سقوط، دست به دست شدن و عقبنشینی نیروهای امنیتی از واحدهای اداری و گارنیزیونهای نظامی واقع در دهکدهها سرخط خبرهای این روزهای رسانهها است. در این روزها فشارهای نرم نهادهای دولتی و افکار عمومی به رسانهها افزایش یافته است. نهادهای دولتی خواستار آن هستند که خبرهای مربوط به عقبنشینی نیروهای امنیتی از واحدهای اداری و پایگاههای نظامی باید به گونهیی پوشش داده نشود که طالبان از آن سود تبلیغاتی ببرند. فشار افکار عمومی هم بر رسانهها بیشتر شده است تا معلومات دقیق در مورد سقوط واحدهای اداری و عقبنشینی نیروهای امنیتی از برخی از مناطق پخش کنند تا همه از اصل موضوع آگاه شوند. برخی از منتقدان حکومت هم با برجسته کردن عقبنشینی و سقوط برخی از واحدهای اداری لبۀ تیز تیغ انتقاد را به ارگ میچسپانند تا فشار بیشتری به ریاست جمهوری و متحدان رییسجمهور کنونی وارد کنند. ولی واقعیت این است که عقبنشینی نیروهای امنیتی از برخی از واحدهای اداری، سقوط برخی از پایگاههای نظامی و تسلیمی شماری از نیروهای وفادار به دولت رویدادهای قابل پیشبینی بود.
در نبود ارتش امریکا که قدرتمندترین نیروی نظامی در دنیا است، نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان نمیتوانند، قلمرو وسیعی را حفظ کنند. آخرین موضع ارتش امریکا این بود که نیروی هوایی این کشور پس از خروج نظامیان امریکایی از افغانستان، پشتیبانی هوایی از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان را متوقف میسازد. استخبارات فنی، نیروی هوایی، تجهیزات و تواناییهای رزمی ارتش امریکا پشتوانۀ فعالیتهای اوپراتیفی، کشفی و لجستیکی نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان بود که دیگر وجود ندارد. به احتمال زیاد ارتش امریکا تا ماه آیندۀ میلادی بقیۀ پرسنل نظامی خود را از افغانستان بیرون میکند. روشن است که نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان نمیتوانند کل خلایی را که خروج ارتش ابرقدرت جهان به وجود میآورد، پر کنند. به همین دلیل عقبنشینی نیروهای امنیتی از برخی واحدهای اداری، سقوط شماری از گارنیزیونها و تسلیمی تعدادی از واحدهای نظامی وفادار به دولت، رودیدادهای شگفت و غیر قابل پیشبینی نیست.
واقعیت این است که نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان در نبود نیروهای امریکایی صرف قادر به نگهبانی از شهرهای بزرگ، فرودگاهها، و چند بندر مهم هستند. روشن است که نگهبانی امنیتی از شهرهای بزرگ، فرودگاهها و چند بندر مهم هم در نبود ارتش امریکا، بسیار دشوار است. راههای که این شهرها و بندرها را به هم وصل میکند نیز باید تامین امنیت شود. حکومت ناگزیر است که برای تامین امنیت این راهها شبهنظامیان یا همان ملیشهها را به خدمت گیرد.
در سال ۱۹۸۹ هم همین طور شد. روسها خارج شدند و ساحۀ زیر سلطۀ نیروهای نظامی وقت محدود به چند شهر،بندر و فرودگاه شد. حکومت وقت در آن زمان از بیشتر ولایات عقبنشینی کرد و تمام توان نظامی خود را برای دفاع از چند شهر، فرودگاه کابل، و مسیر کابل- حیرتان به کار گرفت. این روش در نبرد ماه مارچ سال ۱۹۸۹ جلالآباد جواب داد و تمام طرفهای پیروز جنگ سرد را شگفتزده کرد. در آن زمان هم از ملیشهها برای تامین امنیت راههایی که شهرهای زیر سلطۀ دولت را به یک دیگر و به بنادر وصل میکرد، به طور وسیع استفاده شد. در آن زمان ملیشههای سید منصور نادری، جنرال مومن اندرابی و جنرال عبدالرشید دوستم، مسیر خنجان- حیرتان را تامین امنیت کرده بودند.
امروز هم هیچ کسی در پرنسیب با این نکته مخالف نیست که افغانستان به سال ۱۹۸۹ برگشته است. نیروهای امریکایی در حال خروج اند، طالبان به « فتحالفتوح» آماده میشوند و وزارتخانههای دفاع و داخلۀ افغانستان هم آرایش نیروهای امنیتی و دفاعی را تغییر میدهند تا تمام نیروها برای نگهبانی از شهرها، فرودگاهها و بندرهای مهم به کار گرفته شود. حتا احتمال آن زیاد است که نیروهای امنیتی برخی از ولایات را هم خالی کنند. پس از سال ۱۹۸۹ هم برخی از ولایات خالی شد و حکومت نجیبالله آن ولایات را در تبلیغات دولتی مناطق غیر جنگی میخواند.
در آن زمان تنظیمهای جهادی مخالف حکومت در بسیاری از ولایتهای تخلیه شده از جمله در کنر موفق به ایجاد یک ادارۀ واحد و تامین امنیت نشدند. در کنر جنگجویان تنظیمهای مختلف با هم دیگر درگیر شدند. این امر شکست سیاسی برای مخالفان آن حکومت که در جنگ پیروز شده بودند، به بار آورد. انفجار ساختمان یکی از ولسوالیهای فراه به دست جنگجویان طالبان نیز شکست سیاسی برای گروه طالبان به بار آورد. این رویداد نشان داد که نیروهای آنان هیچ نوع آمادهگی برای حکومت کردن ندارند، حتا در صورت پیروزی نظامی.
در وضعیت کنونی بهتر است که رهبران دولت، وضعیت نظامی، آرایش مجدد قوا و خلایی که خروج نیروهای امریکایی ایجاد کرده است را به وضاحت تمام با افکار عمومی و رسانهها در میان بگذارند تا هیچ نوع ابهامی باقی نماند.
این نگرانی هم به جا است که با تکمیل روند خروج نیروهای امریکایی شمار بزرگی از طالبهای مدرسههای دینی پاکستان، جهادیستهای این کشور، بخشی از مردمان مناطق قبیلهنشین خیبرپختونخوا و شماری از افسران، سربازان و خردضابطان ارتش پاکستان هم به همراه طالبان به شهرهای افغانستان حمله کنند.
احتمال باقی ماندن شماری از نظامیان ترکیه برای تامین امنیت فرودگاه کابل نیز بسیار کم است. ترکیه قبلا گفته بود که در صورت توافق دولت افغانستان و طالبان حاضر است نیروهایش را در میدان طیارۀ کابل حفظ کند. به نظر میرسد که انقره میخواست دولت و طالبان میدان طیارۀ کابل را به طور اعلام ناشده منطقۀ غیر جنگی بشناسند. به نظر میرسد که طالبان چنین چیزی را نمیپذیرند. به نظر میرسد که انقره از پاکستان هم در این مورد کمک خواست، اما تجربه نشان داده است که جنرالهای پاکستانی علاقه ندارند با ترکیه در افغانستان همکاری کنند. جنرالهای پاکستانی به رهبران طالبان فشار وارد نکردند تا در تصمیم خود مبنی بر امتناع از شرکت در نشست استانبول تجدید نظر کنند.
ولی به رغم این واقعیتها دولت و نیروهای امنیتی افغانستان، بیشتر از حکومت داکترنجیبالله صاحب مشروعیت داخلی، منطقهیی و جهانی هستند. چنین مینماید که کمکهای جهانی به نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان پس از خروج امریکاییها ادامه مییابد. نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان هم ثابت کرده اند که توان حفظ شهرها را دارند. با توجه به این واقعیتها میتوان حکم کرد که واقعیتی به نام دولت افغانستان که در ۲۰ سال گذشته شکل گرفته است، به رغم دشواریهای ناشی از خروج امریکا ظرفیت بقا دارد و در صورت تدوام کمکهای مالی جهانی، این ظرفیت بیشتر میشود.