مادر عروس همزمان با شنیدن صدای موسیقی که نشاندهندۀ حضور خانوادۀ داماد است، لرزه بر اندامش میافتد و با چشمان پر از اشک و دستان لرزان دخترش را وداع میگوید. جشن، جشن شادی و عروسی است و شب حنای دختر؛ شبی که خانوادۀ داماد دنبال عروس میآیند تا وی را با خود به خانۀ بخت ببرند. در شب حنابندان مراسم خاصی برای عروس گرفته میشود، خانوادۀ داماد دست عروس را حنا کرده و روی سرش میگذارند و تمام افرادی که در محفل حضور دارند به عروس تحفه یا پول میدهند.
صفیه کریمی، خانم خانه در مورد مراسم شب حنای عروس چنین میگوید:« شب حنابندان را به خاطری میگیرند که فردایش عروس خانۀ شوهر خود میرود، اول مادر داماد حنا دست عروس میگذارد و دیگران بعدا میگذارند. برادر عروس میآید فرق عروس را باز میکند و یک چوکۀ طلا را اگر انگشتر باشد، گوشواره باشد ویا چوری باشد به سر عروس میماند تا دست خالی از خانۀ پدر نرود.»
در افغانستان رسم بر این است که در هنگام وداع عروس از خانۀ پدر ، مادر و دیگر اعضای خانوادهاش با گریه بدرقهاش میکنند، انگار جای دوری میرود و دیگر بر نمیگردد. مادر عروس را تلخی جدا شدن از جگرگوشهاش و نگرانی از سرنوشت و آیندۀ وی در خانۀ بخت، بیشتر آزار میدهد و این موضوع اشک را در چشمانش جاری میسازد. در کشوری که بیشتر ازدواجها اجباری است و حتا در هنگام ازدواج از دختر پرسیده نمیشود که آیا آمادۀ عروسی با این فرد هست یا نه، به همین دلیل گفته میتوانیم که درد و رنج زنان را پایانی نیست. به همین خاطر شعر های که در هنگام رفتن عروس به خانۀ بخت سروده شده و به شکل آهنگ درآمده نیز حزین و غم انگیز است.
بسیاری از آهنگسازان در کشور به این باورند که ساخت و انتخاب آهنگها هم برگرفته از مشکلات اجتماعی و خانوادگی زنان است. استاد وحید قاسمی آهنگساز و آواز خوان مشهور کشور میگوید که تمام اشعار و سرودهها در محافل عروسی و شب حنا، طوری انتخاب میشود که درد و رنج زنان کشور را نمایان سازد. به باور وی ریتم حزین و غمانگیز آهنگها بیانگر مشقات زندگی زنان، پس از ازدواج است.
آقای قاسمی در این مورد میگوید :« خوب در جامعۀ ما و شما معمولا ازدواجها بیشتر تحمیلی است. یکی از نقطه نظرهایی که دختران وقتی عروسی میکنند چون تمام وابستگیهای اقتصادی شان به مرد خانه یعنی شوهر شان اتکا میکند و شوهر هم وابستگیهایی با خواهر و مادر و برادر و پدر و دارد و با شرایط امروزی اگر مطابقت بدهیم میبینیم که تضادهای زیادی وجود دارد. از آن نقطه نظر معمولا آهنگها غمانگیز است، دلیلش این است که چون یک دختر با یک مرد ازدواج میکند چون از قبل نا معلوم است که دختر خوشبخت میشه یا بدبخت، این آهنگها هم بیشتر غمگینانه است.»
آهنگها با ریتم غمانگیر و حزین حتا میتواند آوازخوان را نیز تحت تاثیر قرار دهد. این موضوع را مهدی افشار آوازخوان پر آوازۀ کشور در گفتگویی که با وی داشتم بیان کرده است. وی میگوید حتا در هنگام اجرای یک آهنگ خودش نیز گریه کرده است. مهدی افشار دیدگاهش را در مورد این که چرا هنگام شنیدن و اجرای آهنگ «اولنگ اولنگ» گریه کرده است اینگونه بیان میکند:« وقتی که یک خواننده یک آهنگ را میخواند باید حس و حال شاعر را پیدا کند و داخل همان حال و هوا شود، همزمان با اجرای اولنگ اولنگ گریه کردم. حزین بودن آهنگ و کلماتی که در آن استفاده شده، ناخود اگاه اشک در چشمان ادم جاری میکند.»
گریه کردن عروس نظر به عرف و عنعنات جامعۀ ما یک امر طبیعی به نظر میرسد و خانوادهها به این باور اند که باید عروس در هنگام ترک خانۀ پدری گریه کند. با این همه اگر یک دختر در روز عروسی و ترک خانۀ پدریاش گریه نکند چه خواهد شد؟ عرف حکم میکند که عروس در روز ترک خانۀ پدری باید گریه کند و اگر گریه نکند مهمانان محفل عروسی تصور میکنند که عروس بیحس است و قدر محبت و مهر خانۀ پدری را نمیداند و میخواسته که زودتر از آن بیرون شود.
روانشناسان معتقدند که ترک خانۀ پدری برای یک دختر و خانوادهاش کار آسانی نیست و یکی از دلایلی که منجر به گریۀ خانوادۀ عروس میشود همین جدایی است. معصومه عادل روانشناس میگوید این موضوع بیشتر در کشور های اسلامی مرسوم است و در کشور های اروپایی و امریکایی شاید گریۀ افراد هنگام وداع عروس از روی شوق باشد. وی مشکلات پس از ازدواج و وابستگی دختر به خانواده را از عوامل عمدۀ گریۀ عروس هنگام رفتن به خانۀ شوهر عنوان میکند:« رابطۀ صمیمی که پدر با دختر دارد و اکثر پدرها دختر دوستتر هستند تا پسردوست ، دخترها از لحاظ عاطفی نسبت به پسرها حساستر هستند، دختری که از خانۀ پدری جدا میشود این برای او استرسزا میشود و بیشترین علت وابستگی دختر به خانوادۀ پدری است.»
به باور وی خانۀ پدری هرچند مستبد باشد باز هم برای دختر خانۀ امن به حساب میآید. در افغانستان ازدواجها کمتر به میل و خواست دختران وزنان صورت میگیرد و این معضل آنقدر غم انگیز و جانکاست که قلب هر انسانی را به درد میآورد.