قره‌باغ، بحرانی پیچیده‌ در قفقاز

در اثنای فروپاشی اتحاد شوروی در فضایی که گلاسنوست (آزادی اندیشه) و پروسترویکا (بازسازی) مطرح بود، مساله‌ی اقلیت‌هایی پیش آمد که در دوران شوروی به عنوان واحدهای خودمختار در دورن این جمهوری‌ها ایجاد شده بودند. این واحدها به دنبال کسب استقلال و یا پیوستن به جمهوری‌هایی بودند که در آنجا قومیت آن‌ها در اکثریت بودند. این مساله از جمله در قفقاز جنوبی و قفقاز شمالی، بیشتر نمود یافته بود. استان خودمختار اوستیای جنوبی (با کمترین جمعیت و مساحت نسبت به دیگر واحدهای خودمختار) و ناحیه‌ی خودمختار آبخازیا و ایالت خودمختار آجاریا در گرجستان و استان خودمختار قره باغ کوهستانی (با کمتر از 150 هزار نفر جمعیت) در ترکیب جمهوری آذربایجان بیش از دیگر واحدها با بروز تنش قومی به مناطق بحرانی تبدیل شدند. به همین سبب اتحاد شوروی و سپس روسیه به عنوان دولت جانشین و حتا کشورهای منطقه به این جمع‌بندی رسیدند که این واحدهای خود مختار در همان واحدهای تقسیمات اداری-سیاسی پیشین باقی بمانند و محدوده‌ی سیاسی آنها تجزیه نشود. آنانی‌که به این توصیه‌ها گوش ندادند سرانجام با خونین‌ترین بحران‌های سیاسی روبرو شدند.

از نظر حقوقی دولت‌های مستقل(همان جمهوری‌های متحده‌ی تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی) خواستار حفظ تمامیت ارضی خود بودند و از نظر حقوقی این حق را دارا بودند و در برابر واحدهای خودمختار خواهان استقلال یا پیوستن به سرزمین دارای اکثریت قومی مرتبط بودند و مساله‌ی «حق تعیین سرنوشت را مطرح کردند که قره باغ مهم‌ترین آن‌ها بود. در شناسایی جمهوری‌های بازمانده از اتحاد شوروی در مجمع عموی سازمان ملل متحد، تمامیت ارضی همان محدودهای سیاسی جمهوری‌های شوروی مورد شناسایی قرار گرفت. در قره باغ جنبش جدایی طلبی ارامنه در پارلمان محلی در استان مصوبه‌ای را صادر کردند که اعلامیه‌ی استقلال بود. هر نوع مصوبه واحد خودمختار باید از سوی پارلمان جمهوری که واحد خودمختار تابع آن بود پذیرفته و تایید می‌شد. در حالی‌که این مصوبه پارلمان استان خودمختار غیر قانونی بود و از سوی پارلمان جمهوری رد شد. دیگر این که حق تعیین سرنوشت در مورد جمهوری‌های شوروی وجهه‌ی قانونی نداشت. در همان زمان پارلمان اتحاد شوروی نیز آن را نپذیرفت.

هیئت رییسه‌ی شورای عالی اتحاد شوروی، در ۱۸ اوت ۱۹۸۸ میلادی در مسکو تشکیل جلسه داد و مصوبه‌یی را در ۳ ماده به تصویب رساند که نتیجه‌ی آن باقی ماندن قره باغ در ترکیب جمهوری آذربایجان بود که این ماده مورد پذیرش ارمنیان و کمیته‌ی قره باغ قرار نگرفت. از این رو دامنه‌ی اعتراضات و اعتصابات گسترده‌تر از قبل شد. مسکو درصدد سرکوب تظاهرات کننده‌گان برآمد و مثلث ارتش سرخ، حزب کمونیست و سرویس اطلاعاتی کا.گ. ب وارد عمل شد و برای کنترل اوضاع در ایروان، باکو و چند شهر دیگر در نوامبر ۱۹۸۸ میلادی، حالت فوق‌العاده‌یی اعلام نمود و ارتش شوروی رسماً در منطقه مستقر شد.

با نرسیدن به یک مصالحه و عمل به مصوبات شورای امنیت، ارمنستان به کمک ارامنه‌ی قره باغ آمده و جنگی تمام عیار با جمهوری آذربایجان شکل گرفت و ارمنستان با تجاوز به خاک آذربایجان ضمن حمایت از استان خودمختار قره باغ کوهستانی (که محاط یا انکلیو در داخل قلمرو آذربایجان بود) با تصرف دیگر اراضی پیرامون منطقه قره باغ کوهستانی، قره باغ و پیرامون و مجموعا 20 درصد از خاک آذربایجان را اشغال نظامی کرد، که در سال 1994 از سوی گروه مینسک آتش‌بس اعلام شد. شورای امنیت سازمان ملل ضمن به رسمیت شناختن تمامیت ارضی آذربایجان متوالیا با صدور قطعنامه‌ها و بیان نامه‌هایی خواهان تخلیه اراضی آذربایجان از سوی ارمنستان شده اند که ارمنستان بدان عمل نکرده و تا کنون خاک آذربایجان را در اشغال نظامی خود دارد.

ارامنه‌ی قره باغ با کمک ارتش ارمنستان علیه دولت آذربایجان وارد عملیات نظامی شدند و با استفاده از موقعیت سیاسی نابسامان آذربایجان قره باغ کوهستانی و 7 منطقه پیرامونی را به اشغال نظامی خود در آوردند. روند مناقشه ادامه یافت تا این که کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا از طرف شورای امنیت سازمان ملل مامور برقراری آتش بس شد. این ساختار گروه مینسک را با ریاست آمریکا، روسیه و فرانسه مامور نظارت بر آتش بس کرد.

از ماه می سال 1994 در دوسوی درگیری خط آتش بس برقرار شد. از آن زمان چندین بار بین رهبران و مقامات عالی رتبه دو طرف نشست‌هایی برای حل مساله برگزار شده است که بی نتیجه بوده است. هم چنین در برخی سال‌ها نیز بین دو طرف دریگیری‌های مسلحانه‌یی رخ داده است، که خونین‌ترین آن‌ها در سال 2016 و اکنون یعنی 2020 است.

پرسشی ‌که درباره‌ی بحران قره باغ به ذهن متبادر می‌شود این است که محورهای راه حل مسالمت‌آمیز مساله قره‌باغ چه می‌تواند باشد؟ در پاسخ باید گفت که اگر چه جامعه‌ی جهانی بر حل مسالمت‌آمیز بحران قره باغ (و دیگر بحران‌های مشابه) تاکید دارد ولی باید خاطر نشان ساخت که جامعه جهانی شامل سازمان ملل و شورای امنیت و سازمان‌های وابسته بدان است. این ساختار باز تولید دوره‌ی جنگ سرد است. در دوره‌ی جنگ سرد مسایل بحرانی چندی بوده که تا امروز ادامه داشته و لاینحل باقی مانده است. جزایر کوریل بین روسیه و ژاپن، کشمیر بین پاکستان و هند، مساله‌ی اعراب و اسراییل، و اشغال قبرس شمالی توسط ترکیه. در همه این موارد از طرفین خواسته شده که  مناقشات خود را از راه مسالمت آمیز و مجاری دیپلماتیک با گفت‌وگو حل کنند ولی نه تنها حل نشده، بلکه فریز شده است و جامعه‌ی جهانی توانایی حل مساله را نداشته است. چه باید کرد؟ اکنون قره باغ مورد توجه قرار گرفته است. از زمان سپردن این مناقشه به گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری در اروپا تنها کاری که انجام شده برقراری آتش بس در ماه می سال ۱۹۹۴ است. چندین جلسه گفتگوی بین سران و مقامات عالی رتبه‌ی دو طرف منازعه، با میانجی‌گری سازمان‌ها و شخصیت‌ها صورت گرفته که هیچکدام به نتیجه نرسیده اند. چندین بار هم دایره‌ی جنگ و درگیری‌های مقطعی صورت گرفته و تلفاتی بر هر دو طرف وارد شده است.

موضع رسمی جمهوری آذربایجان حل منازعه از کانال‌های دیپلماتیک بود. ولی این فرایند به وقوع نپیوسته و طرف ارمنی به هیچ مصالحه یی تن نداده و در مواضع خود نرمش نشان نداده است. فرانسه یکی از سه عضو گروه مینسک رابطه‌یی نزدیک دیپلماتیک و فرهنگی با ارمنستان دارد و در فرانسه لابی قدرتمند ارامنه در این زمینه فعال هستند. روسیه در ارمنستان پایگاه نظامی دارد و ارمنستان عضو سازمان امنیت دسته جمعی به ریاست روسیه است. این دو عضو گروه می‌توانند بر ارمنستان و رسیدن به مصالحه با آذربایجان فشار بیاورند. ولی تا کنون پیشرفتی در روند صلح صورت نگرفته و طی مدت ۲۶ سال گذشته پس از برقراری آتش‌بس، اقدام ملموس و عملی صورت نگرفته است.

ساختار سازمان ملل و نهادهای وابسته بدان نتوانسته اند حتی برای قطعنامه‌های صادره ضمانت اجرایی داشته باشد و بیش از دو هزار قطعنامه صادره، کمتر به نتیجه رسیده و اجرایی شده است.

در پی اشغال اراضی آذربایجان توسط ارمنستان، سازمان ملل متحد چند قطعنامه صادر کرده است که به صراحت از نیروهای اشغال‌گر می‌خواهد که از قره‌باغ خارج شوند. یعنی اراضی قره‌باغ متعلق به آذربایجان است و ارمنستان باید از این اراضی بیرون بیاید و درباره‌ی بقیه مسایل، دو کشور مذاکره کنند. در اظهارات مقامات خود خوانده‌ی قره باغ به مصوبات پارلمان قره باغ استناد می‌شود که خواهان استقلال بوده و در چارچوب حق تعیین سرنوشت خواستار جدایی از آذربایجان بوده اند. در حالی که این جنبش جدایی طلبی از دولت تابعه بوده و دولت آذربایجان حق حفاظت از تمامیت ارضی خود را داشته و دارد. اکنون با آن که ارمنستان با روسیه در پیمان امنیت دسته جمعی عضویت دارد و روسیه تعهد به حفظ تمامیت ارضی ارمنستان و دیگر اعضا دارد، با این حال در مناقشه و درگیری نظامی آذربایجان با ارامنه‌ی قره باغ بی طرفی اتخاذ کرده و آن را مناقشه بین دولت مرکزی و بخش جدایی طلبان می‌داند و آذربایجان با قلمرو قانونی ارمنستان در جنگ نیست.