«در کنار یکدیگر ایستاده‌ایم: الهام گرفته از بشریت»

این نام بزرگ‌ترین تابلوی نقاشی است که ساشا جفری، نقاش مشهور بریتانیایی، این روزها در دبی کشیده است و رکورد همه نقاشی‌های غول پیکر قبلی را به لحاظ حجم شکسته است.

ساشا، نقاشی جوان که از پدر و مادری، هندی-فرانسوی در لندن به دنیا آمده، یک نقاش متفاوت است. نقاشی دلبستۀ ادبیات و توانا در روابط عمومی و نشان دادن خودش و توانایی های هنری‌اش، نقاشی که گالری‌اش را در جنوب لندن طوری ساخته  که همه رهگذران بتوانند نقاشی کشیدن او را ببینند. برخلاف نقاش‌های دیگر که عاشق خلوتند و برای نقاشی کشیدن، حتا نزدیک ترین دوستان و وابستگان شان را دور نگه می‌دارند.

نقاشی، شاید قدیمی‌ترین هنر بشر باشد و تا دورۀ جدید پر طرفدارترین هنر در میان مردم به حساب می آمد،نقاشی‌های کلاسیک، هنوز هم میلیون‌ها تماشاچی را جمع می‌کنند، نقاشی مدرن هم بعد از معرفی و تبلیغی که درباره‌اش صورت گرفته، به صورت گزینشی، مثلا نقاشان معروف چون دالی، پیکاسو و ون گوگ، توانسته کم و بیش مخاطب داشته باشد. اما نقاشی انتزاعی مدرن یا فاین‌آرت، هر چه پیش آمده از مردم دور تر شده است. از یک طرف، مافیاهای جهانی هنر که با تسلط بر گالری‌ها، نمایشگاه‌ها و مطبوعات دارند، سعی کرده اند نقاشی را به عنوان هنری سرمایه محور و اشرافی، جا بیندازند و از طرفی تقلیدهای پی هم در موضوع و سبک، دل‌زده‌گی مخاطب را به همراه داشته است.

با این حال، بعضی نقاشان چون انیش کپور و از جوان‌ترها ساشا جفری، با تکیه بر هنر روابط عمومی و خلاقیت در تبلیغ کارشان،نام دار شده اند. کار تازۀ ساشا، که به هدف  جمع‌آوری پول برای خیریه است هم رکورد شکنی است و هم از جملۀ بزرگترین آثار روی بوم نقاشی است که به اندازۀ دو زمین فوتبال وسعت دارد. هر دوی این مسایل، به تبلیغ کار کمک کرده اند همان طور که حاشیه‌های دیگری چون صدمات شخصی نقاش در جریان خلق این اثر، خبرساز شده است. ساشا در طول این کار عظیم، با مشکل در بخش لگن و کمر و هم‌چنین درد دیسک کمر مواجه شده که نشان قربانی دادن و همین طور اهمیت کار او برروی این اثراست.

نقاشی‌های ساشا میان انتزاع و بازنمایی واقعیت نوسان دارد. خود او شکل کارش را «ریالیسم جادویی» نام نهاده که متاثر از ادبیات و بخصوص ادبیات امریکای لاتین و نویسنده‌یی چون مارکز است،«حس را اجرا كند و روايت را در محيطی واقعی اما با تقلب جادویی كه مانند روياها باشد، اجرا كند». مضمون کارهای او نیز سیاست جهانی، تجربۀ مشترک انسان‌ها و تنگناهای فضاهای شهری است.

آثار اوليۀ ساشا از زياد بودن و تزاحم ايده‌ها آسیب می‌ديدند ومورد نقد بودند، اما او در طول زمان شکل كار خودش را ساده كرد و سعی کرد روی روایت‌های محدودتری تمرکز کند و این گونه به سبك شخصي  و امضای خود در اجراي نقاشی‌هايش برسد. به لحاظ  تكنيك کارهایش فوق العاده است، با انتخاب رنگ‌های آگاهانه و ترکیب و هارمونی منحصر به فرد، در آثار او تقابلی بسيار جدی بين روايت و فرم آشکار است. به نظر تانياتاد وارموث كه صاحب نمايشگاه‌های است كه آثار جفری را نشان می‌دهند «جفری دارای قابليت‌های يك ستاره است. شايد نقاش‌های ديگر استعدادهای متوسطی داشته باشند، اما ساشا هم‌زمان جوان، باهوش و عاشق كارش است». خود جفری چندان علاقه دربارۀ كارهايش معمولا ندارد و کسانی را که زیاد مصرند دربارۀ آثارش بپرسند به گالریش دعوت می‌کند که یک قهوه با هم بنوشند و خودشان شکل کار و نحوۀ خلق را ببینند. اما او مشتریان مهمی چون باراک اوباما ولیوناردو دی کاپریو و آدم‌های سخت‌گیر و مشهوری از این قبیل دارد.

 و بالاخره ساشا، دربارۀ این اثر عظیمش  آن طور که در اخبار اروپا آمده می گوید: «من دربارۀ این خیلی فکر نمی‌کنم. فقط فکر می‌کنم که کار خیلی جالبی است. من یک بوم عظیم را باز می‌کنم و یک نقاشی شگفت‌انگیز را خلق می‌کنم. این چیزی است که من فکر کردم. من عادت دارم که در اشل بزرگ نقاشی کنم مثلا بوم ۶ متری. ۶ متر برای هر هنرمندی یک بوم بزرگ است. با این بوم اول اینطوری بود که نمی تواند با آن ارتباط برقرار کنم اما ناگهان بطور لحظه‌آی با آن ارتباط گرفت.»

او می گوید: « به نظر من ما به سمت چیزی بدتر از کووید-۱۹ می رویم. فکر می کنم بشریت یک خودرویی است که خیلی خراب شده و ما مشکل خیلی اساسی داشته ‌ایم. ما اکنون کووید-۱۹ را داریم. این یک پدیدۀ برابرساز است؛ از نظر مالی و اجتماعی از هر نظر یک برابر ساز است. همه مردها و همه زن‌ها ناگهان برابر می‌شوند. هر کسی می‌تواند به این بیماری دچار شود. ما به یک بیدار باش نیاز داشتیم. اما این بیماری همچنین یک تراژدی است چرا که مردم جان شان را از دست می‌دهند.»

او که خودش را در هتل آتلانتیس دبی، درطول این مدت، قرنطینه کرده بود، به عنوان بخش نهادیی این پروژه، از کودکان سراسر جهان دعوت کرده  تا آثار نقاشی شان را با موضوع انزوا و ارتباط برای او بفرستند تا به این اثر اضافه کند. ساشا، می‌گوید که نمی‌خواهد نقاشی‌اش به دست گالری داران و پستوی خانۀ آن‌ها بی‌افتند بلکه می‌خواهد این اثر به کسی برسد که با نقاشی او گریه کند.

این ایده را سال‌ها قبل، نقاش بزرگ ایتالیایی، الیگیرو بویتی هم که خیلی سال در کابل زنده‌گی می کرد، با نقاشی نقشه‌یی در ابعاد بزرگ و با همین نظر، اجرا کرده بود. او هم گفته بود هدف من از نقاشی، تفریح نیست، به فکر واداشتن و گریاندن بشر است.