به مناسبت روز سرباز
پیش از آن که به روز سرباز بپردازم؛ میخواهم تعریف واضحی از سرباز ارائه دهم. سرباز از نظر من مفهومی از فداکاری و از خودگذری افرادی است که در راه دفاع از مردم، سرزمین و ارزشهای خود در برابر هر نوع تجاوز بیگانه و عمال بیگانهپرور ایستادگی میکنند، سر می بازند و جان میفِشانند. در شرایطی که اندیشههای افراط گرایانه در جهان رو به شیوع گذاشته است؛ مردم افغانستان نیز به تنهایی با این هیولای جهانی مواجهه میکنند و در این راه دشوار هر روز قربانی می دهند.
از آنجا که ایستادگی، مقاومت و اتحاد همگانی یک اصل ملی و اخلاقی در برابر دشمنان پنداشته میشود؛ بیجا نیست اگر بگویم ملتی که نتواند در برابر دشمنان سرزمینی خویش متحد شود؛ محکوم به نابودی است. از نظر من، بیش از هر زمانی نیاز است تا مردم افغانستان در یک اتحاد میهنی قرار بگیرند و به دفاع از ارزشهای مشترک خود برخیزند. ارزشهایی که هویت سیاسی و فرهنگی شان را با خود حمل می کند و همه را در زیر چتری به نام «جمهوریت» معنا می بخشد.
به عبارتی این یک تکلیف ملی و دینی است که از حقیقتی مسلم پرده بر می دارد. حقیقتی که ریشه در مبارزات نجات بخش مردم افغانستان دارد. اگر به آموزههای دینی نظرکنیم؛ در مییابیم که هر جنگی جواز ندارد و نمیتواند برای تامین عدالت و برابری باشد. در اندیشههای کنفوسیوس تنها جنگی که مشروعیت پیدا میکند؛ جنگِ به دفاع است که از آن به دفاع مقدس نیز تعبیر شده است. در چارچوب این نظریه به خوبی می توان جنگ نیروهای امنیتی و دفاعی کشور را با طالبان توجیه کرد و آن را مقدس و مشروع دانست.
واضح است که این جنگ برای دفاع از مردم و ارزش های پذیرفته شدۀ سرزمینی است که آزاد و مستقل است. طالبان که یک نیروی جنگی بی قاعده هستند تنها هنرشان خشونت آفرینی و ویرانی همه ارزشها و ساختارهای افغانستان است که به هیچ عنوان توجیه شرعی و اخلاقی ندارد. وقتی از یکی از رهبران سابق سیاسی طالبان که در کابل زندگی میکند پرسیدم آیا جنگ طالبان در برابر دولت افغانستان را هنوز تایید می کنید؛ پس از لحظهای سکوت به من گفت: هر جنگی باید یک روز قطع شود و صلح دایمی حاکم گردد. از سخنانش فهمیدم که از جنگ های بی اعتبار طالبان خسته شده است و برای یک زندگی آرام، سایۀ «جمهوریت» را برگزیده است.
در این میان، یکی از چیزهایی که میتواند به نیروهای امنیتی و دفاعی کشور این امکان را بدهد تا در برابر دشمنان سرزمینی خود بدون هیچ تردیدی مبارزه کنند؛ پیوند عاطفی متقابل آنها با مردم است که بزرگترین پشتوانۀ ارزشی و انگیزشی بری نابودی دشمنان به شمار میرود. مردم افغانستان با تمام سختیها و دشواریهای امنیتی، این را درک کرده اند که باید از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور خود حمایت کنند و پیوند عاطفی خود را با آنها حفظ نمایند. پیوندی که میتواند پرچم استقلال و آزادی آنها را بر فراز قله های پیروزی بلند کند. باری، مردم افغانستان به درک مشترک و همگانی از تعریف دشمن رسیده اند و میدانند که طالبان اهداف کشورهای بیگانه را دنبال میکنند و ماموریت یافته اند تا تمامی بنیادهای ارزشی، تاریخی و تمدنی این سرزمین را نابود سازند.
نباید از یاد بُرد که جنگ طالبان هرگز یک جنگ رهاییبخش به منظور تامین عدالت اجتماعی نیست. جهان نیز باخبر است که طالبان به نیابت و با حمایت بیگانه با مردم و دولت افغانستان جنگیده اند و هرگز تابع هیچ قوانین اخلاقی، دینی، ملی و بین المللی نبوده اند/ نیستند. آنها هر جنایتی را برای از بین بردن مردم افغانستان انجام میدهند که تاریخ به آن گواهی میدهد و آن را فراموش نخواهد کرد. از جانبی باید اذعان داشت که بیش از هرکسی، این مردم افغانستان هستند که آرزو دارند تا صلح دایمی و پایدار در کشورشان تامین گردد. صلحی که در آن عدالت و برابری و آزادی نهفته باشد و امتداد زندگی اجتماعی سیاسی همه شهروندان را در سایه قانون اساسی تضمین کند.
نیروهای امنیتی کشور که برای تامین امنیت و صلح همواره به دشمنان مردم افغانستان پیامی واضح داشته اند؛ بارها از آنها خواسته اند که دست از جنگ و خونریزی و انسان کُشی بردارند و به فرایند صلح بپیوندند و آن را برای مردم افغانستان مطالبه کنند نه برای تامین اهداف نیابتی بیگانگان. این را هم نباید از نظر دور ساخت که صلح برای مردم افغانستان تنها نتیجه مبارزات نیروهای ملیِ امنیتی و دفاعی کشورشان است که شهامت آنها را با شهادت شان گره زده است. در واقع مردم افغانستان با درک واضح از ایثار و شهامت و ایستادگی نیروهای امنیتی و دفاعی خود، از روز سرباز بزرگداشت می کنند. به بیان دیگر، این روز به معنای تجدید پیمان مردم با کسی به نام “سرباز” است که حکایتی از شهامت تا شهادت دارد؛ و این امری انکار ناپذیر است.