گفتگوهای صلح میان دولت افغانستان و طالبان در دوحه به رغم تشدید خشونت در افغانستان از سر گرفته شود. چشمانداز پایان چهار دهه جنگ در افغانستان تا کنون مطمین به نظر نمیرسد.
توافق نامهیی که ایالات متحده در ماه فبروری سال گذشته با طالبان برای آغاز روند صلح امضا کرد، پیشرفت غیر منتظره به حساب میرفت. براساس آن توافقنامه امریكا متعهد شد كه تعداد نیروهای خود را در افغانستان به میزان قابل توجهی كاهش دهد، طالبان قول دادند كه با دولت افغانستان در مورد حل و فصل جنگ و آتشبس دایمی مذاكره كرده و خود را از القاعده و سایر گروههای تروریستی جدا كنند.
از زمان آغاز گفتگوهای صلح در ماه سپتامبر، پیشرفت چندانی حاصل نشده است. دو طرف فقط بر قوانین و رویههای گفتگوهای آینده موافقت کردند، در حالی که هیچ بحثی دربارهی آتش بس انجام نشده است. در حقیقت، با وجودی که مذاکرات در جریان بود خشونت در افغانستان تشدید یافته و جریان دارد. تعداد کشته شدهگان نیروهای نظامی و غیرنظامیان در سال گذشته ارقام بیشتری را نشان میدهد.
با این وجود سوال اصلی این است که موانع اصلی صلح چیست و چگونه میتوان آن را برطرف کرد؟
آنچه دو جانب مذاکره کننده تا حال برآن توافق کرده اند
دیدگاههای متناقض دولت افغانستان و طالبان یکی از نقاط اصلی و مهم گفتگوها بوده است. دولت افغانستان یک جامعهی کثرتگرا را در تصور دارد، جایی که مردم زمامدار و رییس دولت شان را خود انتخاب میکنند و در مقابل دولت حقوق برابر برای تمامی شهروندان را تضمین و از اقلیتها محافظت میکند. برای طالبان، هویت و مشروعیت نوع حکومتداری تیولوژیک و توتالیتری است. تحت حاکمیت آنها زنان از کار و تحصیل منع شده بودند. حالا از دولت به عنوان جمهوری اسلامی افغانستان یاد میشود، در حالی که طالبان خود را امارت اسلامی مینامند. هر دو طرف میخواهند نام شان در اصول و نتیجهی گفتگوها گنجانیده شود، زیرا این نامها نشان دهندهی ارزش اصلی آنها است.
برعلاوه، دولت افغانستان از پذیرفتن توافق ایالات متحده و طالبان به عنوان مبنای مذاکرات امتناع ورزیده است، زیرا دولت افغانستان در آن معامله، طرف قرارداد نبود. همچنین دولت درخواست طالبان مبنی بر اتكا به فقه حنفی اسلام برای حل اختلافات در تفسیر قوانین اسلامی را رد كرده در مقابل، نقش هر دو فرقه حنفی و شیعه را به رسمیت میشناسد. دوطرف توافق کردند که نامهای جمهوری اسلامی و امارت اسلامی در کارشیوهی مذاکرات درج نشود. دو طرف همچنین توافق کردند که هرگونه تعارض در تفسیر قوانین اسلامی توسط کمیته مشترکی از تیمهای مذاکره حل شود.
توافق امریكا و طالبان همراه با سه اصل دیگر(آرزوهای مردم افغانستان، تعهد دو طرف و قطعنامههای سازمان ملل برای صلح دوامدار)، به عنوان اصل مذاكرات باقی خواهد ماند.
موضوعات اصلی که هنوز در مورد آن بحث نشده است
دور بعدی گفتگوهای صلح طولانی و پیچیده خواهد بود. انتظار میرود که به برخی از موضوعات اساسی، از جمله توافق در مورد آتشبس جامع، شکل و ساختار دولتی که افغانستان باید داشته باشد و یک ترتیب حاکمیتی انتقالی برای مرحلهی پس از توافق صلح پرداخته شود.
در این دور مانع عمده، اولویتهای متفاوت دولت افغانستان و طالبان است. به عنوان مثال، دولت آتشبس فوری و جامع را اولویت اصلی خود میداند، در حالی که اولویت طالبان این نیست. طالبان معتقد هستند که با خشونت میتوانند بیشتر از گفتگوها چیزهایی را به دست آورند و در صورتی که توافقی بر آتشبس صورت بگیرد حفظ و بقای قدرت برای شان دشوار خواهد بود.
همچنان بدبینیها به دلیل ادامهی سطح بالای خشونت و ترورهای هدفمند در افغانستان در مورد چشم انداز صلح در حال افزایش است. جنس استولتنبرگ سرمنشی ناتو اخیرا هشدار داد که هیچ تضمینی برای موفقیت صلح افغانستان وجود ندارد.
اولین گام در دور بعدی گفتگوها این است که طرفین برنامهی مشخصی تنظیم کرده و بر نتیجهی قابل قبول تمرکز کنند. دو طرف باید با آتشبس فوری و جامع به عنوان حداقل شرط ادامهی مذاکرات موافقت کنند.
قوانین و رویههای مذاکرات، تقاضا و خواست مردم افغانستان برای صلح پایدار و همچنین تعهد دو جانب مذاکره کنندهی افغانستان برای صلح پایدار را مشخص خواهد نمود. این ایده آلها باید نقطه عطف گفتگوها باشند.
اما آنچه برای مردم افغانستان بیشترین اهمیت را دارد، نوع توافق صلح است. بسیاری از شهروندان نگران اند که سازش با طالبان دستآوردهای حاصل از سال 2001 (از جمله حقوق زنان، حمایت از اقلیتها و آزادی بیان) را به خطر میاندازد. به همین ترتیب، در همهی توافقهای صلح به همه پرسی نیاز است تا شهروندان افغانستان حرف آخر را بزنند. روند صلح افغانستان شکننده است، اما شکست آن ممکن است منجر به درگیری و بدبختی بیشتر برای کشور شود. این یک فرصت است و اگر پیشرفت خوبی داشته باشد، میتواند راهی برای صلح پایدار باشد.