رژیم ایران از سالها پیش برای پیشبرد اهدافش در خاورمیانه، از گروههای اسلامگرا بهعنوان نیروهای نیابتی استفاده میکرد. مثلا حمایتِ شرمآورش از حزبالله لبنان و حماس فلسطین از دههٔ ۱۹۸۰، امری قابلاثبات است. اما آنچه کمتر آشکار است، جنگهای نیابتیِ فزایندهٔ اخیر ایران با ایجاد شبکهای فراملّی از گروههای شبهنظامی شیعه است که آنها را برای نبرد با دشمنان خود در جبهههای متعدد در سراسر یک ناحیهٔ وسیع اعزام کرده است. لشکر فاطمیون یکی از این نیروهای نیابتی جدید است که تماما از جنگجویان شیعهٔ افغان تشکیل شده است، و برای دفاع از منافع ایران، به سوریه، عراق و یمن اعزام شده است. این جنبهٔ فراملّیِ جنگ نیابتی ایران میتواند پیامدهای منطقهای گستردهای داشته باشد، و منافع آمریکا و نیز متحدانش را در سراسر خاورمیانه و جنوب آسیا تهدید کند.
من از اوایل سال ۲۰۱۵، بهعنوان بخشی از مسئولیت خودم در شورای امنیت ملی افغانستان، فاطمیون را زیر نظر گرفتم، گرچه این گروه دو سال قبل از آن و در بحبوحهٔ شورشهای خشونتآمیزی که در نتیجهٔ «بهار عربی» سراسر خاورمیانه را فرا گرفت ایجاد شده بود. نیروی قدس سپاه پاسداران ایران که مسئول جنگ چریکی و اطلاعات نظامی است، در واکنش به ناآرامیهای منطقه، چهار گروه شبهنظامی شیعه به نامهای فاطمیون، زینبیون، علویون، و حیدریون را تاسیس کرد که اسم آنها از نام اعضای خانوادهٔ پیامبر اسلام انتخاب شد، و از جنگجویانی از افغانستان، پاکستان، عراق و سوریه تشکیل میشدند. همهٔ آنها قرار بود در جبهههای مختلف خاورمیانه بجنگند، اما لشکر فاطمیون رشد کرد و به بزرگترین و نیرومندترینِ آنها بدل شد، و از متحد تهران بشار اسد در جنگ سوریه و بعدا حوثیها در یمن حمایت کرد.
لشکر فاطمیون از نیروهای نیابتی جدید ایران است که تماما از جنگجویان شیعهٔ افغان تشکیل، و برای دفاع از منافع ایران، به سوریه، عراق و یمن اعزام شده است.
منشاءِ فاطمیون به «سپاه حضرت محمد» و «تیپ ابوذر» برمیگردد که حالا دیگر وجود ندارند، و هر دو گروههای شبهنظامی شیعهٔ افغان بودند که از سوی ایران اجیر شدند تا در جنگ ایران و عراق در دههٔ ۱۹۸۰ و بعدا در دههٔ۱۹۹۰ علیه طالبان بجنگند. تعدادی از کهنهسربازانِ این گروهها، به سرکردگیِ علیرضا توسلی در سال ۲۰۱۳ هستهٔ فاطمیون را تشکیل دادند، که نیروی قدس سپاه با استفاده از آنها طی سه سالْ ارتشی با بیش از ۲۰هزار شبهنظامی ایجاد کرد. این جنگجویان عمدتا از میان پناهندگان شیعهٔ افغان و با انگیزهٔ «دفاع از حرم اهل بیت در دمشق» استخدام میشدند. صرفنظر از انگیزههای دینی، نیروی قدس همچنین انواع مشوقهای مادی را هم به آنها داده است، ازجمله اقامت قانونی، تحصیلات رایگان برای فرزندان، بیمهٔ سلامت، پرداخت ماهانه تا ۱۵۰۰ دلار، و برخورداری از جایگاه اجتماعی بعد از برگشتن از جنگ. عدهای حتی با تهدید به بازداشت و اخراج از کشور در صورت عدم پذیرش، وادار به پیوستن به این نیروها شدند. بیشترِ تقریبا ۳ میلیون پناهندهٔ افغان در ایران، زندگیِ بغرنجی دارند و فشار شدید مشکلات اقتصادی از یک طرف، و تبعیض ناشی از بیگانههراسیِ شدید از طرف دیگر، چنین مشوقهایی را فوقالعاده جذابتر میکند.
با شدتگرفتن جنگ در سوریه، نیروی قدس حتی به جمعیت شیعهٔ هزاره در داخل افغانستان متوسل شد، و در چندین ولایت ازجمله در کابل پایتخت افغانستان، شبکههای عضوگیری ایجاد کرد. این نیروهای تازهنفس، با استفاده از آژانسهای مسافرتیای که با سفارت ایران در کابل ارتباط نزدیک دارند، و تحت لوای سفرهای زیارتی به عتبات عالیات در سوریه و عراق، جابهجا میشدند. این نیروها وقتی به ایران وارد میشدند، دو هفته تعلیماتِ چریکی و کار اولیه با سلاح را میگذراندند، که نیروی قدس آنها را در خفای کامل اجرا میکرد. این مردان پس از انتقال به سوریه برای دیداری کوتاه سریعا به حرم زینب برده میشدند و بعد بلافاصله به جبهههای جنگ اعزام میشدند. جنگجویان فاطمیون که «خوراک توپ» بهحساب میآمدند، به برخی از سختترین جبههها اعزام شدند، ازجمله لازقیه، حمات، ادلب، حلب، دمشق، و درعا که منجر به تلفات شدیدی در بین آنها شد. مطابق برآوردها، از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ بیش از ۵۰هزار شبهنظامی فاطمیون در خاورمیانه جنگیدند، که تلفات سرسامآوری بالغ بر ۵۰۰۰ کشته و ۴۰۰۰ مجروح را متحمل شدند. بنیانگذار این گروه، علیرضا توسلی، و چند تن از جانشینان او هم در بین کشتهشدگان هستند.
با کاهش شدت جنگ در سوریه، تعدادی از این جنگجویان به یمن اعزام شدند تا از متحدان حوثی ایران حمایت کنند، برخی هم به ایران برگشتند، و بسیاری به افغانستان نقل مکان کردند. اما نیروی قدس یک تیپ فعالِ حدوداً ۸۰۰۰نفره از فاطمیون را در سوریه نگه داشته است، و با افرادی که در افغانستان هستند تماس دارد. شیعیانِ افغانستان در مواجهه با حملات مداوم شبهنظامیان سنی، و همچنین افزایش احتمالِ بازگشت طالبان به قدرت، شدیدا احساس ضعف میکنند که این موضوع، ظهور فاطمیون را بهعنوان یک نیروی دفاعی شیعه تضمین میکند.
فاطمیون فقط یکی از بازیگرانِ متعدد درونِ شبکهٔ جدید فراملّی ایران متشکل از گروههای شیعه است که تحت ایدئولوژیِ «پیکار شیعیان» در منطقهای پر از مناقشه فعالیت میکنند.
رویدادهای اخیر، گرچه دامنهٔ اندکی داشته است، این پیشبینی را تایید میکند: مثلا ماه گذشته شبهنظامیانِ تحتامر یک فرمانده محلی هزاره به نام علیپور، که گفته میشود به فاطمیون وصل است، یک هلیکوپتر ارتش افغانستان را ساقط کردند که منجر به مرگ نُه پرسنل امنیتی و اقدام تلافیجویانهٔ خونین از سوی ارتش شد. دو هفته بعد، گروه دیگری از شیعیان هزاره که گفته شده اولین چهرهٔ فعال فاطمیون در افغانستان هستند، تاسیسِ شاخهای نظامی را برای «دفاع از شیعیان علیه حملات گسترده و تبعیض سازمانیافته» در مرکز افغانستان اعلام کرد. البته این فقط بخشِ کوچکی از یک مشکل بزرگتر است که ممکن است بروز کند، چون با خروج قریبالوقوع نیروهای آمریکایی، تنشهای قومی و فرقهای در میان افغانها رو به افزایش است.
اما این مسئله به افغانستان ختم نمیشود. فاطمیون فقط یکی از بازیگرانِ متعدد درونِ شبکهٔ جدید فراملّی ایران متشکل از گروههای شیعه است که تحت ایدئولوژیِ «پیکار شیعیان» در منطقهای پر از مناقشه فعالیت میکنند. رژیم ایران که خودش را محافظ اسلامِ شیعی معرفی کرده است، با دشمنان زیادی روبهروست، ازجمله کشورهای سنّی خلیجفارس، و البته آمریکا. ایران در مواجهه با این «تهدید وجودی» فرضی، تلاش میکند تمام ابزارها را به کار گیرد تا بقای خود و پیشبرد منافعش را تضمین کند. گروههای نیابتی محلی، مثل لشکر فاطمیون، شیوهای مقرون به صرفه برای تهران هستند تا با دشمنان قویتر خود مقابله کند، و نفوذ فوقالعادهای در امور منطقه اعمال کند. بیشتر آژانسهای امنیتی، ازجمله نهادهای داخل دولت افغانستان که من در آنها خدمت کردم، تابهحال این گروه را کماهمیت جلوه دادهاند. اما بررسیِ پنجساله و دقیقِ من از این گروه سبب شد باور کنم که فاطمیون آماده است تا به حزباللهِ دوم در زرادخانهٔ نیابتی تهران بدل شود.