در افغانستان معمولاً سبکهای محلی موسیقی نظر به جغرافیا تعریف شده است که موسیقی لوگری نیز یکی از همان سبکهای تعریف شده است. موسیقی لوگری ریتمِ تندی دارد ضرب و ملودی آن در اجرای یک قطعه توسط نوازندهها خیلی زود تغییر کرده، تنوع ایجاد میکند و به همین خاطر استاد عبدالوهاب مددی این موسیقی را موسیقی رقص افغانستانی نامیده است. رباب، سُرنده و دُهل سازهای اصلی این موسیقی است ولی در اکثر اجراها از سازهایی چون تنبور و هارمونیه نیز در این موسیقی استفاده شده است. معمولاً نوازندهها در این موسیقی بداههنوازی میکنند. این کار به شیرینی این موسیقی افزوده و آن را کمک کرده مخاطبان بیشتری جذب کند. اشعاری که در این موسیقی به کار میرود، در زبان فارسی در قالب غزل و تصنیف و در زبان پشتو سروکی است. سروکیها شبیه لندیها شاعر مشخصی ندارند.
کاکا مهرک یا میرک از نخستین هنرمندان دورهگرد و روستایی است که با رُبابش داستانهای فولکلور و مردمی را در این سبک در لوگر نواخته و خوانده است. پس از استاد مهرک کسانی چون خلیفه گلبدین آوازخوان و نوازنده، حافظ این سبک در لوگر و نواحی همجوار آن بوده است. متأسفانه از این دو هنرمند آثاری ثبتی به جا نمانده است. هنرمندی که پس از این دو، پا به عرصۀ موسیقی لوگری گذاشت و شاگردان زیادی تربیت کرد، خلیفه دُرمحمد معروف به دُرَی لوگری است.
دُرَی لوگری در سال ۱۳۴۴خورشیدی از سوی وزارت اطلاعات و کلتور وقت رسماً لقب استادی را کسب کرد. او نخستین کسی بود که در موسیقی محلی کشور به لقب استادی رسیده بود. دُرَی لوگری از سوی دولت وقت به سفرهای خارجی نیز فرستاده شد تا کنسرتهایی را در کشورهای چین و پاکستان اجرا کند. او در گفتوگویی با عبدالوهاب مددی از نخستین روزهای رو آوردنش به موسیقی روایت کرده است:
«در آن ایام، من با دیگر بچههای دِه، نزد ملای مسجد سبق میخواندم که آوازۀ مرد افسانهگویی به نام میرک کاکا سر زبانها افتاد. مردی که حین افسانهگفتن رباب نیز مینواخت. من گاه و بیگاه پای ساز و صحبت او مینشستم و نغمههاییکه او با رباب مینواخت در من زیاد اثر میکرد تا اینکه پس از مدتی رُباب کوچکی برایم خریدم و به تقلید از میرک کاکا به ربابزدن آغاز کردم. یک روز که کتاب خواجه حافظ زیر بغلم بود و میخواستم نزد ملا به مسجد بروم، شنیدم که عدهیی میگویند بیایید برویم به طوی در «مُغلخیل» من همان روز به درس نرفتم و همراه با دیگران به طوی رفتم. در طویخانه، سه نفر سازنده ساز میزدند و یک خواننده آواز میخواند. مدتی پای ساز ایشان نشستم تا خواننده این بیت را خواند:
به رفوگران مژگان برسان صبا پیامم
که هنوز پارۀ دل دو سه بخیه کار دارد
این بیت چنان تأثیری بر من گذاشت که وقتی به دِه بازگشتم، کتاب حافظ شیرازی را کنار گذاشتم و ربابم را برداشتم. پس از آن روز علاقهام به درس و مدرسه قطع شد و سه سال تمام در منزل رباب میزدم و آواز میخواندم.»
استاد دُرَی لوگری چهار بار آرکستر محلی تشکیل داد و در دستۀ دوم آرکستر محلیاش کسانی چون دینمحمد معروف به «استاد ماشین» سُرنده مینواخت. بعدها این لقب را عبدالرشید، پسر استاد دُرَی لوگری که او نیز سُرنده مینواخت و شامل آرکستر سوم محلی استاد دُرَی بود، به دست آورد. لقب ماشین در موسیقی محلی لوگری به کسانی داده میشد که در نواختن سازهای محلی مهارت خاصی داشتند. این لقب برای این دو نوازندۀ محلی از سوی شخص محمدظاهر شاه داده شده است.
بیلتون در سال ۱۲۹۹ در جنوب شهر کابل چشم به جهان گشود. جایی به نام منطقۀ خردکابل که به چکری معروف است. بیلتون هنوز کودک بود که پدر و مادرش را از دست داد. او با تولهیی که خودش از نی ساخته بود، روزهای دشوار پیش آمده در زندهگیاش را میگذراند. نی مینواخت و بین روستاییان شهرت و محبوبیت پیدا کرده بود.
بیلتون بعدها با خانوادۀ خواهرش به لوگر رفت و زندهگی در آنجا را آغاز کرد. او در لوگر به تنبور و رباب دسترسی پیدا کرد. سپس برای آموختن مهارت بیشتر در نوازندهگی، نزد استاد دُرَی لوگری به شاگردی نشست. استاد دُرَی او را به خوانندهگی تشویق کرد و به او اساسات موسیقی محلی را آموخت. همزمان صدای حزین و دلنشین بیلتون به پختهگی رسید و در ۱۵ سالهگی نخستین آهنگش را اجرا کرد.
استاد وحید قاسمی خواننده و پژوهشگر موسیقی بیلتون را یکی از سردمداران موسیقی لوگری خوانده و صدایش را منحصر به فرد میداند. بیلتون صدای سچۀ محلی داشت. از این رو صدایش در اجرای آهنگهای محلی و به ویژه موسیقی لوگری به خوبی جا افتاده و به محبوبیت رسیده است. او در اکثر اجراهایش از اشعار سید بهاءالدين بهایی استفاده کرده است. سید بهاء الدین بهایی با نام بهاییجان نیز معروف بود. او شاعر نامدار پشتو زبان است که که به زبانهای فارسی و اردو نیز شعرهایی دارد.
«هرچند در گذشته آوازخوانها و دستههای زیادی در سبک موسیقی لوگری هنرنمایی میکردند، در تاریخ این موسیقی نه تنها هیچکس به پایۀ استاد دری نمیرسد. بلکه نقش او در ایجاد طرزها و نغمههای شادیآفرین تا آنجا بزرگ و بیمانند بود که به چشمدید خود من چند بار او را به جرم اینکه با آهنگها و نغمات شاد و هیجانانگیزش عدهیی را خواسته یا ناخواسته به رقص و پاکوبی تحریک میکند، با حقارت و توهین از مجالس عروسی بیرون راندند. حتا باری در سالهای پیشین مسؤولین رادیو کابل، وقتی که نیز سلسله برنامههایش را که گویا بیش از حد لازم شادیآفرین و تحریککننده به نظر میرسید، در رادیو قطع کردند و حدود دو سال به او اجازه ندادند تا در رادیو کابل آوازخوانی کند.»
از بیلتون آثار زیادی در رادیو و تلویزیون به ثبت رسیده است. این آثار هنوز هم از امواج رادیو و تلویزیون نشر میشوند و مخاطبان زیادی دارد.