آیا چین خلاء ژئوپولیتیک در افغانستان را پر خواهد کرد؟

چین بازیگری کلیدی برای افغانستان است. و افغانستان برای پکن، هم یک کریدور زمینی است و هم منشأ تهدیدات امنیتی: خصوصا برای منطقهٔ ناآرام شین‌جیانگ در چین، و همین‌طور آسیای میانه که محل تطبیق طرح راه ابریشم جدید چین است.

چین ۸۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد. خروج آمریکا نگرانی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدتی را در چین برانگیخته است. اول از همه مسئله امنیت است. افغانستان پناهگاه افراطیون اویغور بوده است که در پی استقلال شین‌جیانگ هستند.

چین هراس دارد که خروج آمریکا از خاورمیانه و افغانستان، طی دهه آینده به نفع واشنگتن تمام شود، چون این خروج به تامین دو هدف مهم آمریکا کمک می‌کند. اول آن‌که، خلاء ایجادشده، توجه چین را از مناطق دیگر (به‌خصوص پاسیفیک) منحرف می‌کند، و دوم آن‌که، آمریکا برای محدودکردن چین در دریاهای جنوب و شرق چین، دست بازتر و منابع بیشتری در اختیار خواهد داشت.

اما این‌جا بازیگر کلیدی چین است. در فردای عزیمت آمریکایی‌ها از افغانستان، هیچ قدرت دیگری در تمام منطقه آسیای میانه تا مدیترانه، نفوذ مالی یا ژئوپولیتیک کافی ندارد. اما چین جای پای خود را در این منطقه محکم کرده است.

آسیای میانه که به طور سنتی حوزه نفوذ روسیه بوده، به بستری حاصل‌خیز برای فعالیت اقتصادی چین تبدیل شد. بعدا پاکستان و ایران هم اضافه شدند. ضمنا نفوذ چین در مدیترانه رو به افزایش بوده است. همزمان با این روند، رویکرد تک‌قطبی آمریکا شکست خورد، و تهاجم نظامی به عراق و افغانستان، اقتدار آمریکا و پروژه انترناسیونالیسم لیبرال را تضعیف کرد.

بنابراین، خروج آمریکا از افغانستان، فرصتی بی‌نظیر برای چین فراهم می‌کند، یعنی: ترویج یک نظم جهانی جایگزین که در آن، حضور نظامی غرب در آسیا کاهش یافته است و چین فضای بیشتری برای مانور در مرزهای غربی خود دارد.

برخی کشورهای دیگرِ هم‌سو که جزو جنبش غیرلیبرال هستند (جنبشی که طرفدار قدرت مطلقه حکومت است)، این نظم جایگزین را می‌پسندند. از نظر چین حضور آمریکا در افغانستان، دیگر برای مبارزه با تروریسم نیست بلکه پروژه‌ای ژئوپولیتیک برای ممانعت از رشد قدرت چین است.

ولی چین در مناطق ژئوپولیتیک دیگری هم با آمریکا رقابت دارد و درگیرشدن در معضل افغانستان، چین را از آن مناطق حیاتی منحرف می‌کند، و درواقع آثار منفی خروج آمریکا برای پکن بسیار بیشتر از فواید واقعی آن است.

خروج آمریکا از افغانستان پیامدهای واقعی و سیاسی در پی خواهد داشت، و منجر به خلاء ژئوپولیتیک خواهد شد، و هر خلائی، از جمله خلاءِ ژئوپولیتیک، به زودی پُر خواهد شد.

حال چین چگونه می‌تواند محیط کم‌خطرتری را در افغانستان دنبال کند؟ یک ایده این است که حضور محدودش را در شمال افغانستان گسترش دهد، یعنی یک ماموریت حفظ صلح را در آن‌جا آغاز کند. روسیه، پاکستان و ایران، به‌خاطر به حاشیه راندن غرب و آمریکا در این منطقه، حاضر خواهند بود با چین همکاری کنند.

اما راه‌حل نظامی یکجانبه یا حتی چهارجانبه برای مسئله افغانستان، ممکن است همان‌طور که برای آمریکا جواب نداده، برای چین یا سه کشور دیگر یادشده هم بی‌فایده باشد. یک ابتکار دیگر که پکن می‌تواند دنبال کند این است که به سازمان همکاری شانگهای امکان دهد نقش امنیتی فعالی را در افغانستان به عهده بگیرد. یا می‌تواند استراتژی کاملا متفاوتی را اتخاذ کند ‌ــ‌ نوعی استراتژی که طالبان را به همکاری وادار کند، اما بیشتر هم‌سو با منافع اقتصادی و امنیتی چین و دیگر قدرت‌های چهارگانه باشد.

به‌هرحال بعید است چین افغانستان را به حال خود رها کند. گرچه سرمایه‌گذاری اندکی در افغانستان داشته است، جاذبه اقتصادی افغانستان خصوصا منابع معدنی عظیم آن قابل چشم‌پوشی نیست.

بعد از خروج آمریکا، پکن نگران مشکلات امنیتی در آسیای میانه و شین‌جیانگ خواهد بود. اما به منافع موجود در منطقهٔ عاری از حضور نظامی آمریکا هم چشم دوخته است، و سعی می‌کند مسئله افغانستان را به گونه‌ای حل و فصل کند.

چین پیوندهای نسبتا استراتژیک با روسیه و پاکستان و ایران دارد و شاید برای حل مسئله افغانستان، پیوندی چهارجانبه تشکیل دهد. البته این امکان هم هست که در پی همکاری بنیادی با طالبان باشد، اما فقط در چارچوبی اقتصادی و امنیتی که به نفع این کشورهای چهارگانه و خصوصا چین باشد. یک قدرت دیگر که منافعی در منطقه دارد، هند است، اما پاکستان با مشارکت هند مخالفت خواهد کرد، پس چین و کشورهای چهارگانه دهلی را کنار می‌گذارند.

در کمال تعجب غرب، این سیستم ممکن است جواب دهد. دست کم نقش غرب را افغانستان بی‌اعتبار خواهد کرد و بلوک دیگری را به جهان‌بینی سیاسی کشورهای غیرلیبرال اضافه خواهد کرد.