حکومت نظامی: نیازسنجی، فرصت‌ها، چالش‌ها

حکومت نظامی: نیازسنجی، فرصت‌ها، چالش‌ها، عنوان میز گردی بود که به روز پنج‌شنبه، 17 سرطان 1400، از سوی انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان برگزار شد. در این برنامه جنرال ظاهر عظیمی، کارشناس مسائل نظامی، جنرال هلال الدین هلال، معاون پیشین امنیتی وزارت امور داخله، اسدالله سعادتی، معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی و منیره یوسف‌زاده، معاون پیشین وزارت دفاع ملی همراه بود. در این میزگرد سخنرانان پیرامون جنگ و صلح افغانستان و راه‌حل ها صحبت کردند.

سخنران اول برنامه، جنرال عظیمی بود که در مورد تفاوت بین حکومت کنونی با حکومت داکتر نجیب وجود صحبت کرد. به گفته وی،  حکومت داکتر نجیب به اندازه حکومت کنونی از مقبولیت جهانی و مردمی برخوردار نبود. وی افزود،  یکی از دلایل شکل‌گیری وضوع موجود، گفت‌و‌گوی یک‌جانبه آمریکا با طالبان بود چون در این مذاکرات مقبولیت جهانی طالبان گسترده‌تر شد و طالبان خود را پیروز جنگ بیست‌ ساله دانست و این از نگاه تبلیغات روانی طالبان را در موقف بلند‌تر قرار داد و از جانب دیگر دولت افغانستان در مذاکرات نادیده گرفته شد و دولت نیز تدابیر لازم را بخاطر وضعیت قابل پیش‌بینی نگرفت و تمام عوامل باعث خلق وضعیت موجود در کشور شد. به باورجنرال عظمیی، نیاز است تا یک وفاق ملی پیرامون بهترشدن وضع موجود شکل گیرد، منابع در اختیار جنگ قرار گیرد چون در بعضی ولایات نظامیان با کمبود منابع مواجه است، باید یک استراتژی منظم برای جنگ روانی تدوین شود تا از آن برای بسیج افکار عمومی استفاده شود. وی در باره اهمیت جنگ روانی گفت، نیاز است تا دولت یک استراتژی کارآمد جنگ روانی را تدوین کند و برای موثریت آن از منابع وزارت اطلاعات فرهنگ، علما و شبکه‌های اجتماعی استفاده شود.

سخنران دیگر برنامه، جنرال هلال گفت، حکومت داکتر نجیب بعد از خروج روس‌ها، برای چندین سال بخاطر پیش‌برد جنگ منابع در اختیار داشت اما از مقبولیت جهانی و مردمی آنچنانی برخوردار نبود. به گفته هلال، از لحاظ منابع مسلکی و تجهیزات نظامی، دوران کنونی با زمان داکتر نجیب قابل مقایسه نیست. حکومت کنونی از درایت لازم بخاطر جنگیدن و حکومت‌داری برخوردار نیست. در سال 2014 یک زنگ خطر برای حکومت افغانستان بود چون نقش نظامیان خارجی تغییر کرد، باید تدابیر از آن زمان اتخاذ می‌شد که اتفاق نیفتاد. جنرال هلال افزود، بعد از سال 2014 آمریکا طالبان را از یک گروه تروریستی بهیک  گروه آزادی‌خواه تقلیل داد که در نهایت در سال 2019 با آن‌ها وارد مذاکره شد. وی گفت، حکومت باید برای بهتر شدن وضعیت با تمام گروه‌های سیاسی داخلی وارد گفت‌وگو می‌شد تا یک اجماع سیاسی شکل می‌گرفت و به یک تصمیم و راه‌حل جمعی بخاطر حفظ یا بهتر شدن وضعیت بعد از خروج بین‌المللی گرفته ‌می‌شد. به باور هلال، رییس جمهور به عنوان سرقومندان توانایی چنین ابتکار را نداشت و مهم‌تر از آن به صداهای گروه‌های مخالف سیاسی نیز توجه نکرد و یک تیم کوچک تصمیم‌گیرنده بود فرصت ها را از دست رفت. حالا هم فرصت است تا چنین اقدام از جانب حکومت صورت گیرد.

در این میزگرد خانم منیره یوسف‌زاده گفت، جامعه جهانی و در راس آن آمریکا متعهد به حمایت از حکومت فعلی است اما مدیریت و نحوه استفاده کمک‌ها به خود افغان‌ها برمی‌گردد. دیگر اینکه، یکی از چالش‌ها، نوعیت ساختار تشکیلاتی بخش امنیتی است که بر اساس مُدل کشورهای دیگر شکل گرفته است، نه متناسب بر نیازمندی‌های جنگ و جغرافیه افغانستان. به گفته خانم یوسف‌زاده، هر بار که در مورد تعدیل تشکیلاتی که در ارتش ملی تصمیم گرفته می‌شد عملی نمی‌شد چون تصمیم‌گیرنده نهایی، خارجی‌ها بود و این یکی از چالش‌های بسیار جدی بود. به باور وی، نصاب آموزشی یکی دیگر از چالش‌هاست چون سکتور امنیتی متناسب به نحوه جنگ جاری در افغانستان نبود و دیگر اینکه، تعدیل نصاب آموزشی که یک کار مداوم است که باید همه‌ساله بروز شود اما چنین چیزی در نصاب آموزشی بخش امنیتی کشور اتفاق نیفاده بود که این خود یک چالش بنیادی می‌باشد اما در این اواخر حکومت با ناتو روی تعدیل نصاب به توافق رسیدند و حتمن مسوولین روی آن کار می‌کند. وی در مورد جوان‌سازی اردوی ملی گفت، در تمام دنیا مسئله ادغام کردن تجربه و تخصص یک امر معمول است اما در افغانستان در دو حوزه (ملکی و نظامی) اتفاق نیفتاده است و جدال بین دو قشر یعنی افراد تحصیل‌کرده و بی‌تجربه با افراد باتجربه باعث تبعات ناخوشایند شده است اما هیچگاه تلاش صورت نگرفت تا متخصص و با تجربه در کنار هم قرار دهیم و باعث بهبود وضعیت شویم. مشکل دیگر عبارت از عدم اتاق فکر موثر در بخش نظامی است تا بالای دکترین نظامی به گونه‌ی جدی کار کند. خانم یوسف‌زاده در آخر بیان داشت، چهره جنگ افغانستان نسبت به بیست‌ سال گذاشته تغییر کرده است ما نباید دخالت قدرت های جهان در جنگ افغانستان را نادیده بگیریم اما آن‌ها نمی‌تواند مقصر اصلی باشد، چون عدم کارایی و عملکرد سیاست‌گذاران افغان باعث بوجود آمدن وضع موجود شده است.

آقای اسدالله سعادتی گفت، جنگ نوعی از سیاست ورزی است و گروه‌ها یا افرادی‌که اهداف سیاسی دارند، یکی از راه‌های رسیدن به هدف جنگیدن است و راه دومی عبارت از صلح است، و صلح زمانی محقق می‌شود که جنگ به بن‌بست برسد و دو طرف به نتیجه برسند که نمی‌توانند از راه جنگ به اهداف شان برسند و بعد وارد گفت‌وگو می‌شوند تا بالای موارد اختلافات اساسی توافق کنند. در مورد افغانستان نیز چنین است چون یکی از طرف‌ها باور به صلح ندارد و فکر می‌کند که می‌تواند از راه جنگ و فشار نظامی به هدف شان دست پیدا کند. سعادتی افزود، تاریخ بشر نشان داده است تا زمانی‌که عناصر و گروه‌ها روی موضوعات اختلافی و اعمال قدرت از راه گفت‌وگو باهم به توافق نرسند، هیچ‌گاه از راه خشونت به هدف نمی‌رسد. در شرایط حاضر نیز، گفت‌وگوی صلح بخاطر شدت جنگ متوقف است. پس نیاز است بخاطر به پای مذاکره کشاندن طالبان، پیش‌روی آن‌ها را در میدان جنگ گرفته شود و طالبان به این نتیجه برسد که دولت  و مردم بدون حضور نیروهای خارجی می‌تواند آن‌ها را شکست دهد. وی در اخیر گفت، ما در طول بیست‌سال گذشته، دو نوع جنگ داشتیم که عبارت بود از جنگ آشکار و پنهان. جنگ آشکار، جنگ با طالبان در سنگر بود که برای همه مشخص بود اما جنگ پنهان دردرون جبهه و نظام جمهوری وجود داشت و هنوز هم ادامه دارد که ریشه آن برمی‌گردد به اختلافات قومی و زبانی میان گروه‌های اجتماعی در جامعه افغانستان.