انتخابات امریکا، بیم و امید در کابل

بلندپایه‌گان و سیاست‌مداران افغانستان، انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده را با وسواس و کنجکاوی زیاد دنبال می‌کنند، بیم و امیدهای زیادی در کابل به آن انتخابات گره خورده است. شماری حتا به این باور اند که بن‌بست در گفتگوهای صلح افغانستان در قطر هم به نحوی به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده ربط دارد. ریاست جمهوری در ساختار حکومتی ایالات متحده بسیار قدرت‌مند است. رییس جمهور امریکا یکی از پرقدرت‌ترین رییسان دولت، در میان کشورهای جهان می‌باشد.  رییس جمهور ایالات متحده سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده را مسیر می‌دهد، جنگ راه می‌انداز و در برخی موارد از توافق‌های دو جانبه و چندجانبه خارج می‌شود. جورج دبیلو بوش رییس‌جمهور ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ به رغم مخالفت بسیاری از بلندپایه‌گان، سیاست‌مداران، نیروهای سیاسی  امریکا و متحدان خارجی واشنگتن، جنگ ویران‌گر عراق را به بهانه‌ی نابودسازی جنگ‌افزارهای کشتار جمعی صدام حسین به راه‌ انداخت، ولی روشن شد که  دیکتاتور وقت عراق  این نوع جنگ‌افزار در اختیار نداشت. رییس‌جمهور بوش و همکاران نزدیک او حتا پس از کناره‌گیری از قدرت، به دلیل راه‌ انداختن جنگ عراق و صدماتی که از آن ناحیه به امنیت جهانی و منطقه‌یی رسید، مورد مواخذه قرار نگرفتند.

بارک اوباما دیگر رییس‌جمهور ایالات متحده بدون دریافت مجوز از کنگره‌ی این کشور فرمان بمباردمان لیبیا را صادر کرد که از اثر آن معمرالقذافی دیکتاتور وقت آن کشور جان باخت و گروه‌های متعدد کنترل بخش‌های گوناگون قلمرو لیبیا را به دست گرفتند. بحران لیبیا که با اعتراض‌های توده‌یی علیه حکومت معمرالقذافی شکل گرفت، حالا ابعاد بسیار جدی منطقه‌یی یافته است و احتمال آن زیاد است که ارتش‌های ترکیه و مصر در قلمرو آن کشور وارد جنگ متعارف شوند.

دونالد ترمپ رییس‌جمهور کنونی ایالات متحده هم از پیمان زیست‌محیطی پاریس، توافق‌ هسته‌یی با ایران و یکی دو قرارداد دیگر واشنگتن با کشورهای دیگر به رغم مخالفت کنگره و نیروهای سیاسی عمده‌ی امریکا بیرون شد، بدون این که به مشکل مواجه شود. خروج از برخی از این پیمان‌ها از جمله توافق هسته‌یی ایران، با مخالف متحدان اروپایی ایالات متحده مواجه شد، ولی رییس‌جمهور امریکا متحدان خارجی ایالات متحده و منتقدان داخلی خودش را به هیچ می‌گیرد. این مثال‌ها نشان‌دهنده‌ی آن است که رییس‌جمهور ایالات متحده بسیار قدرت‌ دارد و از هر تعهد سیاسی و قرارداد حقوقی که لازم ببیند خارج می‌شود و در صورتی که بخواهد حتا بدون مشوره با کنگره و متحدان واشنگتن جنگ راه می‌اندازد.

گفته می‌شود که سران طالبان و حامیان خارجی آنان نگران خروج احتمالی دونالد ترمپ از قرارداد دوحه در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده هستند. آنان هم‌چنان نگران اند که شاید جو بایدن نامزد حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در صورتی که سکان کاخ سفید را به دست گیرد، خواستار چانه‌زنی مجدد روی برخی از مواد توافق‌نامه‌ی امریکا و طالبان شود. این توافق‌نامه را سفیر خلیل‌زاد جمهوری‌خواه  که نماینده‌ی وزارت خارجه‌ی ایالات متحده است با طالبان مذاکره و امضا کرد. سفیر خلیل‌زاد در حکومت بارک اوباما که از حزب دمکرات بود سمتی نداشت، او به دلیل تعلق حزبی، همیشه در حکومت جمهوری‌خواهان وظیفه اجرا کرده است و احتمال آن زیاد است که جو بایدن در صورت پیروزی در انتخابات، او را با یک دیپلومات هم‌سو با دمکرات‌ها تعویض کند.

بلندپایه‌گان دولت در کابل به این باور اند که دونالد ترمپ پدیده‌ی نوظهور در سیاست ایالات متحده است و ترمپیسم ریشۀ عمیق در سیاست و جامعه‌ی ایالات متحده ندارد. آنان فکر می‌کنند که استبلشمنت ایالات متحده و ترمپ در مورد سیاست امریکا دربارۀ افغانستان توافق نظر ندارند و رییس‌جمهور کنونی ایالات متحده بدون در نظرداشت منافع کابل و نظرات متحدان اروپایی واشنگتن توافق‌نامه‌ی امریکا و طالبان را که به خروج نیروهای امریکایی از افغانستان حکم می‌کند، منظور کرده است. در کابل نگرانی عمده این است که ترمپ در دور دوم ریاست جمهوری‌اش با بی‌پروایی عمل کند و افغانستان را به حال خودش بگذارد. کتاب خاطرات جان‌ بولتن مشاور امنیت ملی پیشین کاخ سفید این نگرانی را تشدید کرده است. بولتن در آن کتاب آورده است که ترمپ در دور دوم ریاست جمهوری‌اش بیشتر از دور اول غریزی و دل‌بخواهی عمل خواهد کرد.

باور بلندپایه‌گان در کابل این است که جو بایدن نامزد حزب دمکرات ایالات متحده به رغم نظرات اورینتالیستی و نگاه از بالا به پایانش به افغانستان، آدم استبلشمنت ایالات متحده است و در مشوره با هسته‌ی اصلی قدرت در پنتاگون و سی‌آی‌ای در مورد افغانستان تصمیم خواهد گرفت. مشاوران جو بایدن گفته اند که او میل دارد که یک پلاتفورم امنیتی ضد تروریستی را در افغانستان نگه‌ دارد. جان بولتن در کتاب خاطراتش آورده است که او هم طرف‌دار حفظ یک پلاتفورم امنیتی ضد ترور در افغانستان بود، اما بر مبنای توافق‌نامه‌ی ایالات متحده و طالبان که در فبروری سال جاری امضا شد، امریکا پس از تابستان سال ۲۰۲۱ در افغانستان حضور امنیتی نخواهد داشت. رییس‌جمهور غنی فکر می‌کند که در صورت پیروزی جوبایدن و تسلط مجدد استبلشمنت بر سیاست خارجی و امنیتی امریکا، نقش حکومت افغانستان در آنچه که حل سیاسی جنگ خوانده می‌شود، بیشتر خواهد شد. به همین دلیل است که کابل با بیم و امید انتخابات امریکا را دنبال می‌کند.

نگاه امروز بلندپایه‌گان افغانستان به انتخابات امریکا، یادآور نگاه داکترنجیب‌الله و هم‌کارانش به رویارویی گرباچف و کمونیست‌های تندرو روسی در صحنه‌ی سیاسی شوروی سابق است. گرباچف و هم‌کاران او در سال ۱۹۹۱ به  این باور بودند که قربانی شدن حکومت داکتر نجیب‌الله و حزب طرف‌دار مسکو در صورت دست‌یابی به یک توافق سیاسی در افغانستان که حاصل آن یک حکومت مشارکتی متشکل از طرف‌داران ظاهرشاه، تکنوکرات‌ها، احزاب شیعه و تنظیم‌های میانه‌رو باشد، اشکالی ندارد. به بیان دیگر مسکو در آن زمان به این باور بود که در صورت فراهم شدن شرایط برای برگشت مناسبات سیاسی قبل از کودتای ۲۶ سرطان سال ۱۳۵۲ در افغانستان، دیگر به حزب وطن و حکومت داکتر نجیب ضرورت ندارد. اما استبلشمنت نظامی وامنیتی شوروی معتقد بود که حمایت استراتژیک از داکترنجیب‌الله و حزب او ادامه یابد و اگر توافق سیاسی برای پایان جنگ حاصل می‌شود، باید نجیب‌الله وزنۀ تعیین‌کننده باشد.

اختلاف‌های گرباچف و استبلشمنت نظامی و امنیتی شوروی سبب کودتای ۱۹ اگست سال ۱۹۹۱ مسکو شد. در آن روز برخی از فرماندهان ارتش و رییس سازمان استخباراتی شوروی موسوم به کی‌جی‌بی علیه گرباچف دست به کودتا زدند. داکتر نجیب‌الله از این کودتا حمایت کرد، اما ناکامی آن کودتا سبب شد که گرباچف و طرف‌دارانش صاحب سلطه‌ی بیشتر در شوروی شوند و سیاست حمایت از داکترنجیب‌الله را کنار بگذارند. مسکو در سپتامبر سال ۱۹۹۱ تعهد کرد که دیگر به کابل سوخت و جنگ‌افزار فراهم نمی‌کند و به جانب‌داری از تشکیل یک اداره و روند انتقالی، بدون حضور داکترنجیب الله و حزب او در افغانستان می‌پردازد تا حل سیاسی جنگ تحقق یابد. شش ماه پس از این تعهد، حکومت داکتر نجیب‌الله به تاریخ پیوست و افغانستان گرفتار هرج و مرج و بی‌دولتی شد. شباهت‌های عجیب و باور نکردنی شرایط امروز با آن روز این ذهنیت بدبینانه را تقویت می‌کند که تاریخ سیاسی افغانستان نه تنها رو به جلو نیست که دور یک دایره‌ی از خون و آتش پیوسته حرکت می‌کند و به سختی جلو می‌رود. بلندپایه‌گان حکومت داکترنجیب از جمله عبدالوکیل وزیر خارجۀ آن حکومت در خاطره‌نویسی‌های شان گزارش کرده اند که با شروع کودتای ۱۹ اگست سال ۱۹۹۱ در مسکو و قطع ارتباط گرباچف با دنیای بیرون، طرف‌داران داکتر نجیب‌الله و ببرک کارمل آن را جشن گرفتند. ببرک کارمل هم در ماه سرطان سال ۱۳۷۰ از تبعید در مسکو برگشت و به کابل آمد. خاطره‌نویسی‌های بلندپایه‌گان آن زمان افغانستان نشان می‌دهد که برگشت او هم بی ارتباط با کودتای ۱۹ اگست سال ۱۹۹۱ شوروی نبود. چندین ساعت پس از گذشت آن کودتا داکترنجیب‌الله رییس‌جمهور وقت در تلویزیون ظاهر شد و از کودتاچی‌ها حمایت کرد ولی شام ۱۹ اگست سال ۱۹۹۱ روشن شد که کودتا را بوریس یلتسن سیاست‌مدار اصلاح‌طلب ضد استبلمشنت با سخنرانی‌های پرشورش در کنار ساختمان پارلمان فدراسیون روسیه ناکام ساخته است.

یلتسن پس از فروپاشی رسمی شوروی، اولین رییس‌جمهور فدراسیون روسیه شد و در آخرین روز سال ۱۹۹۹ این سمت را به ولادمیر پوتین رییس‌جمهور کنونی آن کشور تحویل داد. یلتسن در جنوری سال ۱۹۹۲ رسما پایان کمک‌های مسکو به داکتر نجیب‌الله را اعلام کرد و تمام مشاوران و دیپلومات‌های روسی را از افغانستان فراخواند. منظوری قرارداد دوحه بین امریکا و طالبان توسط ترمپ شبیه سیاست خروج گرباچف است و نگرانی عمده این است که ترمپ در صورتی پیروزی در انتخابات در دور دوم ریاست جمهوری‌اش مثل یلتسن افغانستان را به حال خود رها نکند.

طالبان نشان داده اند که در گفتگوهای صلح امتیاز نمی‌دهند و منتظر خروج کامل نظامیان امریکایی هستند تا توازن در میدان نبرد برهم بخورد. در چنین شرایطی کابل نیاز به تعهد محکم حمایت مالی و امنیتی واشنگتن دارد تا در صورت برگشت به سال ۱۹۸۹ بتواند از خود دفاع کند. اما انتخابات امریکا  به میزان ابهام در مورد آیندۀ سیاسی افغانستان افزوده است و اگر این انتخابات جنجالی شود و به دعواهای حقوقی بکشد، به سردرگمی بیشتر سیاسی در افغانستان دامن می‌زند.