اشرف غنی در سخنرانیهای متعدد خود همواره تاکید کرده است که افغانستان با موج پنجم تروریسم مواجه است، او همواره در سخنرانیهایی که در کشور و یا خارج از کشور داشته است، از گسترش و قدرت روزافزونِ موج پنجم تروریسم هشدار داده است. همین طور به نظر میرسد که این نظریه و سخن زدن از موج پنجم تروریسم، نظریۀ شخصِ اشرف غنی در مورد تهدیدهای امنیتی افغانستان باشد. اما سوال این است که موج پنجم تروریسم چیست؟ چرا آن را موج پنجم میخوانند؟ موج پنجم تروریسم چه مشخصههایی دارد؟ آیا طالبان موج پنجم تروریسم هستند؟ چرا اشرف غنی تلاش میکند تا تهدیدهای امنیتی افغانستان را موج پنجم تروریسم بداند؟ در این نوشته تلاش شده است تا با استفاده از نظریات دیوید راپوپورت، نظریهپرداز امنیت و تروریسم، در مورد امواج چهارگانهی تروریسم، و همین طور با استفاده از سخنرانیهای مختلف اشرف غنی، به پاسخ سوالات فوق پرداخته شود.
همان طور که اشاره شد، اشرف غنی در سخنرانیهای متعددی از موج پنجم تروریسم سخن زده است، به عنوان نمونه میتوان به سخنرانی اشرف غنی در هفتاد و پنجمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل اشاره کرد، وی در قسمتی از این سخنرانی گفت: (ما در موج پنجم تروریسم جهانی زندگی میکنیم و میمیریم، برای برقراری صلح پایدار در افغانستان، باید ریشههای تروریسم را که مانند طاعون در منطقه ما گسترش یافته و به یک تهدید جهانی تبدیل شده برطرف کنیم) این سخنرانی اشرف غنی مربوط به سال جاری است. در سالهای پیشین هم اشرف غنی به مسالهی موج پنجم تروریسم اشاره کرده است، مثلا در کنفرانس دو روزهی افسرانِ ارشد نیروهای امنیتی و دفاعی که در سال ۲۰۱۷، در کاخ ریاست جمهوری در کابل برگزار شده بود، اشرف غنی چنین اظهار داشت که: “جنگ افغانستان داخلی نیست؛ اگر این جنگ داخلی میبود باید خاتمه می یافت، اما اکنون ما در موج پنجم تروریسم بینالمللی قرار داریم. ” در ماه میزان سال جاری در ملاقاتی که با خبرنگاران در کاخ ریاست جمهوی داشت نیز به موج پنجم تروریسم اشاره کرده بود و در تازهترین مورد، در دوحه و ضمنِ سخنرانی خود در انستیتوت مطالعات منازعه و مسایل بشری به مواجه بودن افغانستان با موج پنجم تروریسم اشاره کرده بود. اما سوال این است که موج پنجم ترویسم چه مشخصههایی دارد و آیا واقعا افغانستان با چنین موجی مواجه است؟ برای تعریف دقیق موج پنجم تروریسم، ابتدا باید به تعریف تروریسم بپردزایم، و از سویی چون موج پنجم، ادامهی موج چهارم است و امواج چهارگانه، زیر عنوان (ترویسم مدرن) دسته بندی میشوند، لازم است توضیحی در مورد ترویسم مدرن و امواج چهارگانه نیز ارائه شود.
ترویسم از واژهی Ters یونانی و به معنای وحشت است. باید گفت که تروریسم تعریفی دقیق و جامع ندارد و به تعبیر والتر لاکوئر، نظریهپرداز امنیت، یافتن تعریفی کامل از ترویسم ناممکن است. اما میتوان مشخههایی از تروریسم را با توجه به مطالعات پسینی از این پدیده، تبیین کرد. مهمترین مشخصهی تروریسم، استفادهی ابزاری از ترس و وحشت، برای رسیدن به اهداف سیاسی است. تروریسم، با هدف قرار دادن اهداف ملکی و ایجاد وحشت و ترس در جامعه، تلاش میکند تا به نهادهای سیاسی رقیب فشار وارد کرده و به اهداف سیاسی خود برسد. لذا میتوان تروریسم را استفادهی سیستماتیک از خشونت و وحشت، برای رسیدن به اهداف سیاسی تعریف کرد.
تروریسم داری سه مشخصه است؛ اول این که پدیدهای سیاسی است، تروریسم در پی آن است تا بر نهادهای سیاسی و حوزهی عمومی تاثیرگذار باشد. دوم این که این پدیده مبتنی بر عقلانیت سودمحور است، در اخلاقِ تروریسم، خبری از ارزش ذاتی انسانها نیست، بلکه در این پدیده، انسانها و جان انسانها به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی به خدمت گرفته میشود. و سومین مشخصهی تروریسم، پیامدار بودن آن است، تروریسم همواره حامی یک پیام به رقیب خود است، تروریسم با هدف قرار دادن انسانها، تلاش میکند تا پیام وحشت و ترس را به کل جامعه و نهاد سیاسی رقیب خود منتقل کند و خواستار رسیدن به خواستههای خود گردد.
تروریسم در یک تقسیمبندی به تروریسم سنتی و تروریسم مدرن و ترریسم پسا مدرن تقسیم میشود. تروریسم سنتی بیشتر در محدودهی یک کشور و یک جغرافیا شکل میگیرد، چه بسا که این تروریسم تنها در درون سردمداران و قدرتمندان قابل تبیین است. این نوع از تروریسم ابتدایی ترین نوع تروریسم بوده و بیشتر به حذف رقبای سیاسی در میان خانوادهی پادشاه و یا رهبران و قدرتمندان مربوط میشود. تروریسم مدرن اما فراتر از مرزهای جغرافیای یک کشور رفته و بیشتر از یک دولت را متاثر میسازد، این تروریسم جنبهای بینالمللی دارد و تفاوت دیگر آن این است که قربانیان آن اغلب شهروندان بیگناهی هستند که یا به طور تصادفی انتخاب شده یا آن که صرفا به طور اتفاقی در موقعیت های تروریستی حضور داشته اند. به دیگر سخن، در زمانه ما کفهی قربانیان ترور کور سنگینتر از ترور چهرههای سرشناس شده است اما تروریسم پسامدرن، پاسخی به انحطاط اخلاقی و تسلط هژمونی فرهنگی و سیاسی غرب بر اغلب جهان است که البته به شدت متکی بر رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی است، به باور بسیاری از نظریهپردازان، داعش نمونهی بارز تروریسم پسامدرن است. با توجه به این که اشرف غنی از موج پنجم تروریسم سخن زده است، و با توجه به مشخصاتی که اشرف غنی از موج پنجم تروریسم بیان کرده است، میتوان موج پنجم تروریسم را از انواع تروریسم پست مدرن دانست.
به نظر دیوید راپوپورت، نظریه پرداز برجستهی انگلیسی در امنیت و تروریسم، تروریسم مدرن خود دارای چهار موج است. موج اول تروریسم از ۱۸۸۰ شروع شده و به مدت چهل سال ادامه داشت، این موج، موجی بود که از سوی آنارشیستها راهاندازی شده بود، آنارشیستها معتقد بودند که برای آوردن تغییر در جامعه، باید به ترور افراد تاثیرگذار در جامعه اقدام کرد. موج دوم تروریسم، تروریسم ناسیونالیستی بود، این تروریسم بر مبنای ملیگرایی و مقابله با استعمار شکل میگرفت، در این نوع از ترویسم، تروریستها، اقدام به ترور نظامیان و سیاستمداران مربوط به دولتهای استعمارگر میپرداختند. پیش قراولان این موج از تروریسم، سوسیالیستهای لهستانی و برخی گروههای هندی خصوصاً در بنگال بودند. در هر دوی این موارد سنت تروریستی تا مدتها پس از دستیابی به استقلال ادامه یافت. این موج نیز برای مدت چهل سال ادامه یافت. موج سوم تروریسم، موج مارکسیستی تروریسم است که از سوی انقلابیون روسی پیگیری میشد. این تروریسم بر مبنای ایدیولوژی مارکسیسم بوده و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، رو به خاموشی گرایید. این نوع از تروریسم، بیشتر به آدمربایی و در موارد بسیاری به هواپیماربایی محدود میشد. اما با افول ایدیولوژیهای آنارشیستی، ناسیونالیستی و مارکسیستی، از سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰ افراطگرایی مذهبی باعث ایجاد موج جدیدی از رفتارهای تروریستی شد. پیشبینی میشود که این موج تا سال ۲۰۱۵ ادامه یافته و سپس جای خود را به رفتارهای نژادگرایانه دهد. لذا میتوان چهار موج تروریسم را، تحت نامهای تروریسم آنارشیستی، تروریسم ناسیونالیستی، تروریسم مارکسیستی و تروریسم دینی طبقه بندی کرد.
اما اشرف غنی همواره از موج پنجم تروریسم سخن زده است و به نظر میرسد، این نظریه، برای اولین بار توسط اشرف غنی مطرح شده است. با توجه به سخنانی که اشرف غنی در مورد موج پنجم تروریسم گفته است، میتوان این موج را دارای مشخصات زیر دانست
اولین مشخصهی موج پنجم تروریسم این است که تکنیکهای امواج پیشین را به کار میگیرد. اشرف غنی در ضمن سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۱۶، تاکید میکند که موج پنجم تروریسم، تکنیکهای امواج پیشین تروریسم در یک و نیم قرن گذشته را به کار میگیرد. این موج از تروریسم، هم به هدف قرار دادن شخصیتهای تاثیرگذار اقدام میکند، هم بر مبنای ضد استعمار خارجی است و هم از تکنیکهای اختطاف استفاده میکند و هم رفتار خود را با باورهای مذهبی توجیه میکند. لذا این نوع از تروریسم، ترکیبی از تمام تکنیکهای امواج پیشین است. به نظر میرسد طالبان، مشمول این مشخصه از تروریسم باشند، زیرا آنها نیز از تمام تکنیکهای فوق به مقدار غیرمتوازن استفاده میکنند.
دومین مشخصهی موج پنجم تروریسم، ارتباط آن با شبکههای جنایی و تروریستی فراملی است. این موج، محدود به یک کشور نبوده و با تروریستهای بینالمللی در ارتباط است. اشرف غنی در قسمتی از سخنرانی خود در هفتاد و پنجمین مجمع عمومی سازمان ملل گتفت:( شبکههای تروریستی جهانی با شبکههای جنایی بین المللی ارتباط نزدیک دارند) به نظر میرسد این مشخصه نیز در مورد طالبان صدق میکند، طالبان در طول امارت اسلامی خود، همواره با گروههایی همچون القاعده ارتباط مستمر داشتند. همین ارتباط طالبان با القاعده بود که باعث حملات آمریکا در هفت اکتبر سال ۲۰۰۱ به افغانستان شد. گمانههایی که در مورد ارتباط طالبان با گروه موسوم به شاخهی خراسان داعش مطرح میشود، میتواند تایید دیگری بر این باشد که طالبان، موج پنجم تروریسم انگاشته شوند.
سومین مشخصهی موج پنجم تروریسم، بهرهوری از اقتصاد جرمی و پدیدهی قاچاق، به ویژه قاچاق مواد مخدر است. اشرف غنی در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل میگوید: (از مشخصههای دیگر تروریزم میتوان به روابط ذاتی و اساسی آنان با شبکههای اقتصادی جرمی بالاخص شبکههای مواد مخدر که به مثابه عرصهای برای سیاستهای جرمی و جهانی میباشد، اشاره نمود). باید توجه کرد که تمویل طالبان از قاچاق مواد مخدر، یکی از مهمترین عواید مالی طالبان در دوران امارت اسلامی و پس از آن بوده است. این تجارت مواد مخدر به پیمانهای زیاد بود است که به روایت احمد رشید، خبرنگار پاکستانی که در کتاب ( طالبان؛ اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید) طالبان در سالهای اولیهی سلطهی شان، سالانه سه میلیارد دالر، از طریق قاچاق مواد مخدر درآمد داشته اند. همین طور در گزارشی از سیگار آمده است که طالبان، در سال ۲۰۱۹، بالغ بر یک و نیم میلیارد دالر از راه قاچاق مواد مخدر درآمد داشته اند. لذا میتوان طالبان را واجد این مشخصه از موج پنجم تروریسم هم دانست.لذا در مجموع و به صورت خلاصه، موج پنجم تروریسم، با سه مشخصهی ارتباط با شبکههای جنایی، استفاده از تمام تکنیکهای امواج پیشین و بهرهوری از اقتصاد جرمی تعریف میشود.
اشرف غنی همواره تلاش میکند تا افغانستان را در خط مقدم نبرد با موج پنجم تروریسم معرفی کند، او در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل هم اشاره کرده بود که افغانستان در خط مقدم نبرد با موج پنجم تروریسم است. به نظر میرسد تاکید اشرف غنی بر توصیف طالبان و تهدید افغانستان به عنوان موج پنجم، بر علاوهی آنکه دلایل آکادمیک و نظری دارد و میتوان از دیدگاه معرفتشناختی به نقد و بررسی آن پرداخت، عوامل و انگیزههای سیاسی نیز دارد، انگیزهی آن ارسال یک پیام به امریکا و جامعهی جهانی و منطقه است. اشرف غنی میخواهد خطر طالبان را خطری فراتر از کشور معرفی کند، خطری که باید کشورهای همسایه و جهان، در راستای مقابله با آن در کنار افغانستان بایستند و به حمایت از افغانستان بپردازند. اشرف غنی با این پیام، حمایت کشورهای منطقه و جهان را مطالبه میکند. لذا موج پنجم خواندن طالبان، به معنای تقاضای حمایت و یک هشدار از ناامنی در منطقه و جهان است.