ چیزی، جز تکان خوردن دست یک مرده برایش نشان داده نمیشود.
به موی کاسۀ چینی نمد نمیبافند
فقر چارمین مقام عرفانی است و معنی اصطلاحی آن از دست دادن چیزی است که بعد به آن احساس نیاز شود. فقر را از احوال قلب و امر معنوی دانستهاند و آن را به آرامش خاطر در تهیدستی تعبیر کردهاند. برخی از محقّقان صوفیّه بر این باورند که اگر چنین صفتی در دل تجلّی یابد، داشتن مال و دارایی، خللی به سالک وارد نمیکند، زیرا که معیار فقر را دارایی یا ناداری ندانستهاند، بلکه عدم دلبستگی به مال را فقر شناختهاند.
ما برای کشته شدن به دنیا آمده ایم
اگر چه در ادامۀ شعر، اتهام را به خود بر میگرداند که ما همۀ ما مردم در هر ناروایی مقصریم، دستهای ما خواسته یا ناخواسته، آغشته به خون ناحق برادران وخواهران ماست. چه ما که سهم در جنگ داشته ایم چه ما که همواره شاهدان خاموش ماجرا شده ایم.
آداب و رسوم در رباعیات عامیانۀ تاجیکان
دخترچهکان در اوقات نماز شام خود را با جامه و سُدره میآراستند و طفلان خرد خواهر و برادر را به بر گرفته، به تفرج بیرون میگشتند، لیک این ها همه بهانهآوری بود از برای گپ زدن با پسرکان و سرپوش نهادن بر دیدارها و قرارهای عاشقانه.
مولانای جان
از حجاب خود باید بیرون زد، حباب خیالی ساخته اجتماع و قضاوتها را در هم شکست تا به مقام رفیع عشق رسید و ارزش یافت. قدم در خلوت حضرت دوست گذاشت، موسی کلیم الله شد، عیسی شد و حضرت محمد که درود بر او باد در معراج.
رهنورد زریاب؛ عبور از روایت برهنه به روایت انباشته
جایگاه رهنورد زریاب در تاریخ ادبیات داستانی ما همانند جایگاه استاد واصف باختری در تاریخ شعر معاصر ماست. هرچند هیچکسی به گونۀ مستقیم خود را شاگرد و دنبالهرو زریاب نمیخواند، اما حقیقت این است که عامل اصلی دگرگونی نظام خطی و آغازگر نوعی روایتمندی مدرن در ادبیات داستانی افغانستان، زریاب است و از این نظر او بر دیگران حق استادی دارد. چنانچه در حوزۀ اشاعۀ شعر نیمایی و سپید در افغانستان، کسی که برای نخستینبار با پشتوانۀ عمیق فکری و علمی قدم و قلم زد، استاد واصف باختری بود.
آیا میتوان از دپلماسی نوروزی سخن گفت؟
از ماوراءالنهر تا بینالنهرین و از سینگکیانگ تا اقصی نقاط ترکیه همه با نوروز آشنا و عجین هستند، و همه اقوام و زبانها و طایفهها نوروز را پاس داشته و آن را جشن میگیرند.
صلح جهانی و دیگر پذیری مولانا
کمبود اخلاق از مشکلات جهان امروزین است. در جامعهی ما به دلایلی گسستی در زمینهی شناخت مولانا وجود دارد . خیلیها ذهنیتی آماده برای درک این مفاهیم نداشته وحتا با این تفکر دشمنی دارند. درجهان مدرن اما باصلح جهانی ای که درمیان بشریت مطرح است، خیلی از فیلسوفان ومتفکران وحتا هنرمندان به مولانا پرداخته اند، واندیشه او را سرمایه این هم پذیری بنیادی انسان دانسته اند.
مولانا و شکسپیر
در فضای ادبیات جهان از شکسپیر به عنوان یکی از ارکان سهگانهی ادبیات جهان یاد میشود، یعنی اجماع ادبی طاقت نوشته شده و طاقت نانوشته در فضای ادبیات جهان به یک مثلث ادبی در سطح دنیا اعتقاد دارد که هومر، شکسپیر و دانته، خالق کمدی الهی را ارکان ادبی جهان میخوانند. صرف نظر از این که هومر شخصیت یا وجود خارجی داشته یا نه؟ که مراد از هومر آثار منسوب به این نام است، یعنی ایلیاد و ادیسه.