الگوهای حل منازعه در افغانستان، سناریوی پایان بخشیدن به منازعه از طریق مذاکره عنوان یکی از رسالههای پژوهشی انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان است که در شروع سال 2018 قبل از آغاز مذاکرۀ سفیر خلیل زاد با طالبان چاپ و منشتر شده است. این رساله پنج ماه بعد از اعلام استراتژی جنوب آسیای کاخ سفید در سال 2017 و انتقاد علنی قدرتهای منطقهای از آن استراتژی منتشر شد. دکتر یعقوب ابراهیمی سیاستشناس و استاد دانشگاه در کانادا به توضیح موقف جهتهای مختلف منازعۀ افغانستان پرداخته است. نتیجهگیری نویسنده این است که تا زمانی که طالبان در جبهۀ جنگ تضعیف نشوند، وارد مذاکرۀ با معنا با دولت افغانستان نمیشوند و همچنان روی موقفشان که گفتوگو با امریکا است، پافشاری خواهند کرد.
در فبروری سال 2018 رییس جمهور غنی به گروه طالبان پیشنهاد مذاکرۀ بیقید و شرط داده بود. در آن زمان این موقف رییس جمهور غنی تحول مهم ارزیابی شد. پیش از آن دولت افغانستان در تلاش بود که از طریق تفاهم با پاکستان گروه طالبان را روی میز مذاکره بیاورد. در سالهای حکومت آقای کرزی باور سران دولت بر این بود که اگر با پاکستان تفاهم صورت بگیرد، مشکل به میز مذاکره آمدن طالبان به زودی حل میشود. اما رییسجمهور غنی چند ماه پس از اعلام استراتژی جنوب آسیای کاخ سفید، به طالبان پیشنهاد مذاکرۀ بدون قید وشرط دارد که طالبان هم به زودی به آن جواب رد ندادند. در آن زمان قدرتهای منطقهیی هم از آن پیشنهاد استقبال کردند. پیشنهاد آقای غنی در حالی مطرح شده بود که طالبان در میدان جنگ شکست نخورده بودند.
آقای یعقوب ابراهیمی اما در این رساله نوشته است که تلاشهای افغانها و قدرتهای بزرگ برای کشاندن طالبان به پای میز مذاکره با دولت افغانستان به این دلیل موفق نیست که گروه طالبان در میدان نبرد تضعیف نشده است. طالبان بنبست در میدان جنگ افغانستان را تاکتیکی میدانند. بنبست نظامی برای آنان دردناک نبوده است، آقای ابراهیمی با اشاره به این واقعیت در رسالۀ پژوهشی نوشته است که گروه طالبان زمانی به میز مذاکره میآیند که احساس کنند در میدان جنگ پیروز نیستند و باید از طریق گفتگو با دولت افغانستان به برخی از خواستهای خود برسند.
نویسنده در این رساله آورده است که اعمال فشار امریکا به پاکستان در صورتی که امر مداوم باشد، به آمدن طالبان روی میز مذاکره کمک میکند. همان طوری که نویسندۀ این رساله آورده بود، طالبان در میدان نبرد تضعیف نشدند و به همین دلیل بود که هیچ گاهی از موقف شان مبنی بر عدم مذاکره با دولت افغانستان عقب ننشستند. طالبان با ایالات متحده مذاکره کردند و پس امضای توافقنامۀ 29 فبروری با ایالات متحده تعهد کردند که با دولت و دیگر نیروهای سیاسی افغانستان مذاکره میکنند. ادارۀ ترمپ ارادۀ لازم را برای اختصاص سرباز و منابع مالی هنگفت به افغانستان نداشت تا از آن طریق طالبان را در میدان نبرد تضعیف کند.
نویسنده در این رساله به وضوح موقفهای گروههای متعدد را در توضیح داده است. دکتر ابراهیمی آورده است که گروه طالبان علت منازعۀ افغانستان را حضور نیروهای خارجی میدانند، اما از دید دولت افغانستان آشوبگری طالبان ریشه در مداخلۀ پاکستان و سیاستهای استیلا طلبانۀ جنرالهای راولپندی دارد. به نوشتۀ آقای ابراهیمی هدف طالبان در نهایت سقوط جمهوری اسلامی افغانستان و ایجاد نظم سیاسی جدید است ولی دولت افغانستان خواستار مذاکره با طالبان به منظور ادغام این گروه در نظم سیاسی پس از بن میباشد. آقای ابراهیمی به نقش کشورهای منطقه هم در این رساله پرداخته و آورده است که قدرتهای منطقهیی هم آجندای خود را در جنگ افغانستان دارند، مثلاً حمایت پاکستان از طالبان ریشه در رقابت و دشمنی این کشور با هند دارد. به نوشتۀ آقای ابراهیمی قدرتهای منطقهیی دیگر مثل ایران هم برای اعمال فشار بر نظامیان ایالات متحده در افغانستان و باجگیری از واشنگتن، در یک حدی از طالبان پشتیبانی میکنند.
به نوشتۀ دکتریعقوب ابراهیمی، همگرایی قدرتهای منطقهیی، توافق قدرتهای بزرگ، تقویت نیروهای امنیتی افغانستان و تضعیف طالبان در میدان نبرد، بآلاخره راه را برای حل سیاسی جنگ از طریق مذاکره باز میکند. نویسنده بر لزوم وجود میانجیها نیز تاکید میکند. دکتر ابراهیمی آورده است که وجود میانجیها هم در راهاندازی روند حل سیاسی و هم در موفقیت آن بسیار ضروری است. اما سیر حوادث در افغانستان به گونهی دیگر رقم خورد. به رغم استفاده از نیروی هوایی علیه طالبان در سالهای 2017 و 2018 ماشین جنگی این گروه تضعیف نشد.
این گروه به حملههای انتحاری در شهرها و تحمیل تلفات به نیروهای امنیتی افغانستان ادامه داد. گروه طالبان در سال 2017 شهر غزنی را هم مورد تهدید جدی قرار دادند که احتمال سقوط آن میرفت. برای تضعیف این گروه نیاز بود که نیروهای نظامی ایالات متحده در افغانستان به سطح بسیار بالا افزایش یابد تا علاوه بر بمباردمان مناطق زیر سلطۀ آنان توسط نیروی زمینی پاکسازی شود. اما ادارۀ ترمپ در کاخ سفید استراتژی جنوب آسیا کنار گذاشت و مستقیم با گروه طالبان مذاکره کرد. از آنجایی که طالبان در میدان نبرد تضعیف نشده بود، حضور دولت افغانستان را در میز مذاکره نپذیرفت و کابل از روند گفتوگو و توافق طالبان و امریکا بیرون ماند. خواندن رسالۀ پژوهشی آقای ابراهیمی برای کسانی که قصد دارند با زمینه و سابقۀ تلاشهای صلح افغانستان آشنا شوند، بسیار مفید است. متن کامل این رسالهی پژوهشی را از لینک زیر دانلود کرده میتوانید: