شروع اپریل و تشدید اضطراب سیاسی در کابل

با شروع ماه اپریل تلاش‌ها برای برگزاری نشست استانبول میان طالبان و حوزۀ جمهوری بیشتر خواهد شد. سفیر زلمی خلیل‌زاد نمایندۀ ویژۀ امریکا برای پایان جنگ افغانستان با حکومت ترکیه در این مورد رای‌زنی کرده است. شورای عالی مصالحه هم ظاهرا برای نشست استانبول که به احتمال زیاد در اواسط اپریل برگزار می‌شود، آماده‌گی گرفته است. اعضای این شورا به رسانه‌ها گفته اند که شورای رهبری شان پیش‌نویس موافقت‌نامۀ صلح افغانستان را آماده کرده است که در واقع نسخۀ اصلاح شدۀ پیش‌نویسی است که زلمی خلیل‌زاد آورده بود.

رییس‌جمهور غنی هم پیش‌نویس موافقت‌نامۀ صلح خودش را آماده کرده است. تا هنوز روش نیست که شورای عالی مصالحه و حکومت، پیش‌نویس واحد موافقت‌نامۀ صلح را به نشست استانبول می‌برند یا هرکدام سند جداگانه دارند، تردیدی نیست که نبود اجماع به سود حوزۀ جمهوری تمام نمی‌شود. در مورد سطح اشتراک نیروها در نشست استانبول هم هنوز فیصله‌یی صورت نگرفته است. طالبان اعلام کرده اند که مولوی هبت‌الله آخندزاده رهبر این گروه در نشست استانبول شرکت نخواهد کرد و به احتمال زیاد معاون او که پسر ملامحمدعمر است نیز به استانبول نمی‌رود، به همین دلیل بعید است که رییس‌جمهور غنی در آن نشست شرکت کند.

از نظر برخی از دیپلومات‌های خارجی نشست استانبول باید چیزی شبیه بن دوم باشد و در آن در مورد آتش‌بس، ترتیبات انتقالی و اصول بنیادین قانون اساسی آینده و روشن شدن سرنوشت نیروهای مسلح طالبان و نیروهای امنیتی افغانستان و چگونگی‌ ادغام آنان در یک دیگر توافق شود، ولی به نظر می‌رسد که حصول چنین توافقی در یک کنفرانس بعید است. سازمان ملل متحد نشست استانبول را تسهیل خواهد کرد. سرمنشی سازمان ملل متحد یک نمایندۀ ویژۀ برای صلح افغانستان تعیین کرده است که جان آرنو نام دارد و از فرانسه است. جان آرنو در واقع میزبان نشست استانبول خواهد بود.

تعیین جان آرنو، هرکسی را که با اوضاع افغانستان آشنایی دارد به یاد بینین سیوان می‌اندازد. سیوان نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل متحد در امور افغانستان در سال ۱۹۹۰-۱۹۹۲ بود. سیوان هم می‌خواست که مثل جان آرنو یک نشست کلان میان‌افغانی را در ۱۳ اپریل سال ۱۹۹۲ در سطح بالا در سویس راه‌اندازی کند. قرار بود که ۱۵۰ تن از شخصیت‌ها مشهور، رهبران سیاسی و بلندپایه‌گان حکومت داکتر نجیب‌الله از جمله معاونان حزبی او در آن نشست شرکت کنند. سازمان ملل متحد در آن زمان رسما اعلام کرده بود که برای تشکیل یک حکومت انتقالی و انتقال قدرت از داکترنجیب‌الله به آن حکومت، یک گردهمایی ۱۵۰ نفری را در سطح بالا برگزار می‌کند. اما آن گردهمایی برگزار نشد.

در آن زمان دیپلومات‌های سازمان ملل متحد از جمله سیوان، حسین پوتسالی و فلیپ کاروین از داکترنجیب الله می‌خواستند که رسما اعلام کند که حاضر است قدرت را به حکومت انتقالی بسپارد. داکترنجیب الله در ۱۸ مارچ اعلام کرد که حاضر به انتقال قدرت به یک حکومت انتقالی است، اما سازمان ملل متحد نتوانست گردهمایی ۱۵۰ نفری را برگزار کند. بینین سیوان یک فهرست ۲۲ نفری از « تکنوکرات‌های بی‌طرف» را به داکتر نجیب‌الله سپرد و به او گفت که به زودی موافقت تمام رهبران تنظیم‌ها، کشورهای منطقه و قدرت‌های بزرگ را می‌گیرد تا از میان آن ۲۲ تن، ۱۲ نفر به کابل بیایند، قدرت اجرایی را تحویل بگیرند، و بعد یک روند صلح کلید بخورد. سیوان به نجیب‌الله گفته بود که روزی که آن ۱۲ نفر را آورد و قدرت به آنان انتقال یافت، او را به هند می‌برد. ظاهرا سیوان موافقت دهلی‌نو را گرفته بود و نوازشریف نخست وزیر وقت پاکستان هم توافق کرده بود که هواپیمای حامل داکترنجیب الله از آسمان آن کشور بگذرد و او را به هند نزد خانواده‌اش برساند.

اما تا ۱۷ اپریل هم سیوان ۱۲ تکنوکرات را به کابل آورده نتوانست به دلیل این که رهبران تنظیم‌ها زیاد موافق نبودند و می‌خواستند که ادارۀ انتقالی باید ایتلافی باشد و آن را اعضا و رهبران تنظیم‌ها تشکیل دهند. بالاخره بدترین سناریو اتفاق افتاد و استعفای داکتر نجیب‌الله مرحلۀ جدیدی از جنگ و بحران را کلید زد. سیوان نتوانست حکومت انتقالی غیر جانب‌دار را روی کار بیاورد و تمام رهبران تنظیم‌ها هم روی اصول بنیادین نظام آینده و چگونگی ترتیبات انتقالی به توافق نرسیدند و جنگ ادامه یافت. در آن زمان داکترنجیب الله می‌گفت که قدرت‌های بزرگ باید تضمین کنند که در فردای استعفای او صلح می‌آید، انتصاب فلیپ کاروین یک دیپلومات امریکایی به عنوان معاون سیوان شاید به همین دلیل صورت گرفت تا به نجیب اطمینان داده شود که واشنگتن از روند حل سیاسی حمایت می‌کند ولی حل سیاسی اتفاق نیافتاد. جالب است که محمد اشرف غنی هم در ماه گذشتۀ میلادی اعلام کرد که حاضر است پیش از اتمام موعد ریاست جمهوری‌اش  قدرت را به یک جانشین منتخب بسپارد. او در مصاحبه‌های متعددش گفته است که از عمل‌کرد داکترنجیب‌الله پند گرفته است و نمی‌خواهد برای انتقال قدرت به یک حکومت انتقالی غیر انتخابی موافقت کند.

تجربۀ آن زمان را همه به یاد دارند. بیشتر سیاست‌مداران و نیروهای که در حال حاضر ساحۀ راهبردی سیاست افغانستان را به دست دارند، در آن زمان نیز بازی‌گران عمده بودند. همین دکتر محمد اشرف غنی رییس‌جمهور کنونی باری پیام داکترنجیب‌الله را به مقام‌های امریکایی رسانده بود و از تمام جزییات حوادث آن زمان آگاه است. اعضای رهبری شورای عالی مصالحه هم در جریان حوادث آن زمان قرار دارند و به خوبی می‌دانند که در آن زمان چگونه اوضاع کشور در جهت جنگ و بحران مسیر یافت. یکی از فرق‌های آن زمان با وضعیت کنونی این است که حالا ایالات متحده خود اعلام کرده است که آغاز روند سالم حل سیاسی جنگ افغانستان یکی از اهداف سیاست خارجی آن کشور است، اما مانند آن روز، امروز هم قدرت‌های بزرگ در مورد افغانستان نظر واحد ندارند. نمایندۀ روسیه در امور افغانستان آقای ضمیر کابلوف بار دیگر گفته است که ایالات متحده باید تا اول می سال جاری نیروهای خودش را از افغانستان خارج کند.

تجربۀ سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ نشان می‌دهد که تا روی اصول بنیادین قانون اساسی آینده، معیارهای مشروعیت سیاسی، آتش‌بس دایمی با تضمین جهانی و میکانیزم قابل قبول انتقالی بین حکومت و تمام نیروهای سیاسی توافق حاصل نشود، جنگ دوام می‌کند. تحمیل راه حلی که چارچوب آن را بیرونی‌ها ساخته باشند، به توقف جنگ کمک نخواهد کرد. در حال حاضر مشکل عمده این است که طالبان به لحاظ ایدولوژیک به تعیین رییس دولت از راه انتخابات عمومی، آزاد و رقابتی باور ندارند. حکومت هم با توجه به تجارب دهۀ نود می‌گوید که رییس حکومت انتقالی آینده هم باید انتخابی باشد و بخشی از اعضای رهبری شورای مصالحه نظر دیگر دارند. یافتن راه حل اگر محصول یک تعامل جودخوش و طبیعی نباشد، به طور قطع و یقین جنگ دوام می‌کند.