جو بایدن سکان ادارهی کاخ سفید را از دونالد ترمپ گرفت. شاید کابل بیش از هر پایتخت دیگر انتظار آمدن جوبایدن را میکشید. افغانستان بیشتر از هر کشور دیگر از نظر مالی و امنیتی وابسته به کمکهای ایالات متحده است، به همین دلیل انتخابات امریکا و چگونگی تنظیم روابط قدرت در آن جا به کابل بسیار اهمیت دارد. انتظار کابل این است که کمکهای نظامی و مالی امریکا به افغانستان ادامه یابد به دلیل این که هیچ قدرت منطقهای دیگر توان تامین مصارف دولت افغانستان را ندارند. دونالد ترمپ رییسجمهور قبلی ایالات متحده زیاد متعهد به دوام کمکهای امریکا به افغانستان نبود. آنچه که برای او اهمیت سیاسی داشت، خروج نیروهای امریکایی از « باتلاق» افغانستان بود. سفیر زلمی خلیلزاد و مایک پمپیو وزیر خارجهی حکومت ترمپ موظف بودند که راه دیپلوماتیک برای خروج نظامی از افغانستان پیدا کنند. به همین دلیل بود که توافقنامهی دوحه در فبروری سال گذشتهی میلادی برخلاف میل کابل میان طالبان و ایالات متحده امضا شد. واشنگتن در آن زمان نظرات کابل را در آن توافقنامه هیچ لحاظ نکرد. به نظر میرسد که استبلشمنت نظامی و امنیتی ایالات متحده هم با بخش های از این توافق سازگار نبودند.
چیزی که تا حدودی واضح است این است که استبلشمنت ایالات متحده میخواهد افغانستان را متحد خودش در مبارزه با آنچه که تروریسم خوانده میشود، نگه دارد. از کتابها، مقالهها و دیگر نوشتههای مقامهای پیشین ایالات متحده بر میآيد که منافع امنیتی واشنگتن در افغانستان تنها محدود به مبارزه با جهادیسم جهانی نیست بلکه ایالات متحده بیشتر از هر چیزی نگران تروریسم هستهای است. پاکستان همسایهی افغانستان جنگافزارهای هستهای در اختیار دارد و ایرانیها هم به باور برخی از مقامهای امریکایی در شرف به دست آوردن فنآوری تولید بمبهای هستهای هستند. امریکاییها بیشتر از همه نگران جنگافزارهای هستهای پاکستان اند و میترسند که نکند این جنگافزارها به دست گروههای جهادیستی ضد امریکا بیافتد، یا نگهبانان این جنگافزارها به عضویت گروههای جهادیستی جهانی در آيند.
احمد رشید روزنامهنویس با ارتباط و بسیار مشهور پاکستانی باری نوشت که جنرال اشفاق کیانی فرمانده عمومی پیشین ارتش پاکستان در یک نشست خصوصی به روزنامهنگاران و مدیران رسانههای پاکستانی گفت که ایالات متحده از جنگافزاهای هستهای پاکستان که افتخار ملی آن کشور است، نگران است و ارتش پاکستان از آن بیم دارد که روزی ایالات متحده به نحوی به این جنگافزارها از طریق راهاندازی یک عملیات محرمانه ضرر برساند. عملیات قتل بن لادن در سال ۲۰۱۱ این نگرانی را در پاکستان افزایش داد. جنرال اسد درانی رییس پیشین آیاسآی پاکستان هم بارها در مصاحبههای خود گفته است که دور نگهداشتن هند از افغانستان برای پاکستان مسالهی مهم اما ثانوی است و چیزی که آن کشور بیشتر از آن احساس خطر میکند، وجود پایگاه نظامی امریکا در افغانستان است.
جان بولتن مشاور امنیت ملی پیشین کاخ سفید هم در کتاب خاطراتش نوشته است که منافع امنیتی ایالات متحده ایجاب میکند که با استفاده از ظرفیتهای که در افغانستان دارد، با هوشمندی تمام فعالیتهای هستهای پاکستان را نظارت کند و خود را با خبر نگه دارد. ولی به نظر میرسد که دونالد ترمپ نمیخواست همسو با استبلشمنت ایالات متحده حرکت کند. او زیر فشار استبلشمنت امریکا در اگست سال ۲۰۱۷ استراتژی جنوب آسیای کاخ سفید را اعلام کرد که براساس آن افغانستان متحد ایالات متحده بود، اما در سال ۲۰۱۸ ترمپ افغانستان را نه متحد امریکا که یک بار سنگین بر دوش ایالات متحده خواند و خواستار خروج نیروهای امریکایی شد. دونالد ترمپ به حوزهی رای خود وعده کرده بود که جنگ افغانستان را برای ایالات متحده ختم میکند و سربازان امریکایی را به خانه بر میگرداند. او برای به دست آوردن همین هدف سیاسی حاضر شد هر قیمتی را بپردازد. ترمپ باری گفت که اگر خروج نیروهای امریکایی منجر به اشغال سراسر افغانستان توسط طالبان شود نیز مشکلی ندارد. شاید به همین دلیل بود که حکومت او امتیازهای زیادی در قرارداد دوحه به طالبان داد، بدون این که امتیاز جدی دریافت کند. دونالد ترمپ امتیاز خروج کامل نیروهای امریکایی را به طالبان و متحدان منطقهای آنان داد اما نتوانست حتا امتیاز آتشبس را به دست بیاورد. در زمان ترمپ ایالات متحده در تیوری این طور برنامهریزی کرده بود که خروج کامل نیروهای نظامی امریکا از افغانستان مشروط به توقف خشونت در افغانستان، جلوگیری از سازماندهی مجدد القاعده در این کشور، پیشرفت گفتگوهای صلح و ایجاد یک میکانیزم روشن برای اجرایی شدن این شرایط است، اما در عمل کاخ سفید به رهبری ترمپ پروای این شرایط را نکرد.
کاخ سفید در زمان دونالد ترمپ بدون این که طالبان به آتشبس توافق کنند، هم خروج کامل نیروهای امریکایی را اعلام کرد و هم با اعمال فشار بسیار سنگین به کابل، زمینهی رهایی زندانیان طالبان را فراهم ساخت. گفته میشود که در ضمایم توافقنامهی دوحه طالبان از لشکرکشی به مراکز ولایات افغانستان منع شده اند، اما از حمله به حومههای مراکز ولایات و حمله با بمبهای کنار جاده و ماینهای مقناطیسی به نیروهای امنیتی افغانستان منع نشده اند. این امر موقف هیات دولت افغانستان را در گفتگوهای دوحه تضعیف کرده است. هر بمب مقناطیسی که در شهرها منفجر میشود، فشار سنگین روانی به حکومت افغانستان و افکار عمومی وارد میکند.
روی کارآمدن جوبایدن در کاخ سفید این انتظار را در کابل خلق کرده است که حکومت او همسو با دولت افغانستان گام بردارد و قاطعانه روی شرایط خروج که عبارت از توقف خشونت و پیشرفت در گفتگوهای صلح است، تاکید کند. انتظار دیگر کابل این است که حکومت جو بایدن در صورت به نتیجه نرسیدن گفتگوهای صلح، به حمایت قاطع مالی و امنیتی از افغانستان، حتا در صورت خروج کامل نظامی متعهد باشد. الیت سیاسی افغانستان همچنان انتظار دارد که در صورت امضای یک توافق صلح هم منافع امنیتی امریکا و افغانستان در همکاری با یکدیگر تعریف شود و این همکاری ادامه یابد، به دلیل این که افغانستان به کمکهای مالی بیرونی نیاز دارد. رییس جمهور محمد اشرفغنی هم در آخرین مصاحبهاش با سیانان گفت که میخواهد با حکومت جوبایدن در مورد تعریف منافع امنیتی واشنگتن در افغانستان، چگونگی همکاریهای امنیتی دو کشور و تنظیم یک توافق صلح مورد حمایت منطقه و جهان کار کند.
در ایالات متحده هم گروههای و لابیهای مختلف پیشنهادهای گوناگون برای جو بایدن در مورد افغانستان دارند، بارنت روبین افغانستانشناس معروف از او خواسته است که کاری کند که خروج کامل نیروهای امریکایی حداقل شش ماه بعدتر از آنچه که امریکا و طالبان توافق کرده اند صورت بگیرد، او خواستار تاخیر در خروج نیروهای امریکایی است تا زمان بیشتر برای گفتگوهای صلح افغانستان به دست بیاید. عدهای دیگر هم به او پیشنهاد کرده اند که یک میکانیزم روشن برای اجرایی شدن شرایط خروج نیروهای امریکایی تعریف و آن را عملیاتی کند. روشن است که جوبایدن با در نظرداشت که آنچه که منافع امریکا ایجاب میکند، تصمیم خواهد گرفت، اما باور عمومی این است که او آدم استبلشمنت است و همسو با آنان تصمیم میگیرد.