جشن «پیر شالیار اورمان» در کردستان

 کردستان ایران، تاریخی پربار و غنی دارد و در هر گوشۀ آن نشانی از قدمت و غنای فرهنگی مردم به چشم می‌خورد؛ در این میان روستای اورامان، آرشیوی هزاران ساله از فرهنگ و تمدن کردستان است. اورامان یا اورامان در 75 کیلومتر شهر مریوان در استان كردستان ایران واقع شده است که منطقه‌ای زیبا و با بافتی پلکانی و دارای تاریخی کهن و آداب و رسوم خاص است. اورامان هر ساله میزبان مسافران و مهمانانی از داخل و خارج كشور است. بخش زیادی از این گردشگران به دلیل مراسم پیرشالیار به این منطقه می‌آیند. پیرشالیار نام یکی از افرادی است که قرن‌ها قبل در کردستان می‌زیسته و همواره نزد مردم کردستان از احترام ویژه‌ای برخوردار بوده است. به همین دلیل امروزه نیز آرام‌گاه پیرشالیار یکی از محبوب‌ترین دیدنی‌های اورامان حتا در بین مردم کرد محسوب می‌شود.

مراسم پیرشالیار آیینی چندین قرنه دارد. این مراسم را مردم منطقه «عروسی (زه­ماون) پیرشالیار» می‌گویند. این مراسم هر سال در نیمۀ بهمن‌ ماه در آرام‌گاه پیرشالیار برگزار می‌شود و مردم بومی با لباس‌های کردی و محلی به دف‌نوازی و شادی می‌پردازند. این مراسم، نماد عینی مشارکت فعال مردم در مناسبت‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی است و سابقه‌ای به قدمت تاریخ دارد.

اما آنچه نام پیرشالیار و مراسم او را سال‌هاست بر سر زبان‌ها انداخته، داستان و ماجرای جذاب عروسی پیرشالیار است.

در افسانه‌های مردم منطقه اورامانات پیری اسطوره‌ای به نام پیرشالیار هست که می‌گویند از موبدان عبدالقادر گیلانی از عارفان و شعرای قرن پنج و ششم بوده است. در زمان او دختر شاه کر و لال است و تمام طبیبان از مداوایش عاجز شده‌ اند تا این که آوازه پیرشالیار به بخارا می‌رسد. پادشاه بخارا هم شرط کرده است که هرکسی دخترش را شفا دهد او را به عقدش درمی‌آورد؛ بالاخره عموی پادشاه با عده‌ای از اطرافیان پادشاه به سمت اورامان حرکت می‌کنند. همین‌که نزدیک روستای اورامان تخت می‌شوند، گوش‌های دختر به‌طور آنی شفا پیدا می‌کنند و می‌شنوند. ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود و وقتی‌که به نزدیکی خانه پیرشالیار می‌رسند صدای نعره دیوی توجه شان را جلب می‌کند. دیو از تنوره‌ای که در حال حاضر اهالی به آن تنوره دیوها می‌گویند و نزدیک خانه پیرشالیار است، به زمین می‌افتد، کشته می‌شود و هم‌زمان با آن زبان شاه بهار خاتون هم باز می‌شود و شروع به حرف زدن  می‌کند. پادشاه دخترش را به عقد پیرشالیار درمی‌آورد و مردم جشن عروسی بزرگی برای پیرشالیار و بهار خاتون برپا می‌کنند و این ماجرا نسل به نسل و سینه‌ به ‌سینه منتقل شده است به‌گونه‌ای که امروزه مراسم پیرشالیار در سالگرد همان روز برگزار می‌شود. اگرچه این مراسم در طول زمان با تغییرات بسیاری مواجه شده، ولی ریشه‌های کهن اساطیری خود را به‌خوبی حفظ کرده است. در ادامه به چگونگی برگزاری و آیین این مراسم می‌پردازیم.

شروع مراسم عروسی پیرشالیار روز چهارشنبه است. این مراسم سه روز طول می‌کشد. در صبح روز اول دام‌داران دام‌های‌ شان را که برای قربانی در این مراسم نذر کرده ‌اند به جلوی خانه پیرشالیار می‌آورند، بعد از ذبح دام‌ها قسمتی از آن بین مردم تقسیم می‌شود و بخشی دیگر برای پختن غذای مراسم که آش جو یا «هولوشینه تشی» است (یعنی همان غذایی که 950 سال پیش در مراسم پیرشالیار می­‌پختند) در خانه پیر کنار گذاشته می‌شود. ساعت که نزدیک ۳ شد، همه مردم دست در دست هم زنجیره‌ی بزرگی را تشکیل می‌دهند و می‌رقصند تا هم‌بستگی خود را به نمایش بگذارند.

در حین این رقص شادی که درعین‌حال نوعی رقص عرفانی هم هست عده‌ای به دف‌نوازی می‌پردازند. عده‌ای قصیده‌هایی در ستایش پیامبر و … می‌خوانند و گروه بزرگ رقص هم واژه‌ی «الله» را زمزمه می‌کنند. در این سه روز مردم اورامان تخت تمام کارهای خود را تعطیل می‌کنند و فقط وقت خودشان را در این جشن باستانی صرف می‌کنند، این مراسمی است که به‌خصوص دراویش و پیرهای اورامان در صف اولش هستند. به‌ طورکلی افراد به‌ صورت دسته‌جمعی در مراسم دعا و ذکر شرکت می‌کنند، اما همچنین بعضی مردم (خصوصاً زنان) روی پشت‌بام‌ها جمع می‌شوند و به تماشای عظمت یک مراسم باشکوه و هماهنگ می‌نشینند. همچنین زنان نان مخصوصی به نام «کلیره مژگه» (که از خمیر آرد، گردو خردشده و پیاز درست می‌شود) را 3 روز متوالی می‌پزند و این کار را برای اعتقاد قلبی‌شان به پیرشالیار انجام می‌دهند.

به­ طور­ کلی در هر مراسم عروسی پیرشالیار، حدود چهارصد نفر در حلقۀ نیایش می‌نشینند و حدود ۲۰۰ نفر کف می‌زنند. این رقص و سماع عرفانی دراویش که با نواختن دف همراه می‌شود، نوعی رفتار جمعی است که آنان را به احساسی مشترک می‌رساند. در روز آخر برخلاف دو روز پیش از آن‌ که تا عصر مراسم برپاست، مردم تا شب می‌رقصند و ساعاتی از شب را نیز در خانۀ پیرشالیار می‌گذرانند، که به این شب (شب نشست «شه وونیشتی») گفته می‌شود در این شب سخنرانان به سخنرانی در مورد پیرشالیار و بحث‌های مذهبی و عرفانی می‌پردازند. پس از آن سرودی یا قصیده‌ای خوانده می‌شود و جلسه با دعا به پایان می‌رسد.

بنابراین، این مراسمی که هر سال توسط مردم اورامان انجام می­‌شود انگار نه تنها آن‌ها را خسته نمی‌­کند بلکه باعث شده است که افراد دیگری در سراسر جهان به این آیین­ شان علاقه پیدا کنند و بخواهند در آن حضور داشته باشند.