آیا تیمور فرزند چنگیز بود؟

بنیان‌گذار این دودمان تیمور بود که می‌کوشید خود را به خاندان چنگیز و میراث او منسوب کند.

تیمور امپراتوری گسترده و قلمرو سترگی را ایجاد کرد.

او سرزمین ماوراءالنهر (ترکمنستان، ازبیکستان و تاجیکستان) را به جایگاهی رساند که تا آن زمان هیچگاه بدان سطح نرسیده‌بود.

او مرزهای خود را نخست در سرتاسر آسیای میانه، سپس سراسر خراسان و به این ترتیب در همه بخش‌های سرزمین ایران امروزی و امپراتوری عثمانی و نیز بخش‌هایی از هندوستان گسترش داد.

از آنجایی که فتوحات تیمور بیشتر جنبه یورش و هجوم داشت تا تسخیر واقعی، اغلب این مناطق پس از تصرف دوباره از اداره اش خارج میشد.

با این حال ماوراءالنهر مدتی مرکز دولت تیمور شناخته شد که بیشتر ایران و افغانستان امروزی را افزون بر ماوراءالنهر در بر می‌گرفت.

به محض اینکه تیمور درگذشت، قدرت‌های منطقه ای مانند ترکان عثمانی و ترکمانان درصدد تصرف سرزمین‌های ازدست‌رفته خود برآمدند، اما قسمت شرقی قلمرو تیموریان بخصوص خراسان بزرگ و بخشی از ماوراء النهرهمچنان در اختیار آنها باقی ماند و شاهد رونق و شکوفایی قابل توجهی بود. با پایان حکومت تیموریان در خراسان بازماندگان آنها و میراثشان به هندوستان منتقل شد و تا قرن نوزدهم و آمدن استعمارگران انگلیسی در آنجا به حیات خود ادامه داد.

از آنجا که در دوره فرمانروایی تیموریان شاهد فعالیت های فرهنگی گسترده ای هستیم که شهر هرات یکی از مراکز اصلی آن است، در برنامه امروز می خواهیم ببینیم اهمیت و وسعت این فعالیت ها چگونه بوده و چه رابطه ای میان دستگاه سیاسی تیموریان با این فعالیت ها وجود داشته است. به عبارت دیگر به پیوند فرهنگ و سیاست در این دوره خواهیم پرداخت.

مهمان من در این برنامه دکتر جواد عباسی دانشیار پیشین رشته تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد و پژوهشگر تاریخ ایران در دوران مغول و تیموری است که اکنون ساکن کانادا است. او مترجم کتاب های «قدرت، سیاست و مذهب در ایران عهد تیموری» و «امیرعلیشیر نوائی و روزگار او» است.

رادیو نوروز: کوتاه بگویید که تیمور چگونه ظهور کرد و تیموریان چگونه به قدرت رسیدند؟

دکتر جواد عباسی: “خود ظهور تیمور موضوع چند جلسه صحبت است، ظهور تیمور و اهمیتش در تاریخ غیر قابل انکار است، مدیون دو عامل است، یک شرایط زمانه، دوم ویژه‌گی های خود تیمور، در مورد شرایط زمانه کوتاه اشاره می کنم زمانی که تیمور دوران نوجوانی و جوانی را سپری می کرد در واقع امپراتوری مغل در سراشیب زوال قرار گرفته بود، در ایران زمانی که تیمور تولد می شود، همان سالی  است که سلطان ابو سعید ایلخانی میمیرد و حکومت ایلخانی منقرض می‌شود. در زمانی که تیمور رشد می کند، در ایران آن زمان تجزیه سیاسی وجود داشته، از جمله آل کرت و حکومت جلایر و دیگر حکومت ها در ایران استند، یعنی اوضاع ایران کاملا آشفته است، در خود خاندان چغتایی نیز هرج و مرج وجود داشت که تیمور در این خاندان به دنیا آمده است، جغتایان شرقی، جغتایان غربی اختلافات زات البینی میان شاهزادگان، بنا بر این در داخل قلمرو که تیمور زندگی می کرد اوضاع آشفته بود، در چنین شرایطی است که تیمور وارد صحنه می‌شود، اینجا است که ویژه‌گی های شخصی او هم به کمکش می‌آید، او یک انسان جسور، نترس و فعال بود، در نهایت نتیجه می‌گیریم که هم شرایط و شخصیت تیمور مسبب رشد و بنیانگذاری امپراتوری او شد. در مورد جهانگشایانی مانند تیمور و چنگیز دو مرحله را در نظر می‌گیرند، یک مرحله جهانگیری و دوم مرحله جهان داری، در مرحله اول تیمور سنگ تمام گذاشت اما در مرحله دوم فرصت چندانی نیافت.”

رادیو نوروز: تیمور درعرصه سیاست موفق تر بود  و یا در عرصه فرهنگ؟

دکتر جواد عباسی: “اگر نظامی‌گری را هم ذیل سیاست قرار دهیم، تیمور در عرصه سیاست موفق‌تر بود، در حقیقت شروع کار یک جهانگشا و جهانگیر سیاسی است، در عین حال جالب است که تیمور از مقوله فرهنگ فارغ نیست، ضمن این که فتوحات می‌کنه، یک نیم‌نگاهی هم به فرهنگ دارد، او دوران طلایی سمرقند را با استفاده از هنرمندان و دانشمندان عصر خود ایجاد کرد، او در مقایسه با کشورگشایان دیگر مانند چنگیز مغول یک گام جلو تر است، او رشد یافته یک کانون فرهنگی تمدنی کهن و تاریخی ماوراءالنهر، از مدت ها قبل با حکومت آل کرت در هرات رابطه داشته، بنابرین تیمور توجهی به فرهنگ هم در زمان حاکمیت‌اش داشته است.”

رادیو نوروز: چرا تیمور خود را منسوب به چنگیز می‌کرده؟

دکتر جواد عباسی: “حکومت‌ها همواره دنبال مشروعیت اند، این اختصاص به تیمور هم ندارد، حتی غزنویان که ترک بودند، تلاش می‌کردند که خود را به ایران باستان منتصب کنند، همه حکومت ها دنبال ریشه و منبع مشروعیت بوده اند، در او زمان هرکس که به خاندان چنگیز منتصب بود می توانست که مدعی قدرت باشد، تیمور به دلیل این که خودش خواستگاه خیلی برجسته و اشرافی نداشت، از خانواده ها درجه یک جغتای نبود بنابراین برای اینکه مشروعیت داشته باشه نیاز داشت که بجایی وصل شود و مشروعیت او زمان چنگیزخان بود که بعد از زوال خانواده او نیز ادامه پیدا می‌کند، حتی در قرن های هجده و نوزده هم در آسیای مرکزی در خانات خیره، بخارا و جاهای دیگر، مبیبنید که ریشه‌ها همچنان ریشه های چنگیزی به حساب می‌آیند و حتی حکومت قاجار ایران نیز سعی می کنند که به چنگیز برسانند، چنگیز ادعا نمی‌کرد از نسل چنگیز است در نصب‌نامه که متون دوره تیموری نوشته شد، نصب چنگیز و نصب تیموری اجدادشان به همدیگر منتصب می‌شود، در تاریخ نیز نوشته نشده که تیمور از نوادگان چنگیز است و صحت تاریخی هم ندارد، تیمور تا آخر عمر هم بعنوان یک شاهزاده جغتایی حکومت می‌کرد، خود را امیر تیمور منامید، یعنی او خان نبود، خانزاده نبود امیر یعنی کسی که در خدمت خان و خانزاده بود، بعدا از طریق ازدواج خود و پسرانش موفق شد مشروعیت چنگیزی را به خانواده خود منتقل کند.”

رادیو نوروز: وقتی از دوران تیموریان صحبت می‌شود، باور‌ها چنین است که این دوره عصر شگوفایی فرهنگ و تمدن بوده است آیا واقعا چنین بوده؟

دکتر جواد عباسی: “بله؛ شما اگر نوشته های پژوهشگران غربی را هم بخوانید، کتاب های که در مورد دوره تیموریان و تمدن اسلامی نوشته شده، تقریبا همه اتفاق نظر دارند که در این دوره ما شاهد شگوفایی و رونق هستیم، با اصطلاحاتی مانند، شگوفایی، نوزایی، رنسانس تیموری و مانند این ها از او یاد می‌کنند، این واژه ها در دوران فرزندان او و امیر علی شیرنوایی ادامه پیدا می‌کنه، ماوراءالنهر و ایران شگوفایی تیموری را در بر‌می‌گیرد، در درون این دوره هم فراز و نشیب است یعنی گاهی رکود است گاهی سکون است ولی در مجموع کارنامه دوره تیموریان کارنامه درخشانی است.”

رادیو نوروز: خیلی‌ها باور دارند که عصر شگوفایی دوران تیموریان از زمان به قدرت رسیدن شاهرخ میرزا تیموری آغاز شده است، این نظریه تا چه حد به نظر شما درست است؟

دکتر جواد عباسی: “بله همینطور است یعنی اگر بحث جهانگیری باشد که تیمور فتح کرد اما جهان‌داری دوره تیموریان از دوره شاهرخ میرزایی تیموری شروع می‌شود، تاریخ‌نگاران زمانی که تیموریان می‌گویند الزاما خود شخص تیمور نیست بیشتر جانشینان او است، شاهرخ چند برابر نسبت به پدرش تربیت ایران اسلامی دارد، شاهرخ مدت های زیادی در خراسان بوده و عمر‌اش را گذرانده و در واقع بیشتر با این تمدن همنشین بوده، شاهرخ که خوی ملایم‌تری داشت نسبت به تیمور بیشتر به این حوزه توجه کرد، توانمندی‌ها و امکانات نظامی تیمور را هم نداشت، بدرستی تشخیص داد که بجای جهانگیری از جهان داری استفاده بکنه، حتی بعد از شاهرخ در دوران سلطان حسین بایقرا هم قریحه جهان داری و تمدنی بیشتر در وجود او دیده می‌شد، بنابراین از شاهرخ این روند شروع می‌شود و تاپایان حکومت تیموریان نیز ادامه پیدا می‌کند، باید توجه کرد که تیموریان به مرور زمان از نظر نظامی و سیاسی قدرت شان کم می‌شود، اما از لحاظ فرهنگی رشد و رونق شگوفایی همچنان ادامه دارد، ما نباید تصور کنیم که سیاست و قدرت شگوفایی فرهنگ به وجود آورد، بلکه عوامل دیگری لازم است که از جمله نگرش حاکمان، شیوه حکومت آنها در این که فرهنگ و تمدن شگوفا شود.”

رادیو نوروز: چرا هرات مرکز امپراتوری تیموریان شناخته شده بود دلیل اصلی این کار چه بوده است؟

دکتر جواد عباسی: “یک بخش این موضوع سیاسی بود و مربوط و نزاعی می شود که میان شاهزادگان تیموری به وجود آمده بود، چهارسال طول کشید که شاهرخ همه رقیبان کنار زد و بر اریکه قدرت تکیه کرد، شاهرخ خواستگاه خراسان و هرات داشت، شاهرخیان در خراسان بودند و خود شاهرخ از مدت‌ها پیش در هرات بوده بنیان و قدرت اش همه در خراسان و هرات بود این بعد سیاسی قضیه، وقتی ما از هرات صحبت می‌کنیم از یک شهر چند هزار ساله صحبت می‌کنیم، میراث تاریخی خیلی غنی داشت، یعنی تمام شگوفایی که در دوران تیموریان در هرات رخداد یک پایه تاریخی هم داشت، درسته که در حمله مغل هرات بسیار آسیب دید اما بعد از آن بازسازی شد، اینجا باید یک اشاره کرد به حق تاریخی خاندان کرت، این خاندان با تشکیل یک حکومت محلی توانسته اند که خرابی های دوره مغل را جبران کنند، بنابراین یک پایه و دست مایه تمدنی هم در هرات بود، این ها عوامل بوده اند که هرات مرکز قدرت دوره تیموریان در نظر گرفته شود، ضمن اینکه هرات به نواحی داخلی خراسان و ایران هم نزدیک تر بود.”

رادیور نوروز: شاهرخ میرزا و خانمش گوهرشاد بیگم در دو بعد، سیاست و فرهنگ چه میراثی از خود بجای گذاشته اند؟

دکتر جواد عباسی: “گوهرشاد نقش بسیار تعیین کننده داشته و خودش شخصیتی است فرهیخته، اهل فرهنگ و ادب و در عین‌حال سیاسی هم است، او در نهایت جانش را در همین کشمکش های قدرت و سیاست گذاشت و در راه این کشمکش ها کشته شد، شاهرخ سعی می کند که شیوه سیاسی جدید را در نظر بگیرد، مثلا قدرت بین شاهزادگان تقسیم کند، خودش را خیلی درگیر فعالیت های جهانگشایانه نکرد، در واقع کارنامه سیاسی شاهرخ در حد و توان که تیموریان داشته اند قابل قبول است، اما در حوزه فرهنگی درخشش بیشتر است، بایسنغر و اولوغ‌بیگ این ها همه اهل علم و هنر اند، وجود این افراد نقش بسیار مهمی در شگوفایی فرهنگ و تمدن داشته است، آنچه بعدا در دوران سلطان حسین بایقرا و امیر علی شیرنوایی میبینیم بنیادش در دوران شاهرخ گذاشته شده است، این کتاب قدرت، سیاست و مذهب که من ترجمه کردم از خانم پروفیسور من استاد دانشگاه تافس در آمریکا، یکی از تیموری شناسان برجسته حال حاضر است، این کتاب اصلا تمرکز اش دوره شاهرخ است، تمام جزییات ساز و کار حکومت شاهرخ در این کتاب است، بهرحال هرآنچه را که دوران دیگر شاهزاده های تیموری دیده می شود بذر هایش در دوران شاهرخ کاشته شده است.”

رادیو نوروز: سلطان حسین بایقرا چگونه به قدرت رسید و چه شهکارهای با اهمیتی را انجام و از خود به یادگار گذاشت؟

دکتر جواد عباسی: “سلطان حسین بایقرا در واقع یک از چندین مدعی قدرت در خانواده تیموری است، سلطان حسین بایقرا با کمک ازبکانی که در ماوراءالنهر بودند، موفق می‌شود که به قدرت برسد، او ویژه‌گی خاص سیاسی و نظامی ندارد، در زمان که او به قدرت می‌رسد خراسان بزرگ قلمرو تیموریان است، در او زمان ماوراءالنهر هم دست ازبکان افتاده بود، در همین قلمرو خراسان بزرگ است که ما شاهد شگوفایی تمدنی هستیم، سلطان حسین خودش تعلیم یافته حوزه فرهنگ ایرانی و اسلامی بود، او هم کلاس و هم درس امیرعلی شیرنوایی بود، در حقیقت کارنامه تمدنی دوره شاهرخ را ادامه داد، شاهزادگان تیموری خود هنرمند بودند و به هنر ارج می‌گذاشتند، مشاوران، دوربران و افراد دیگر سبب می‌شدند که کارنامه یک فرمانروای دوره تیموری شکل بگیرد.”

رادیو نوروز: کارنامه امیرعلی شیرنوایی وزیر دانشمند سلطان حسین بایقرا راچگونه ارزیابی می‌کنید؟

دکتر جواد عباسی: “امیر علی شیرنوایی در واقع یکی از قله های شخصیت های دوره تیموری است، نقش او در فرهنگ آن زمان بارز است خیلی از فعالیت های که در دوره تیموری اتفاق افتاد به نحوی ما رد پای امیر علی شیرنوایی را در آن می توانیم ببینیم، او یک سیاست مدار فرهنگ مدار است، خودش هم آدم دانشمندی است، عواملی که سبب رشد و شگوفایی دوره تیموریان شد عبارت اند از: اول (آنها در قلمرو حکومت می کردند که از تاریخ پرباری برخوردار بود) دوم: (مدارا؛ یعنی تعصب قومی، زبانی و مذهبی وجود نداشت) سوم: (شایسته سالاری به طور نسبی در این دوره زیاد بود).”