گزینۀ ایده‌ال پاکستان چیست؟

وزیر خارجۀ پاکستان در گفتگویی که با تلویزیون طلوع داشت گفت که رییس‌جمهور غنی باید انعطاف و بزرگی نشان دهد تا گفتگوهای به بن‌بست رسیده با گروه طالبان به حل سیاسی منجر شود. او گفت که سطح بلند خشونت در افغانستان کار نیروهایی است که از اقتصاد جنگی تغذیه می‌کنند و دوراندیش نیستند. وزیر خارجۀ پاکستان طالبان را به انعطاف‌پذیری، کاهش خشونت و مسایلی از این دست نه دعوت کرد و نه آنان را مقصر دانست. سخنان وزیر خارجۀ پاکستان نشان می‌داد که اسلام‌آباد به طالبان به عنوان یک متحد نگاه می‌کند و نمی‌خواهد آنان را برنجاند.

واقعیت این است که طالبان عملیات بهاری خود را به طور اعلام ناشده در سال جاری خورشیدی آغاز کردند. تسلط بر حومه‌های شهرهای بزرگ و تقویت حضور این گروه در کنار شاه‌راه‌ها هدف این عملیات است ضمن این که آنان اهداف تبلیغاتی را نیز برای ارعاب عمومی و انگیزه‌دهی به هواداران شان در نظر دارند. در عملیات بهاری طالبان هم‌چنان تلاش می‌شود که تلفات سنگین به نیروهای امنیتی افغانستان تحمیل شود. هدف آنان این است که در آستانۀ خروج نیروهای خارجی، شهرهای   بزرگ را حصر کنند و به شاه‌راه‌ها مسلط شوند تا در نبود نیروهای خارجی بتوانند به مرحلۀ تهاجم استراتژیک وارد شوند.

سفیر زلمی خلیل‌زاد نمایندۀ ویژۀ امریکا برای پایان جنگ افغانستان و دیگر بلندپایه‌گان امریکایی از پاکستان خواسته بودند که طالبان را وادار یا قانع به کاهش خشونت کند. کاهش خشونت معنایی غیر از این ندارد که طالبان عملیات بهاری اعلام‌ناشدۀ خود را متوقف کنند. پاکستان در این زمینه هیچ اقدامی نکرد. به همین دلیل وزیر خارجۀ پاکستان می‌گوید که افزایش خشونت‌ها در افغانستان کار نیروهایی است که از اقتصاد جنگی بهره می‌برند. منظور او از اقتصاد جنگی به یقین که قاچاق کالا به پاکستان یا تجارت مواد مخدر نیست. تجارت مواد مخدر منبع درآمد طالبان است و بیشتر در مناطق زیر کنترل آنان صورت می‌گیرد. به نظر می‌رسد که هدف وزیر خارجۀ پاکستان شماری از بلندپایه‌گان دولت افغانستان است که متحدان امریکا شناخته می‌شوند.

شاه محمود قریشی خواست بگوید که این متحدان امریکا هستند که سبب افزایش خشونت شده اند نه طالبان. طالبان هم در مصاحبه‌های شان پیوسته می‌گویند که رییس‌جمهور غنی و تیم او کاری می‌کنند که خشونت‌ها افزایش یابد. گویی وزیر خارجۀ پاکستان و طالبان از نکات‌نامۀ مشترک در مصاحبه با رسانه‌ها استفاده می‌کنند. وزیر خارجۀ پاکستان هم‌چنان کسانی را که قدرت‌طلب خواند عامل بیشتر شدن خشونت‌ها دانست. روشن بود که منظور او رییس‌جمهور غنی و معاونان ریاست جمهوری  است.

طالبان علاوه بر این که عملیات‌های بهاری خود را آغاز کردند، به نشست ترکیه نیز حاضر نشدند. این گروه حتا حاضر نشد طرح خود را برای حل سیاسی جنگ همه‌گانی کند و آن را روی میز مذاکره بگذارد. این‌ها نشان می‌دهد که هدف گروه طالبان مذاکرۀ جدی نیست. آنان برنامه‌های نظامی دارند. در این مرحله می‌خواهند حومه‌های شهرها را تصرف کنند و در نبود نیروهای خارجی، به شهرها حمله کنند. به نظر می‌رسد که ساکنان رادیکالیزه شدۀ هفت اجنسی مربوط به ایالت خیبرپختون‌خوا، طالب‌های مدرسه‌های دینی پاکستان و جهادیست‌های پاکستانی نیز در تهاجم استراتژیک بر شهرهای افغانستان   گروه طالبان را همراهی خواهند کرد. ارتش پاکستان نیز از این تهاجم حمایت خواهد کرد.

حتما به همین دلیل است که وزیر خارجۀ پاکستان و صدراعظم آن کشور زیر قول‌های که به کشورهای مختلف داده بودند می‌زنند. وزیر خارجۀ پاکستان در گفتگو با تلویزیون طلوع به نحوی حکومت افغانستان را عامل تشدید خشونت می‌داند و صدراعظم آن کشور در گفتگو با یک رسانۀ امریکایی می‌گوید که از آن‌جایی که گروه طالبان برندۀ جنگ اند، امتیاز‌گیری از آنان ممکن نیست. اسلام‌آباد با این اظهارات می‌خواهد بگوید که هیچ‌ کاری برای کاهش خشونت در افغانستان و کمک به حل سیاسی جنگ نمی‌کند و می‌گذارد که طالبان دست به تهاجم استراتژیک درآینده بزنند.

این وضعیت نشان‌دهندۀ آن است که برای ارتش پاکستان هنوز هم تغییر قهری رژيم در افغانستان در اولویت است. در ماه‌های اخیر این برداشت پیوسته تکرار می‌شد که پاکستان در افغانستان ثبات می‌خواهد تا اقتصاد خود را تقویت کند. گفته می‌شد که اسلام‌آباد می‌خواهد پاکستان تشنۀ انرژی را به آسیای میانه که ذخیرۀ انرژی است از طریق افغانستان وصل کند و در مورد مدیریت آب‌های مشترک با افغانستان به تفاهم برسد. اما هیچ نشانه‌یی دال بر این نیست که پاکستان در پی دست‌یابی به منافع تجاری و اقتصادی باشد. نگاه آنان به افغانستان از دریچۀ فرصت‌های اقتصادی نیست، آنان تغییر رژیم می‌خواهند.

عمران‌خان صدراعظم پاکستان می‌گوید که طالبان برنده اند و امتیازگیری از آنان ممکن نیست.

چند سال قبل گفته شده بود که دولت پاکستان شاه‌راه تورخم- پشاور را نوسازی می‌کند. گفته می‌شد که تاسیسات مورد نیاز یک بندر تجاری در تورخم ساخته می‌شود. هم‌چنان خبرهای نشر شده بود که پاکستان خط آهن خود را تا تورخم و جلال‌آباد گسترش می‌دهد. هیچ کدام این‌ها عملی نشد. پاکستان در تطبیق قرارداد تجاری و ترانزیتی سال ۲۰۱۰ با افغانستان که قرار بود که برخی از کشورهای آسیای میانه از جمله تاجیکستان هم به آن بپیوندند، گامی برنداشت و حتا مانع تاجران افغان شد. این عمل‌کرد پاکستان نشان می‌دهد که برای نیروهای مسلح این کشور که سیاست اسلام‌آباد در مورد افغانستان را طراحی و اجرا می‌کنند، بازرگانی، اتصال جنوب آسیا و آسیای جنوبی و انتگراسیون منطقه‌یی اولویت نیست. آنان می‌خواهند طالبان را به افغانستان مسلط کنند و به هدف اصلی شان که تغییر رژيم است برسند.

چنین به نظر می‌رسد که رژیم مدنظر آنان برای افغانستان هم یک حکومت رادیکال تندرو دینی برخواسته از یک جنبش جهادیستی است که ضدیت با هند در آجندای آن باشد و بلندپروازی‌های جنرال‌های پاکستانی را در آسیای تسهیل کند. سخنان وزیر خارجۀ پاکستان در مورد استفادۀ هند از     خاک افغانستان بر ضد آن کشور نیز مبالغۀ محض است. شماری از پاکستانی‌ها از این هم فراتر می‌روند و می‌گویند که هند از سال ۱۹۵۵ به این طرف افغانستان را علیه پاکستان استفاده می‌کند.

شکی نیست که در شروع تشکیل پاکستان در سال ۱۹۴۷ خاندان وقت سلطنتی افغانستان، مثل رهبران وقت هند و کشورهای دیگر فکر می‌کردند که این کشور تازه‌تاسیس باقی نمی‌ماند و به زودی تجزیه می‌شود. اما حتا در همان زمان هم خاک افغانستان علیه پاکستان استفاده نشد. نگرانی پاکستانی‌ها از اتحاد افغانستان با شوروی و هند برای بالکانیزه کردن پاکستان در جنگ‌های ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ هند و پاکستان غلط ثابت شد. افغانستان در این جنگ‌ها بی‌‌طرف ماند.

حمایت افغانستان از داعیۀ نیروهای هویت‌طلب پشتون و بلوچ به هدف تجزیۀ پاکستان صورت نمی‌گرفت. آن نیروها در آن زمان گرایش‌های چپی داشتند و روابط تاریخی با سلطنت کابل. به همین دلیل کابل می‌خواست که آن نیروها در چانه‌زنی‌های شان با دولت پاکستان، امتیازهای کلان برای خود و جوامعی که از آن نماینده‌گی می‌کردند به دست بیاورند. از آن‌جایی که نیروهای هویت‌طلب پشتون و بلوچ گرایش چپ داشتند، کابل با حمایت از آنان می‌خواست شوروی را راضی نگه دارد تا مسکو به تمویل پروژه‌های عمرانی بیشتر در افغانستان ترغیب شود. کابل در سه دهۀ اول تشکیل پاکستان به دیورند هم به عنوان ابزار استراتژیک تامین منافع خودش نگاه می‌کرد و به نظر نمی‌رسد امروز هم بدون دریافت‌  امتیازهای لازم از آن صرف نظر کند.

مطرح کردن « نفوذ مخرب هند» و رای منفی سال ۱۹۴۷ کابل به عضویت پاکستان در سازمان ملل متحد، از سوی اسلام‌آباد به هدف توجیه سیاست تغییر رژیم جنرال‌های راولپندی در افغانستان صورت می‌گیرد. به نظر می‌رسد که گزینۀ ایدال پاکستان برای افغانستان، ایجاد یک حکومت رادیکال دینی است که در آن یک امیرالمومنین طالب نقش محوری داشته باشد و برخی از نیروهای دیگری که سابقۀ جنگ با شوروی دارند نیز در آن شریک باشند و نیابت آن امیر را بپذیرند.

چنین می‌نماید که پاکستان می‌خواهد برای تحقق این گزینۀ ایدال توافق امریکا را به دست بیاورد و هم‌زمان از کمپین خونین جنگی طالبان هم حمایت کند. ولی همان طوری که کشورهای دیگر نتوانستند گزینه‌های ایده‌ال خود را در افغانستان محقق کنند، بعید است که پاکستان بتواند.