کی در جنگ تبلیغاتی دست بالا دارد؟

تردیدی نیست که با خروج کامل نیروهای امریکایی و ناتو، نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان قادر به حفظ جغرافیای کلان نیستند. روشن بود که ساحۀ زیر سلطۀ نیروهای امنیتی و دفاعی با خروج نیروهای ناتو و امریکایی کوچک می‌شود. لازم بود که مقام‌های امنیتی و دیگر بلندپایه‌گان حکومت این واقعیت را در نشست‌های خبری و سخن‌رانی‌های عمومی به اطلاع عموم می‌رساندند تا جنگ روانی طالبان مهار می‌شد.

واقعیت این است که جنگ‌های شبیه جنگ افغانستان، ۳۰ درصد رویارویی نظامی است و ۷۰ درصد آن جنگ روایت‌ها و معلومات است. توماس جانسون پژوهش‌گر جنگ روانی و یکی از افسران سابق وزارت دفاع امریکا که وظیفۀ پروپاگندیست پنتاگون را در شروع جنگ ضد تروریسم در سال ۲۰۰۱ به دوش داشت در کتابش «روایت‌های طالبان» آورده است که در جنگ‌های نا متقارن معاصر حتا میزان رویارویی نظامی کمتر از ۳۰ درصد است. به باور او و بسیاری‌ از پژوهش‌گران دیگر، در جنگ‌های شبیه جنگ افغانستان بیشتر فعالیت‌های نظامی هم به هدف تقویت‌بخشی جنگ روایت‌ها و معلومات راه‌اندازی می‌شود. به طور مثال حمله‌های انتحاری‌ طالبان همیشه این پیام را به مخاطبان داخلی و خارجی می‌خواهد مخابره کند که این گروه خیلی سرسخت است و تا مرز تکه‌تکه شدن، حاضر به دوام جنگ می‌باشد.

در جنگ‌های روزهای اخیر دیدیم که چند جنگ‌جوی منسوب به گروه طالبان در یکی از دروازه‌های شهر مزار شریف حضور یافتند تا عکس بگیرند و این عکس‌ها را منتشر کنند. حضور آنان در آن منطقه و عملیاتی که به این منظور راه‌اندازی کرده بودند، بیشتر جنبۀ تبلیغاتی داشت و هدف نظامی خاصی را دنبال نمی‌کرد. شهر مزار شریف از نظر نظامی به ساده‌گی قابل تسخیر نیست. در آن‌جا اردوی افغانستان یک قول‌اردوی مجهز دارد و این لشکر مجهز ورودی‌های شهر را نظارت می‌کند. حتا اگر مثلا یک دستۀ نظامی ضد دولت یا طالبان با استفاده از یک خلای نظامی وارد شهر مزار شود، زیاد در آن‌ جا باقی مانده نمی‌تواند و با واکنش شدید قول اردو مواجه می‌شود. ولی حضور چند جنگ‌جوی مسلح در یکی از دروازه‌های شهر مزار محاصرۀ این شهر و حتا سقوط شمال تبلیغ شد.

همین طور خروج نیروهای امنیتی از برخی از واحدهای اداری در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی «سقوط زنجیره‌یی ولسوالی‌ها» خوانده شد. واقعیت این است که بسیاری از آن ولسوالی‌ها سال‌ها است که در کنترل طالبان است. مثلا ولسوالی کوهستانات سرپل و دشت ارچی کندز، سال‌ها است که در کنترل طالبان می‌باشد. در آن مناطق هیچ نهاد حکومتی تسلطی در روستاها نداشت. دهکده‌های آن مناطق سال‌ها است که زیر کنترل طالبان است و جنگ‌جویان این گروه بر آن حکومت می‌کنند. حضور دولت در آن مناطق محدود به یک ساختمان محاصره بود. این ساختمان‌های محاصره به دلیل پشتیبانی هوایی نیروهای ناتو و با استفاده از امکانات دیگر آن نیروها، دوام آورده بود. این ساختمان‌های محاصره در مناطق زیر کنترل طالبان به جزایری می‌ماند که پرچم افغانستان در آن برافراشته بود.

با خروج نیروهای ناتو و آغاز حمله‌های تهاجمی طالبان بسیاری از این ساختمان‌های محاصره یا سقوط کرد، یا تخلیه شد و یا در برخی از موارد سربازان مستقر در آن‌جا تسلیم شدند یا فرار کردند. اما این وضعیت «سقوط زنجیره‌یی ولسوالی‌ها» تعبیر شد. گویی آن ساختمان‌های در حال محاصره، با جمعیت ساکن اطراف شان ارتباط داشتند و جغرافیا را کنترل می‌کردند که با از دست رفتن شان ولسوالی‌ سقوط کرده باشد.

اگر وزارت‌خانه‌های قوای مسلح و بلندپایه‌گان حکومتی وضعیت را به درستی به افکار عمومی و رسانه‌ها توضیح می‌دادند و رسانه‌ها لایه‌های ادیتوریالی پخش خبر را سخت‌گیرانه‌تر می‌کردند فضای رسانه‌یی و تبلیغاتی زیر بار روایت سقوط نمی‌رفت. در برخی از موارد طالبان هم نشان دادند که هیچ برنامه‌یی برای حکومت‌داری ندارند و صرف هدف شان مثل دیگر نیروهای جهادیستی براندازی است. مثلا آنان ویدیوی منفجرسازی عمارت ولسوالی‌ اناره درۀ فراه را منتشر کردند. آن عمارت را مثل مجسمه‌های بودا انفجار دادند. این رفتار نشان دهندۀ آن است که طالبان نیرویی برانداز هستند و در جنگ اهداف تبلیغاتی را تعقیب می‌کنند.

در روزهای آینده هم به احتمال زیاد حکومت تمامی گارنیزیون‌های محاصره را خالی خواهد کرد و نیروهای امنیتی تمام قوت خود را برای تامین امنیت شهرهای بزرگ، فرودگاه‌ها و چند بندر مهم به کار خواهند گرفت. خیزش‌های توده‌یی اخیر در برابر طالبان در ولایت‌های شمالی هم نشان‌دهندۀ آن است که نیروهای بومی شبه‌نظامی هم در مرحلۀ پس از خروج ناتو با نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان متحد خواهند بود.

به احتمال زیاد ولسوالی‌های نزدیک شهرها، دهکده‌های اطراف بنادر مهم، قریه‌های چهار طرف فرودگاه‌ها و روستاهای دو طرف شاه‌راه‌ها را نیروهای شبه‌نظامی یا قوت‌های بومی تامین امنیت خواهند کرد و نهادهای امنیتی امکانات لجستیکی در اختیار آنان خواهند گذاشت. در سفر رییس‌جمهور غنی به امریکا که معاون اول ریاست جمهوری و رییس شورای عالی مصالحه نیز او را  همراهی خواهند کرد، روی اصول و نحوۀ کمک‌های نظامی و غیر نظامی ایالات متحده به کابل پس از خروج نیروهای ناتو بحث خواهد شد.

تمام نشانه‌ها حاکی از آن است که افغانستان به سال ۱۹۸۹ برگشته است. در آن زمان هم ساحۀ زیر کنترل دولت پس از خروج روس‌ها از افغانستان کوچک شد، نیروهای امنیتی و دفاعی وقت برای دفاع از شهرها تمرکز کردند و نیروهای شبه‌نظامی برای تامین امنیت شاه‌راه‌ها و بنادر مسوولیت گرفتند. همان طوری که در آن زمان مخالفان مسلح آن حکومت حاضر به مذاکرۀ معنادار با کابل نشدند، طالبان هم حاضر به مذاکره نیستند و به احتمال زیاد به کمک حامیان بیرونی شان پس از ۱۱ سپتامبر وارد فاز حمله‌های استراتژیک به شهرها خواهند شد.

چنین به نظر می‌رسد که ارتش پاکستان و شبکه‌های جهادیستی مورد حمایت این ارتش از این تهاجم استراتژیک حمایت خواهند کرد. بهتر است که سران حکومت و نهادهای امنیتی این مسایل را به طور شفاف با رسانه‌ها و عموم شهروندان در میان بگذارند تا اثرات جنگ روانی ضد نیروهای امنیتی و دفاعی کاهش یابد.