فرد شماره‌ دوم القاعده در محله‌ی اشراف‌نشین تهران!

قتل عبدالله احمد عبدالله فرد شماره‌ دوم القاعده در تهران یکی از خبرهای مهم هفته‌ی گذشته بود. روزنامه‌ی نیویارک تایمز به نقل از منابع استخباراتی‌اش افشا کرد که شماری از جاسوسان سازمان استخبارات اسراییل در ایران به سفارش سی‌آی‌ای عبدالله احمد عبدالله مشهور به ابومحمدالمصری را به قتل رسانده اند. منابع امریکایی ابومحمدالمصری  را طراح حمله‌های تروریستی ۷ اگست سال ۱۹۹۸ به سفارت‌خانه‌های ایالات متحده در کشورهای افریقایی کنیا و تانزانیا می‌دانند. واشنگتن ده میلیون دالر برای سر عبدالله احمد عبدالله تعیین کرده بود. حتما جاسوسان اسراییلیی که او را به قتل رساندند این پول را به جیب زدند. امریکایی‌ها در پرداخت پولی که برای سر دشمنان شان تعیین می‌کنند، اهمال نکرده اند. جنرال مشرف دیکتاتور نظامی پیشین پاکستان در کتاب خاطراتش آورده است که پس از یازده‌ی سپتامبر پاکستان هر رهبر القاعده را که بازداشت می‌کرد، در بدل آن از ایالات متحده پول می‌گرفت. پاکستان در بدل تحویل‌دهی ابوزبیده، خالد شیخ محمد و دیگر سران القاعده به واشنگتن، از ایالات متحده کیسه‌های پول دریافت کرده است. بعید نیست که جاسوسان اسراییلی در ایران هم که ماموریت قتل عبدالله احمد عبدالله را انجام دادند، ده میلیون دالر دریافت کرده باشند.

مقام‌های ایرانی قتل عبدالله احمد عبدالله فرد شماره دوم القاعده را در خاک ایران رد کرده اند و گفته اند که هیچ رهبر القاعده در قلمرو آن کشور حضور ندارد، اما رسانه‌های ایرانی در ۱۸ ماه اسد سال جاری خورشیدی گزارش داده بودند که یک استاد دانشگاه که شهروند لبنان می‌باشد با دخترش در محله‌ی پاسداران تهران به قتل رسیده است. محله‌ی پاسداران مثل شهرک ایبت‌آباد پاکستان- جایی که اسامه بن لادن در آن کشته شد- محل زنده‌گی بلندپایه‌گان امنیتی ایران است. بعید نیست که عبدالله احمد عبدالله در پوشش استاد دانشگاه در آن جا زنده‌گی می‌کرد. بسیار دور از ذهن است که بلندپایه‌گان امنیتی ایران از حضور عبدالله احمد عبدالله در محله‌ی پاسداران تهران بی‌خبر بوده باشند. عبدالله احمد عبدالله به احتمال بسیار زیاد به حمایت بلندپایه‌گان استخباراتی ایران در محله‌ی پاسداران زنده‌گی می‌کرد، همان طوری که اسامه بن لادن  به حمایت شبکه‌ای از جهادیست‌ها و نظامیان پاکستان در ویلایی در ایبت‌آباد بودوباش داشت. اگر عبدالله احمد عبدالله زنده می‌بود، پس از مرگ ایمن‌الظواهری، رهبری سازمان القاعده را به دست می‌گرفت. سوال مهم این است که چرا بلند‌پایه‌گان امنیتی و نظامی ایران به عبداللهٖ احمد عبدالله اجازه داده بودند که در محله‌ی پاسداران که در واقع وزیراکبر خان تهران است اقامت کند؟ جالب است که این رهبر القاعده با دخترش که همسر حمزه‌ بن لادن- عروس اسامه‌ بن لادن- بود در آن جا زنده‌گی نسبتا اشرافی داشت و با موتر شخصی رفت و آمد می‌کرد.

واقعیت این است که نهادهای اطلاعاتی ایران و بلندپایه‌گان تهران  به رغم دشمنی‌ای که القاعده با آنان و آنان با القاعده دارند، گاه گاهی با این سازمان معامله کرده اند. معامله‌های محرمانه‌ی استخباراتی میان نهادهای اطلاعاتی ایران و القاعده سابقه‌ی بسیار طولانی دارد. مصطفی حامد از دوستان اسامه بن لادن در کتابی که با یک استرالیایی به صورت مشترک نوشته است مدعی است که هواپیمایی که اسامه بن لادن را در سال ۱۹۹۶ از خرطوم پایتخت سودان به جلال‌آباد می‌آورد در شیراز توقف کرده بود. ملا وکیل احمد متوکل وزیر خارجه‌ی طالبان در زمان حاکمیت این گروه به این باور بود که بین تهران و القاعده یک معامله‌ی محرم شکل گرفته است و به همین دلیل است که جوانان اسلام‌گرا از کشورهای عرب‌زبان از راه ایران وارد افغانستان می‌شوند و به القاعده می‌پیوندند. در زمان حاکمیت طالبان جوانان اسلام‌گرای عرب از راه ایران و پاکستان به افغانستان می‌آمدند و بعد  به اردوگاه‌های آموزشی القاعده می‌پیوستند. شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از حمله‌ی تروریستی به سفارت‌خانه‌های امریکا در کنیا و تانزانیا که طراح آن عبدالله احمد عبدالله بود، حکومت طالبان را تحریم کرد. یک مورد از این تحریم‌ها محدود شدن پروازهای شرکت‌های هوایی آریانا به دبی بود. پیش از تحریم‌ها شمار زیادی از جوانان عرب‌زبان از طریق پروازهای آریانا از دبی به کابل می‌آمدند و بعد افراد امنیتی طالبان آنان را به بخش استخباراتی القاعده می‌سپردند و پس از این که اطمینان شعبه‌ی استخباراتی القاعده  حاصل می‌شد این جوانان اسلام‌گرا به کمپ‌های آموزش جنگ‌های پارتیزانی و حمله‌های تروریستی معرفی می‌شدند. در زمان حاکمیت طالبان، افغانستان به پایگاه مشق و تمرین جوانان جهادیست از کشور های مختلف بدل شده بود. اسامه بن لادن و سازمان او می‌خواست که از طریق این جوانان داعیه‌ی جهاد جهانی‌اش را تحقق بخشد و جنگ را به تمام کشورها ببرد. آرمان آنان برگشت دادن جنوب آسیا، آسیای میانه و خاورمیانه به قرن‌های هشت و نه میلادی و تاسیس یک امپراتوری توتالیتر خلافتی بود، این داعیه‌ی را گروه داعش که شاخه‌ی منشعب از القاعده است، در سال ۲۰۱۴ به شکل بسیار خونین و وحشتناک تحقق بخشید.

پیش از سال ۱۹۹۸ دو گروه جهادیست عرب در افغانستان فعالیت داشت که یکی قاعده‌الانصار  به رهبری بن لادن و دیگری گروه جهاد اسلامی به رهبری ایمن‌الظواهری بود. سازمان اولی در سال‌های آخر دهه‌ی هشتاد میلادی تاسیس شد. عبدالله عزام ایدیولوگ و رهبر جهادیست‌های عرب در جنگ دهه‌ی هشتاد افغانستان برای کمک‌‌‌رسانی به تنظیم‌های جهادی افغانستان و جهادیست‌های عرب سازمان مکتب‌الخدمات را در سال‌های اول دهه‌ی هشتاد میلادی درپاکستان تاسیس کرد. او پول‌های فراوانی را از مراجع مختلف در کشورهای عربی گرد‌آوری می‌کرد و آن را از طریق مکتب‌الخدمات در اختیار جهادست‌های عرب در افغانستان و پاکستان می‌گذاشت. عزام که داعیه‌ی جهاد  جهانی داشت و  سخنران بسیار توانا بود، آرزوی تاسیس یک امپراتوری توتالیتر خلافتی را به سر می‌پروراند. سخن و شعر او که مستقیما عواطف و احساسات جوانان عرب را مخاطب قرار می‌داد، بسیاری از این جوانان را مجذوب فکر جهادیستی، جنگ و خون‌ریزی ساخت. او با گرد‌آوری این جوانان، یک لشکر چند میلیتی پارتیزان از جهادیست‌های سراسر عالم درست کرد، او در نیمه‌ی دوم دهه‌ی هشتاد به بن لادن که معاونش بود اجازه داد که گروهی را زیر نام قاعده‌الانصار برای آموزش‌دهی شیوه‌های جنگ چریکی به جوانان جهادیستی که برای جنگ در افغانستان به پاکستان می‌آمدند، تشکیل دهد. عبدالله عزام در سال ۱۹۸۸ در پاکستان کشته شد و پس از آن اسامه بن لادن راه او را ادامه داد. عبدالله عزام که از موسسان سازمان فلسطینی حماس نیز بود، برای راه‌اندازی جنگ با اسراییل نقشه‌های  در سر داشت. برخی از منابع مدعی اند که ماموران استخباراتی اسراییل در سال ۱۹۸۸ او را در پشاور به قتل رساندند.

گروه ‌جهاد اسلامی هم یکی از شاخه‌های رادیکال منشعب از اخوان‌المسلمین مصر بود. موسس این سازمان شیخ عمر عبدالرحمان بود که فتوای ترور انور سادات رییس‌جمهور مصر در سال ۱۹۸۰ را صادر کرده بود. خالد اسلام‌بولی یکی از اعضای این سازمان،فتوای ترور انور سادات را در ۶ اکتبر سال ۱۹۸۰ اجرایی کرد. این سازمان رییس‌جمهور وقت مصر را در واکنش به قرار داد صلحی که او با اسراییل امضا کرد و روابط کشورش را با این دولت یهودی نرمال ساخت به قتل رساند. پس از اعدام خالد اسلام‌بولی، برادر او شوقی اسلام‌بولی با داکتر ایمن‌الظواهری به صف جهادیست‌های عرب در افغانستان پیوستند. ظواهری که داکتر جراح بود، پیش از سال ۱۹۹۸ رهبری گروه جهاد اسلامی را پس از زندانی شدن شیخ عمرعبدالرحمان در ایالات متحده به دست گرفت. عمر عبدالرحمان به جرم بمب‌گذاری سال ۱۹۹۳ در مرکز تجارت جهانی نیویارک در امریکا زندانی شد.  گروه جهاد اسلامی ظواهری و سازمان قاعده‌الانصار بن لادن در شروع سال ۱۹۹۸ در خوست در زیر حاکمیت طالبان در هم‌دیگر مدغم شدند و سازمان واحدی را به نام قاعده‌الجهاد به وجود آوردند که به القاعده مشهور شد/است. بن لادن و ظواهری در آن زمان در خوست یک نشست خبری برگزار کردند و به صراحت گفتند که علیه امریکا اعلام جنگ کرده اند و از نظر آنان کشتن حتا غیر نظامیان امریکایی هم برای پیروان شان یک تکلیف شرعی است. چند ماه پس از همین نشست خبری بود که سفارت‌خانه‌های امریکا در کنیا و تانزانیا منفجر شد که از اثر آن صدها نفر کشته شدند. بیشتر کشته‌شده‌گان شهروندان کشورهای کنیا،تانزانیا و ایالات متحده بودند. بیل کلینتون رییس‌جمهور وقت امریکا در پاسخ به این اقدام، دستور داد که به چند اردوگاه القاعده در افغانستان موشک کروز شلیک شود، این موشک‌ها شلیک شد، اما تلفات جدی بر القاعده وارد نکرد.  رفته رفته روابط جامعه‌ی جهانی و طالبان تیره‌تر گشت و تحریم‌های علیه این گروه وضع شد که محدود شدن پرواز‌های آریانا به دبی از آن جمله بود.

در آن زمان ایران حتما برای مصوون ماندن از حمله‌های تروریستی احتمالی القاعده به این سازمان اجازه داد که از قلمرو این کشور استفاده‌ی ترانزیتی کند. بر اساس این معامله القاعده از خاک ایران برای آوردن جهادیست‌های عرب به افغانستان استفاده‌ی ترانزیتی می‌کرد و در برابر آن القاعده از حمله به اهداف ایرانی یا حمایت بسیار جدی از گروه‌های جهادیست سنی جدایی‌طلب ایرانی امتناع می‌ورزید. پس از سقوط طالبان برخی از اعضای خانواده‌ی بن لادن و شماری از رهبران القاعده به ایران فرار کردند و در اختیار نیروهای اطلاعاتی و کشفی آن کشور قرار گرفتند. در سال ۲۰۰۲ حکومت محمد خاتمی می‌خواست با تحویل این رهبران به امریکا یا کشورهای عربی، روزنه‌ای برای عادی‌سازی روابط ایران و امریکا بگشاید، اما جورج بوش رییس‌جمهور وقت امریکا، ایران را در کنار عراق صدام حسین و کوریا شمالی، محور شرارت  و دشمن امریکا و نظام بین‌المللی خواند، این موضع‌گیری سبب شد که ایران احساس خطر کند و بار دیگر دست به معامله با القاعده بزند. به نظر می‌رسد که نیروهای اطلاعاتی ایران شماری از اعضای خانواده‌ی بن لادن را نزد خود گروگان نگه‌داشتند تا خواست‌های خود را به القاعده بقولانند اما بن لادن با ربودن یک دیپلومات ایرانی در پاکستان، زمینه‌ی تبادله‌ی او را با اعضای خانواده‌اش که در ایران به سر می‌بردند، فراهم کرد. با ظهور گروه داعش روابط ایران با گروه طالبان بهبود یافت و این طور گفته می‌شد که ایران برای مقابله با داعش از طالبان استفاده می‌کرد، بعید نیست که ایران با القاعده هم روابط خودش را به منظور مقابله با داعش و در پاسخ به سیاست فشار حداکثری حکومت ترمپ بهبود بخشیده باشد و شاید به همین دلیل بود که فرد شماره دوم القاعده در محله‌ی اشراف‌نشین تهران زنده‌گی می‌کرد.