زنده‌گی چند بعدی شاه ولی ولی ترانه‌ساز

استاد شاه ولی ولی ترانه‌ساز از آهنگ‌سازانِ مطرحِ دهه‌‌ی پنجاه هجری خورشیدی فرزندِ شاه محمد ولی خان دروازی از مشروطه‌خواهان، وزیر خارجه و نایب‌السلطنه‌ی شاه امان‌الله خان است. او در خانواده‌ی بزرگ شده است که با فضایِ آزادی‌خواهی آراسته شده و حکومتِ نادر خان پدرش را به جرمِ آزادی‌خواهی و گرایش  به آرمان‌های شاه امان الله به اعدام محکوم کرد. شاه ولی ولی ترانه‌ساز زاده‌ی سالِ ۱۳۰۶ هجری خورشیدی در کابل است، او درآغاز به موسیقی کلاسیک گرایش داشت و به خاطرِ هرچه خوب‌تر آموختن این سبک نزدِ استاد قاسم به شاگردی نشست و اساساتِ رایج درین سبک را از استاد قاسم آموخت، ولی بعدها علاقه‌ی شدیدی به شیوه های دیگرِ موسیقی از جمله پاپ که در آن روزها خواننده های فروانی داشت، پیدا کرد و در همین زمینه آهنگ‌های زیادی نیز خلق کرد که از جمله شهکارهای موسیقی پاپِ کشور در دهه‌ی پنجاه هجری خورشیدی محسوب می‌شود.

او در کنارِ آوازخوانی علاقه‌ی فراوانی در ساختنِ ترانه و آهنگ داشت و در زنده‌گی هنری‌اش نیز درین دو مهم موفق بود. آهنگ‌ها و ترانه‌هایی را که استاد شاه ولی ولی ترانه‌ساز ساخته است خواننده های سرشناسی چون احمدظاهر،احمدولی، مهوش، سلما، هنگامه، پرستو،حیدر سلیم و یک تعداد دیگر خوانده اند که سال‌هاست این آهنگ‌ها طرفدارانِ فراوانی در موسیقی کشورما دارد.


استاد شاه ولی ولی ترانه‌ساز در رستورانت شهر غلغله/ عکس از صفحه‌ی شخصی فیروزه ترانه‌ساز

آهنگ‌های نوار دوم آریانا موزیک، چهاردهم افغان موزیک و یک تعداد دیگر از آهنگ‌های زنده یاد احمدظاهر از ساخته‌های ترانه‌ساز است. آهنگ‌های « چشمانِ آبی» و« گریه می‌کنم به خدا گریه می‌کنم» از جمله‌ی آهنگ‌های معروف احمدولی است که این آهنگ‌ها را نیز ترانه‌ساز برای احمدولی ساخته است که آهنگ « گریه می‌کنم » را خان محمد و شفیع محمد از هنرمندانِ پاکستانی بازخوانی کرده اند و هم‌چنان آهنگ معروف « پیمانه بده » از ساخته‌های شاه ولی ولی ترانه‌ساز است که این آهنگ را تا کنون خواننده های زیادی هم در افغانستان و هم در پاکستان بازخوانی کرده اند. او اکثرِ آهنگ‌هایش را به اساسِ ترانه‌ای که خودش می‌نوشت، ساخته است و ازین لحاظ او جایگاهِ ویژه‌ای در ترانه سُرایی دارد. او از جمله‌ی پیش‌کسوتان ترانه‌سُرایی در موسیقی ما محسوب می‌شود.

ترانه‌ها و تصنیف‌های او متکی به زبانِ گفتاری و عاشقانه است. او در تقویت گویش کابلی در موسیقی تلاش‌های فراوانی کرده است، تا زبان کوچه و مردم کابل را در موسیقی معاصر کشور حفظ کند و ازین‌رو آثارش ماندگار و جاویدانه است. آهنگِ معروف « فیروزه بانو » که حال و هوای موسیقی خراسانی دارد، نیز توسطِ استاد شاه ولی ولی ترانه‌ساز ساخته و تصنیف شده است که این آهنگ از جمله آهنگ‌های معروف و به یادماندنی زنده یاد احمدظاهر است. دخترش فیروزه ترانه‌ساز  در مصاحبه‌ای گفته است که این آهنگ را پدرش برای او ساخته است. در برخی از آثار او گرایش آزادی‌خواهی و وطن‌دوستی نیز دیده می‌شود و این شاید میراث خانواده‌گی او باشد چون پدرش به خاطرهمین گرایش توسطِ رژیم نادرخانی تیر باران شد.

 او در داخل کشور مایه‌هایی از موسیقی اعتراضی را در آثارش جا داده و توسط خواننده‌های مطرح اجرا کرده است، آهنگِ معروفِ « ای هموطن ای نیروی بالنده‌ی جاوید » که به طرف‌دارای از جنبش کارگری ساخته شده نیز از آن‌جمله است که این اثر ریشه در موسیقی کشورهای سوسیالیستی دارد و توسط احمدظاهر اجرا شده است. ترانه‌ساز بعدها که به پاکستان مهاجرت کرد، از آن‌جا نیز غیر مستقیم برای جبهه‌ی ضد روس‌ها آهنگ می‌ساخت تا نیرو های ضد کمونستی را روحیه دهد ولی خودش گرایشی جهادی نداشت.

ترانه‌ساز و فرهنگِ رستورانت‌داری در کابل

استاد ترانه‌ساز در کنار کارهای هنری علاقه‌ی فراوانی به رستورانت‌داری به شیوه‌ی سنتی آن داشت. او سه رستورانت مهم و مطرح را در کابل مدیریت می‌کرد و از ملکیت شخصی‌اش بود، رستورانت‌های او به نام‌های شهر غلغله، خُم‌زرگر و درواز مسما شده و از جمله‌ی شیک‌ترین رستورانت‌های شهر کابل در دهه‌ی چهل بود. در رستورانت‌های ترانه‌ساز همیشه موسیقی زنده توسط خواننده‌ها اجرا می‌شد وازین‌رو مشتری‌های فراوانی داشت. استاد وحید قاسمی در کتاب « یادنامه‌ی استاد قاسم » می‌نویسد که استاد زلاند در رستورانت « شهر غلغله »، گروه چهار برادران در خُم‌زرگر، و گروه ستاره‌ها در « رستورانت درواز »، شبان‌گاهان به شکل زنده برای مشتریان و مهمان‌ها کُنسرت اجرا می‌کردند.

شب‌های کابل با این رستورانت‌ها و این اجراهای زنده رنگین بود، خانواده‌ها در کنار هم خوش می‌گذراندند، این رستورانت‌ها را ترانه‌ساز خود دیکور می‌کرد. دیوار‌های یکی از رستورانت‌های او با « قطی نصوار » که با نگین و آیینه تزیین می‌شد دیکور شده بود. ترانه‌ساز با این همه دارایی مادی و معنوی که در کشور داشت، پس از کودتای هفت ثور کشور و کابل عزیزش را ترک کرده و راهی مهاجرت شد و تا آخر عمر در مهاجرت و دور از وطن به زنده‌گی پرداخت تا این ‌که در دوری از وطن جان داد و به خاک سپرده شد. خانه‌ی ابدی او با مشتی از خاک و پرچم کشورش که خودش وصیت کرده بود، در ایالات متحده‌ی امریکا واقع شده است. روی  سنگِ گور او نوشته است: « یکی از صدها هنرمند دوره‌ی طلایی افغانستان.»