چرا پاکستان خواستار تاخیر در خروج امریکا شد؟

وزارت خارجۀ پاکستان اعلام کرده است که خروج زودهنگام نیروهای خارجی از افغانستان به مخالفان تامین صلح در این کشور فرصت می‌دهد تا دست به خراب‌کاری بزنند. پیش از این وزیر خارجۀ پاکستان گفته بود که ایالات متحده باید به موافقت‌نامۀ دوحه پابند بماند. پابندی به موافقت‌نامۀ دوحه که بین امریکا و طالبان امضا شده است معنای دیگری غیر از این ندارد که نیروهای ایالات متحده و هم‌پیمانانش تا اول ماه می سال جاری میلادی، افغانستان را ترک کنند. اما چرا در موضع وزارت خارجۀ پاکستان تغییرآمده است؟ چرا این وزارت تا همین چندی قبل می‌گفت که امریکایی‌ها باید تا اول ماه می خارج شوند ولی‌ حالا می‌گوید که به عجله افغانستان را ترک نکنند؟

توصیۀ ترک آرام و بدون عجلۀ افغانستان به معنای آن است که نیروهای ایالات متحدۀ امریکا در اول ماه می خارج نشوند و روند خروج را با تانی و تاخیر به سر برسانند. در کابل همه این واقعیت را می‌‌دانند که سیاست پاکستان را دربارۀ افغانستان جنرال‌های نیروی زمینی پاکستان در هماهنگی با آی‌اس‌آی تعیین می‌کنند. فرماندۀ‌ نیروی زمینی ارتش پاکستان و رییس آی‌اس‌آی بر سیاست پاکستان در مورد افغانستان انحصار کامل دارند. به هیچ نیروی سیاسی، حزب و نهاد دولتی پاکستان اجازۀ ورود به قلمرو ممنوعۀ سیاست‌گذاری در مورد افغانستان داده نمی‌شود. ارتش پاکستان و آی‌اس‌آی از احزاب، نهادهای دولتی و سازمان‌های مذهبی این کشور برای سیاست‌گذاری در مورد افغانستان استفادۀ ابزاری می‌کنند. به طور مثال حزب جماعت اسلامی پاکستان در دهۀ هشتاد وظیفه داشت تا به سود حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و دیگر تنظیم‌های اخوانی افغانستان فعالیت‌های ترویجی و پروپاگندا سازمان‌دهی کند. در دهۀ نود آی‌اس‌آی حزب جمعیت‌العلمای اسلام مولانا فضل‌الرحمان و شاخۀ مولانا سمیع‌الحق این سازمان را در بسیج طالب‌های مدرسه‌های دینی به سود طالبان استفاده کرد.

در پاکستان همیشه کسانی وزیر خارجه می‌شوند که رابطۀ بسیار نیکو و دوستی غیر انتقادی با نهادهای امنیتی و نظامی این کشور داشته باشند. به طور مثال حناربانی کهر وزیر خارجۀ پاکستان در آخرین حکومت حزب مردم این کشور، به رغم این که خودش را شاگرد بی‌نظیر بوتو می‌خواند، چنان دل‌بستۀ ارتش این کشور است که حتا انتقاد عادی از آن را بر نمی‌تابد، در حالی که هم ذوالفقار علی بوتو بنیان‌گذار حزب مردم و هم دو حکومت بی‌نظیربوتو قربانی کودتاهای ارتش شدند. شاه محمود قریشی وزیر خارجۀ کنونی پاکستان هم از چهره‌های نزدیک به نظامیان این کشور است. به همین دلیل است که ارتش پاکستان در مورد مسایل مرتبط به افغانستان به ساده‌گی می‌تواند وزارت خارجۀ این کشور را استفاده کند. وزارت خارجۀ پاکستان بدون هماهنگی با ارتش و آی‌اس‌آی در مورد افغانستان موضع‌گیری نمی‌کند.

چنین به نظر می‌رسد که ایالات متحده و ارتش پاکستان در مورد تاخیر در خروج نیروهای امریکایی از افغانستان به توافق رسیده اند و به همین دلیل است که وزارت خارجۀ پاکستان به سود تاخیر موضع‌گیری می‌کند. در سخنان سخنگوی وزارت خارجۀ پاکستان آمده است که خروج شتاب‌زده نیرو‌های خارجی از افغانستان به سود فعالیت‌های تخریبی « مخربان صلح» است. اسلام‌آباد قبلا هند را مخرب تلاش‌های صلح افغانستان خوانده بود. بنابراین از دید وزارت خارجۀ پاکستان، خروج نیروهای امریکایی در اول ماه‌ می به سود هند تمام می‌شود. جالب است که پاکستان تا دی‌روز حضور دوام‌دار نیروهای امریکایی در افغانستان را به سود هند می‌خواند و امروز شتاب در خروج این نیروها را به فایدۀ دهلی‌نو می‌داند.

وقتی پاکستان از تاخیر در خروج نیروهای امریکایی راضی باشد، تلاش می‌کند تا طالبان را هم قانع بسازد که در بدل دریافت برخی از امتیازها در برابر آن موضع تند نگیرند. چنین می‌نماید که توقع ایالات متحده از پاکستان هم همین است. ایالات متحده همان‌طوری که در ورود به افغانستان به کمک پاکستان نیاز داشت، در خروج از افغانستان هم ضرورت به استفادۀ ترانزیتی از خاک پاکستان دارد. ایالات متحده در آینده برای تامین نیازهای لجستیکی سفارت این کشور در کابل هم به استفادۀ ترانزیتی از خاک پاکستان محتاج خواهد بود. نیاز امریکا به قلمرو پاکستان و ضرورت طالبان به عقبۀ راهبردی امن، که آن را هم پاکستان فراهم ساخته است، جنرال‌های پاکستانی را به قدرت تعیین‌کننده در معادلۀ جنگ و صلح افغانستان ارتقا داد. حال پاکستان از این موقعیت منحصر به فردش بهره‌برداری حداکثری می‌کند. تردیدی نیست که پاکستان در بدل قبول تاخیر در خروج نیروهای امریکایی و تلاش برای راضی ساختن طالبان به این تاخیر، امتیازهایی از واشنگتن دریافت خواهد کرد.

ناکامی گفتگو با طالبان پاکستانی

واقعیت دیگری که به احتمال زیاد در تصمیم‌ اخیر ارتش پاکستان نقش داشته است، ناکامی گفتگوهای طالبان پاکستانی با دولت این کشور است. برخی از رسانه‌های غربی از جمله گزارش‌گرانی که با اعضای پیشین طالبان پاکستانی در تماس هستند، در هفته‌های اخیر افشا کردند که نور ولی محسود رهبر کنونی طالبان پاکستانی کل سال ۲۰۲۰ را در گفتگوی محرمانه با ارتش و حکومت پاکستان سپری کرد. گفته می‌شود که گفتگوهای محرمانۀ طالبان پاکستانی و ارتش پاکستان، پس از قطعی شدن امضای موافقت‌نامۀ پایان جنگ بین طالبان افغانستان و ایالات متحده کلید خورد. به گزارش برخی از رسانه‌های غربی این گفتگوها را شبکۀ حقانی وساطت کرده بود. اما گزارش شده است که گفتگوهای طالبان پاکستانی، ارتش و حکومت پاکستان در دسامبر سال گذشتۀ میلادی به بن‌بست رسید و در جنوری سال جاری شکست خورد. از شروع ماه جنوری سال جاری میلادی، شمار حمله‌های طالبان پاکستانی به پوسته‌های سرحدی پولیس و نیروهای شبه‌نظامی و نظامی پاکستان بیشتر شده است. گفته می‌شود که نور ولی محسود رهبر کنونی جنبش طالبان پاکستانی، موفق شده است که شاخه‌های انشعابی این جنبش را دوباره جذب بدنۀ اصلی کند و به شمار حملاتش علیه نیروهای نظامی و انتظامی پاکستان بیافزاید.

طالبان پاکستانی تا قبل از سال ۲۰۰۱ در بدنه و ساختار طالبان افغانستان حل بودند. پس از سقوط امارت ملامحمدعمر، طالبان پاکستانی در مناطق قبیله‌نشین، میزبان فرماندهان طالبان افغان و جنگ‌جویان القاعده و دیگر گروه‌های شدند که از افغانستان به آن مناطق گریخته بودند. در سال ۲۰۰۷ بود که طالبان پاکستانی موجودیت مستقل خود را زیر رهبری بیت‌الله محسود اعلام کردند. داعیۀ این گروه سقوط نظام جمهوری پاکستان و تاسیس حکومت طالبانی در آن کشور است. گزارش شده است که ارتش پاکستان به طالبان پاکستانی در گفتگوهای محرمانۀ سال گذشته پیشنهاد کرده بود که خودمختاری شان را در دهکده‌های مناطق قبیله‌نشین ایالت خیبرپختون‌خوا می‌پذیرد و زندانیان شان را رها می‌کند به شرطی که آنان جنگ‌افزارهای سنگین خود را به دولت پاکستان بسپارند و با ارتش این کشور وارد قرارداد آتش‌بس نامحدود شوند. هم‌چنان ارتش پاکستان به آنان وعده کرده بود که حضور خود را در مناطق قبیله‌نشین خیبرپختون‌خوا کاهش می‌دهد.

ولی به نظر می‌رسد که طالبان پاکستانی به ارتش این کشور اعتماد نکردند و موافقت‌نامه‌یی بین آنان امضا نشد. یک عده به این باور اند که هدف اصلی ارتش پاکستان این بود که با خروج از برخی از مناطق قبیله‌نشین خیبر پختون‌خوا و تفاهم با طالبان پاکستانی، زمینه را برای طالبان افغان مساعد کند تا پس از خروج نیروهای امریکایی به راحتی بتوانند ولایات جنوب‌شرقی افغانستان را تسخیر کنند. طالبان برای تسخیر گردیز، خوست، لوگر و غزنی نیاز به تجمع نیروهای شان در مناطق قبیله‌نشین خیبرپختون‌خوا دارند تا بتوانند به آسانی لشکرکشی کنند و نیازهای لجستیکی لشکریان شان را تامین سازند.

یکی از امتیازهای که امریکا در بدل استفادۀ ترانزیتی از خاک پاکستان به آن کشور می‌دهد محدودسازی فعالیت‌های طالبان پاکستانی است. طالبان پاکستانی در فهرست سیاه ایالات متحده هستند و تمامی رهبران این جنبش از جمله ملا نیک محمد، بیت‌الله محسود، حکیم الله محسود و ملا فضل‌الله را امریکایی‌ها کشته اند. آن عده از رهبران طالبان پاکستانی که به گروه داعش بیعت کردند نیز به وسیلۀ امریکایی‌ها به قتل رسیدند. به نظر می‌رسد که پاکستان می‌خواهد قبل از خروج کامل نیروهای نظامی ایالات متحده از افغانستان، با طالبان پاکستانی کنار بیاید.