سنت دیرپای و دامن‌گستر موسیقی خراسانی

موسیقی خراسانی با پیشینه‌یی تاریخی، در ایران، افغانستان و بخش‌هایی از آسیای‌میانه رواج داشته و موسیقی بومی این مناطق گفته می‌شود و از آن‌جایی که مناطق یاد شده، فرهنگ‌های محلی مختلف دارد؛ این موسیقی نظر به فرهنگ مردمان آن محلات اجرا می‌شود. همین‌گونه در بخشی از خراسان که در ایران امروز، به سه استانِ خراسان شمالی، جنوبی و خراسان رضوی تقسیم شده نیز اجرای متفاوت داشته است.

در خراسان شمالی که مردمان آن اغلب مهاجران تُرک و کُرد می‌باشند، موسیقی این منطقه راوی سوگ، حماسه، عرفان و عشق است. در جنوب خراسان، به ویژه بیرجند، هنرمندانِ آن معمولاً موسیقی ریتمیک، نمایشی و آمیخته با رقص را اجرا می‌کنند. شهرستان‌های خواف و تربت جام که در استان خراسان رضوی واقع شده و خاستگاه موسیقی خراسانی نیز در این دو منطقه است.

موسیقی خراسانی درین مناطق بیشتر بر اساس مقام‌های سماعی اجرا می‌شود. از همین رو سازمان آموزشی، علمی‌ و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در سال ۱۳۹۸ دوتار خراسانی را به عنوان یک میراث جهانی ثبت کرد.

در آن‌سوی رود آمو، در سمرقند و بخارا نیز موسیقی خراسانی رواج دارد. فراقی‌خوانی که بخشی از موسیقی خراسانی است هنوز هم در بخش‌هایی از آسیای‌میانه در بین اقوام ترکمن خوانده و اجرا می‌شود. در این مقام بیشتر اشعارِ مخدوم‌قلی فراغی یا فراقی خوانده می‌شود؛ کسی که اساس‌گذار آن و هم‌چنان شاعرِ کلاسیک ترکمن است.

ولی در افغانستان بخشی از موسیقی خراسانی در هرات پرورش یافته و در جنوب هم تا قندهار یا همان گندهارا رواج داشته است. حتا «اتن» نیز از موسیقی رقصی خراسانی شمرده می‌شود. همین‌گونه تا بخش‌هایی از شمال افغانستان می‌توان نشانه‌هایی از موسیقی خراسانی را ردیابی کرد.

اما در گذشته‌های دور، هرات بستری مناسب، برای شگوفایی این موسیقی بومی در منطقه بوده است. در عهدِ تیموریان هرات، دستگاهِ دولت تیموری از این موسیقی پشتیبانی کرده است و هنرمندانِ و موسیقی‌دانان آن روزگار، رابطه‌ی خوبی با دربار داشته‌اند و حتا کسانی هم از مناطق دور به دربار تیموریان هرات می‌آمدند. از آن جمله، عبدالقادر مراغه‌یی موسیقی‌دان، خود در دربارِ میرزا شاهرخ شاه تیموری مشغول کار بوده، کسی که «گیزه وتر» دانشمند آلمانی از او به عنوان نظریه‌پرداز موسیقی نام برده‌ است و در تاریخ موسیقی فارسی نیز از او به عنوان معلم ثانی در موسیقی یاد می‌کنند.

امیرعلی‌شیرنوایی که در دربار سلطان حسین بایقرا عهده‌دار امور سیاسی و دیوانی بود از هنرمندان هرات و کسانی‌ را که از مناطق دور به آن دربار رفت‌و‌آمد داشتند، به شیوه‌های مختلف حمایت می‌کرد. آن‌چنان که این شهر با حمایت و پشتیبانی ایشان به مرکز فرهنگی آن زمان تبدیل شده بود. نوایی با کسانی چون نورالدین عبدالرحمان جامی شاعر، موسیقی‌دان وعارف نام‌دار فارسی‌زبان سدۀ نهم قمری مراودت و دوستی داشت و کمال‌الدین بهزاد و واعظ کاشفی نیز از جمله کسانی بودند که پشتیبانی دربار تیموری در هرات را با خود داشتند.

وحید قاسمی خواننده و پژوهشگر موسیقی در رساله‌یی به نام «زیر و بم» که موسیقی اصیل بدخشان، هرات و بادغیس را بررسی کرده، می‌نویسد:

«شهزاده‌گان تیموری در کنار رفع نیازهای مادی هنرمندان هریک را بنا بر فضیلت‌شان ارج می‌گذاشتند. اهل موسیقی نیز در این دربار از آبرویی برخوردار بودند. کتاب‌های ارزشمندی را که از آن دوره‌های تاریخ به نام‌های بهجت الروح اثر عبدالمومن ابن صفی‌الدین هروی و کتابِ دیگری از مولانا بنایی هروی به نام رسالۀ موسیقی در دست داریم، نشان دهندۀ این است که در آن عصر موسیقی منحیث یک پدیدۀ مهم به شکل علمی و اکادمیک به پیش می‌رفته است.»

حتا خود امیرعلی‌شیر نوایی نزد خواجه يوسف برهان (بورقان) موسیقی خراسانی می‌آموزد و مقاماتی را نیز در این سبک ایجاد می‌کند. از قطعات موسیقی در خراسان قدیم سبکی به نام «یدی‌بحر» وجود دارد که اساس‌گذار آن امیرعلی‌شیر نوایی است. او این سبک را به اساس آواز پرنده‌گان تصنیف کرده است. این قطعه را ترکمن‌ها حفظ کرده و در موسیقی ترکمنی ایران، قفقاز، فرغانه، خوارزم، استانبول و افغانستان استفاده می‌کنند.

آهنگ «گل‌زار» که یکی از معروف‌ترین و کامل‌ترین آهنگ‌های ترکمن‌ها به شمار می‌رود، نیز از ساخته‌های امیر علی‌شیر نوایی است که در آن از ظهور طبیعت در بهار سخن گفته است. در مجموع می‌شود گفت که ۲۱ آهنگ از نوایی در سبک موسیقی ترکمنی خراسانی وجود دارد.

عبدالوهاب مددی در کتاب «سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان» با توجه به پیشینۀ این موسیقی در کشور ما، از کسانی چون رجب هراتی، سید قریش، حیدر نمدمال و اکه عبدالرحمان بدخشی یاد می‌کند که قبل از آمدن هنرمندان هندی در زمان امارت امیر شیرعلی خان، با پنج‌تار آواز می‌خواندند اما با رواج یافتن موسیقی هندی در افغانستان این هنرمندان نیز با گذشت زمان مخاطبان شان را از دست دادند.

در نسل دوم موسیقی خرابات و با روی کار آمدن استادانی چون استاد غلام حسین، یک‌بارِ دیگر توجه خاصی به موسیقی بومی صورت می‌گیرد. استاد غلام حسین که یکی از ستون‌های موسیقی خرابات است و از سویی هم با آمدن خانوادۀ آن‌ها به افغانستان موسیقی خراسانی که از بین رفته بود، خود دست به کار شد و تمامی آهنگ‌های فولکلور را که اغلب‌شان نوعی از موسیقی خراسانی است، جمع‌آوری کرده و حتا دست به بازسازی و بازسرایی آن‌ها زد.

بعدها ادامۀ این کار را پسرش مرحوم استاد محمد حسین سرآهنگ انجام داد. و از همین‌جا بود که موسیقی خراسانی دوباره در قالب سبک‌های مروج آن‌زمان رونق پیدا کرد.

اما نسل اول و دوم گروه آماتوران، از موسیقی بومی به ویژه موسیقی خراسانی در قالب موسیقی پاپ که تازه توسط آن‌ها رواج یافته بود، بهره‌های فراوانی می‌برند. بعدها شماری از خواننده‌های جوان مثل امیرجان صبوری که در ساختنِ تصنیف و یا ترانه و ملودی دستی داشتند، در دهۀ شصت خورشیدی از موسیقی خراسانی حوزۀ هرات در آهنگ‌های پاپ استفاده کردند، اما همان شیوۀ قدیمی و اجرای کلاسیک آن.

با روی کار آمدن گروه‌های جدید موسیقی در دهه‌‌های هشتاد و نود خورشیدی که نگاهِ متفاوت به موسیقی بومی خاصتاً خراسانی دارند؛ به ویژه گروه‌هایی چون ناژو که مسعود حسن‌زاده با جمعی از هنرمندان جوان آن ‌را بنیاد گذاشته‌اند، در تلاش احیای دوبارۀ این سبک در افغانستان هستند.

مسعود حسن‌زاده در این مورد می‌گوید:

«ایدۀ اصلی من به خاطر ایجاد این گروه، این است که وجهِ موسیقی خراسانی که در افغانستان هست را در قالبِ موسیقی فیوژن بازسازی کنیم. بیشتر تأکید ما بر روی فُرم‌های متنوع موسیقی خراسان بود، البته هیچ قصدی نداشتیم که مثلاً خط‌کشی کنیم با موسیقی خراسانی در ایران یا جاهای دیگر. بلکه، برعکس معتقد هستیم که این‌ها بخشی از هم‌اند.»

خوانندۀ این گروه مهدی افشار، یکی از خواننده‌های جوان افغانستان است که در نواختنِ دوتار هراتی هم مهارت خاصی دارد. آقای حسن‌زاده امیدوار است که از طریق این گروه کارهای بیشتری در قالب موسیقی فیوژن صورت بگیرد و از غنامندی موسیقی خراسانی در افغانستان فراوان بهره ببرند. او از برنامه‌های درازمدت این گروه می‌گوید:

«ما از ترانه‌ها شروع کردیم و بعد به طرف فرم‌های غریب‌تر رفتیم، تا نهایت به مقام‌ها برسیم. اما هنوز روی مقام‌ها کار نکردیم. مثلاً تازه شروع کرده بودیم که فرم بداهه‌خوانی چهاربیتی خوانی هراتی مُدل عبدل شاعر را کار کنیم که در حقیقت نوعی مشاعره است بین دو تک‌خوان و یک نوازندۀ دوتار، یا تازه داشتیم فرم نوایی را احیا می‌کردیم.»

با این‌همه، هنوز خیلی زود است که از تجدید حیات این سبک در دل سبک‌های دیگر موسیقی سخن گفت. چون تمامی تلاش‌ها در کار گروه‌های محدودی خلاصه می‌شود که صرفاً به نیروی ذوق و استعداد خود متکی اند.