زنده‌گی و زمانه‌ی هنرمندان هندوباور افغانستان

دهه‌های چهل و پنجاه  خورشیدی در افغانستان از دوره‌های درخشان موسیقی در این سرزمین محسوب می‌شود، در میان انبوهی از هنرمندان تاثیرگذاری که در این‌ دو دهه‌ی طلایی  موسیقی افغانستان عرض وجود‌ کرده ‌اند از سهم دو‌ هنرمند بزرگ و‌ متعهد  هندو‌، زنده‌یاد پراناتهـ غنيمت و چترام ساهنی، در شگوفایی و پُربارى موسیقی افغانستان نمی‌شود چشم پوشی کرد. این دو‌هنرمند‌ یکی در خواننده‌گی و با حضورش در موسیقی خانقاه ‌و دومی در نوازنده‌گی از جمله‌ی هنرمندان پیش‌کسوت دوره‌ی طلایی موسیقی افغانستان هستند. پراناتهـ، زاده‌ی کابل است. او‌ کودکی‌هایش را در پایین‌چوک کابل گذرانده و در هنگام جوانی به موسیقی رو‌‌آورد، او در آغاز در محافل خصوصی مردمان کابل آهنگ می‌خواند و تا این‌ که صدای او را زنده یاد استاد عبدالغفور برشنا شنید، استاد برشنا در آن هنگام مسوولیت موسیقی رادیو کابل را به دوش داشت، او پراناتهـ را به رادیو دعوت کرد، تا عضویت خواننده‌گی را در رادیو بپذیرد و ازین طریق آهنگ‌هایش را به مردم بخواند، پراناتهـ  اين خواهش را پذیرفت ولی تا آخر عمر از رادیو هیچ حق‌الزحمه‌ای به دست نیاورد، چون خودش از جمله‌ی بازرگانان کابل بود و‌هیچ نیازی به امتیاز مالی از طریق خواننده‌گی در رادیو نداشت.

 چترام ساهنی یکی دیگر از هندوان افغان است که در ضرب‌نوازی و سازهای کوبه‌ای فعالیت داشت، چترام هنرمند مبتکر بود. او‌ از جمله‌ی هنرمندانی بود که با مرحوم ظاهر هویدا، عزیز آشنا، استاد ببرک وسا و یک‌تعداد دیگر به خاطر‌ آموزش موسیقی اکادمیکی‌‌ وارد مسکو شد، ولی به دلایل نامعلوم به تحصیلاتش ادامه نداد‌، او پس از بازگشت به کشور نیز به عنوان ضرب‌نواز درجه اول به فعالیت هنری‌اش هم در استودیو‌های دولتی و‌ هم غیر دولتی ادامه داد، ‌با هنرمندان زیادی ضرب و‌ دِرَم نواخت. چترام در سفرهایی‌که به هند می‌کرد با خواننده‌های مطرح هند نیز ضرب می‌نواخت، او‌ در چندین اثر مهدی حسن و جگجیت سنگهـ از خواننده‌گان معروف موسیقی غزل هند، طبله نواخته است.

چترام ساهنی

چترام نزد هیچ‌ کسی به رسم موسیقی خرابات به شاگردی ننشسته و گُر نمانده بود، او نوازنده‌ای آماتور بود و خودش در نواختن ضرب، مهارت پیدا کرد و جایگاهی در دسته‌های سازی از افغانستان تا هند دست و‌ پا کرد و این جایگاه صمیمیت نا تمامی در زنده‌گی ‌او داشت و از همین رو در چندین نوار برای احمدظاهر به شیوه‌ای خاصی ضرب نواخته و یا با ابتکاراتی در تنظیم موسیقی آهنگ‌هایش او را یاری رسانیده است. یکی از ابتکارات او در آثار احمدظاهر صدا در آوردن چندین پیاله‌ی پُر از آب در آهنگ معروف ( پوشیده چون جان می‌روی ) است که او با این ابتکار، ساز جدیدی را از گیلاس‌های پُر از آب در دسته‌ی ‌ سازی احمدظاهر به وجود آورده که خیلی‌ها شنیدنی ا‌ست. و یا هم روزی در یکی از آهنگ‌ها در جریان تمرین در استودیو‌های رادیو‌ افغانستان از قطی گوگرد در تلفیق ضرب، صدایی در می‌آورده که از سوی یکی از هنرمندان مطرح مورد سرزنش قرار گرفته و‌ آن هنرمند این ابتکار چترام را  بی‌حرمتی به موسیقی پنداشته و نگذاشته که او این کار را بکند.

 « جنون دارم دلم دیوانهٔ کی است» نخستین آهنگی‌ است که مرحوم پراناتهـ در رادیو خوانده است، او بعدها آهنگ‌هایی را در رادیو ضبط کرد که تا امروز هم سر زبان هاست و از سوی خواننده‌های امروزی نیز بازخوانی می‌شود. « بسیار پریشانم‌» آهنگی که بیشتر با صدای فرهاد دریا معروف است از جمله‌ی آهنگ‌های مطرح پراناتهـ است و آهنگ كورس‌خوانی با دو ساختار كه شايد در موسيقى ما سابقه ندارد، « آن سلسله‌مو‌ آید اگر بر سر بازار » است که با جمعی از خواننده‌های مطرح معاصرش از جمله مرحوم ساربان، پیکان و یک تعداد دیگر خوانده است، این آهنگ را بعدها وحید قاسمی نیز بازخوانی کرده که شعر آن ‌را متاسفانه این ‌گونه « آن سلسله موهایت اگر بر سر بازار » اشتباه خوانده است. یکی دیگر از آهنگ‌های معروف پراناتهـ آهنگ « دل چو از دل‌رُبا جدا باشد » است، شهرت و محبوبیت این آهنگ به حدی بود که آن ‌را مرحوم استاد محمد حسین سرآهنگ بازخوانی کرده است. یکی دیگر از ویژه‌گی های پراناتهـ، عارف مشربی‌او به سبک اسلامی بود. او در خانقاه‌های کابل حضور می‌یافت و آهنگ می‌خواند و انبوهی از عارفان خانقاه‌ها را با آهنگ‌هایش دور هم جمع کرده به وجد می‌آورد که این خود نمایان‌گر ظرفیت او در اجتماع و موسیقی بود.

پایان دهه‌ی طلایی موسیقی افغانستان پایان ظهور هنرمندان هندوی افغانستان نیز بود، شب‌های خوب کابل کماکان داشت پایان می‌یافت مهاجرت‌ها تازه آغاز شده بود، کسی راهی مهاجرت می‌شد و‌ کسی هم به بهانه‌های مختلف به سوی مرگ کشانده‌ می‌شد، کابل از این دو‌ راه از هنرمندانش داشت خالی می‌شد و درست در همین روزها بود که دیگر از هندوان افغانستان هیچ هنرمندی قد بلند نکرد.