فتوت و جوانمردی بخش مهمی از فرهنگ و سنن و آداب اجتماعی سرزمینهای ما را از کاشغر تا قفقاز تشکیل میدهد. در ایران، فرهنگ داشها و عیاران و در کابل همین گروه با نام کاکهها ظاهراً تا همین دهههای اخیر فعالیت و نقش اجتماعی داشته اند. فتیان و جوانمردان کسانی بودند که در طی قرنها، نقشهایی اجتماعی و حتا سیاسی ارزندهای در تحولات ممالک ما داشته اند. برای این، بخش مهمی از ادبیات و عرفان ما به فتوتنامهها و آداب اصناف برمیگردد. رسایل اهل فتوت، مرجعی مهم برای پژوهشگران تاریخ اجتماعی حوزۀ فرهنگی ما و بهخصوص عرفان و تصوف اسلامی بهحساب میآید.
در این مقال نمیتوان به تفصیل همۀ بخشهای مربوط به عیاری را بررسی کرد، اما سیری در آیین جوانمردی از دیرباز تا عصر حاضر نشان از ریشههای عمیق این سنت در فرهنگ ما دارد. تأثیر منش عیاری در تصوف و آیین ملامتی و همچنین جوانمردی و قلندری در فرهنگ عامۀ ایران فراموش شده و جای کار فراوان دارد. چگونگی سیر آیین عیاری به قلدری به ما میگوید که چطور جوانمردی به دو گروه سیفی و قولی تقسیم میشود. مثلاً در فتوتنامۀ مولانا ناصری به معرفی ویژگیهای جوانمردان سیفی پرداخته است. اما جوانمردان قولی بخشی از تصوف محسوب میشده که آیین سرسپردگی صوفیانه را با خود دارد. جدا از این قلندران معرکهگیر و پهلوانان و لوتیان نیز گروههای دیگری از عیاران محسوب میشدهاند که نقشهای اجتماعی متفاوتتر و البته بیهیاهوتری را به عهده داشتهاند که هر کدام را میتوان به گروههایی کوچکتر تقسیم کرد و به بیان تأثیر و نقش آنها در زندگی اجتماعی مردم ایران و سرزمینهای همانند پرداخت. مثلاً در فتوتنامۀ ترکی از مجموعۀ خطی موجود در کتابخانۀ ملت افندی در ابتدای رساله به اهمیت فتوت پرداخته و سیر چرخش فتوت را از آدم تا حضرت محمد بیان میکند و بدین ترتیب همۀ انبیا و بعد اولیا را در ردیف جوانمردان قرار میدهد. در فتوتنامۀ سید عزّی مروی که منظوم است و شامل 83 بیت میباشد که 72 شرط جوانمردی را در قالب شعر بیان کرده است.
اما آنچه که از همۀ اینها و بهخصوص از شرح شروط جوانمردی درمییابیم، این است که افکار و آداب جوانمردی به قول هانری کربن بهصورت یک سلسله تعالیم اخلاقی و یک نوع حکمت عملی برای عامۀ مردم وجود داشته و در دورههای مهجوری و مصیبت، بسیار کارساز بوده است؛ بدین معنا که آن بخش از احکام دین و اصول عقلی که مربوط به زندگی افراد در جامعه و رفتار آنان با یکدیگر بوده، بهصورت تلطیفشده و با گذشت زمان از انواع صافیهای تجربی و انسانی عبور کرده و در قالب قواعد اخلاقی به ظریفترین حالات خود درآمده و از نسلی به نسل بعد سپرده شده است. خلاصه و چکیدۀ آن عبارت است از تکالیفی که شخص به حکم محبت و به فرمان عشق اجرای آن را به عهده گرفته و بحث نظری و عملی آن در فتوتنامههای گوناگون آمده است که میتوان همه را بهعنوان «آیین جوانمردی» نامید.
جوانمرد، فتی یا «شوالیه»
واژۀ عربی «فتی» که جمع آن فتیان است، بر مفهوم جوانی دلالت میکند. معادل فارسی این واژه، «جوان» و معادل لاتینیاش «جوونیس» است. «جوانمردی» که معادل فارسی فتوت است، همان جوانی است و معنای مجازی آن «سالک» یا زائر معنوی است که به قاف مقصود رسیده باشد؛ یعنی حقیقت باطنی انسان را درک کرده و از لحاظ معنوی به مفهوم شکوفایی کامل خصلتها و نیروهای درونی اوست. به جوان، فتی یا جوانمرد در زبان فرانسه شوالیه میگویند.
اصول شوالیهگری که برای تحکیم رژیم فیودالی بهوجود آمده بود، شوالیه را مؤظف ساخت در جنگ، شجاع و به تعهدات فئودالی پایبند باشد و از شرف و ناموس زنان و ضعفا دفاع بلاشرط کند. ورود به جرگۀ شوالیهها مراحل و قواعدی داشت. جوانی که خانوادهاش او را برای خدمت شوالیهگری آماده میساخت، بایستی دوران طولانی رنج، مرارت و انضباط شدید را تحمل میکرد. جسم و روح خود را با کار و شرکت در مسابقهها و با تمرینهای بدنی خطرناک تقویت مینمود. پس از تکمیل آموزشها، به جرگۀ شوالیهها پذیرفته میشد.
اما ظهور فتیان بهعنوان فرقهای در اسلام در آغاز سدۀ چهارم ﻫ.ق/ دهم میلادی بوده است و فتیان در آن وقت به «عیاران»، «سرگردانان» یا «یاغیان» شهرت داشتهاند. البته ما میان ایشان و جوانمردان ارتباطی نمیبینیم. ظاهراً اصول جوانمردی در سدۀ پنجم ﻫ.ق تکوین یافته و آثار آن در تألیفهایی که پیوندگاه فتوت و تصوفاند، دیده میشود.
مولانا در این باب میگوید:
ای شهان کشتیم ما خصم برون
ماند از آن خصمی بتر اندر درون
کشتن این، کار عقل و هوش نیست
شیر باطن، سُخرۀ خرگوش نیست
قد رجعنا من جهاد الاصغریم
این زمان اندر جهاد اکبریم
اما فتوتنامهها از چه سخن میگویند؟ محتوای اکثر این آییننامهها، چه بهعنوان آییننامۀ اصناف و چه آییننامۀ اخلاقی فردی، بیان همّت و حمیّت جوانمردانۀ گروهی است که به تعهّد معنوی دست یازیده اند. در پرتو چنین نگرش و برداشتی است که میخواهیم با این بررسی و بدون آنکه توجیه یا تفسیری از ناحیۀ خود آورده باشیم، ویژگیهای فتوت را آشکار سازیم.
جوانمردی از لحاظ عرفانی به نقل از کاشفی هروی، دارای سابقهای تاریخی است که به حضرت ابراهیم میرسد. فتوت با تصوّف پیوندی بسیار نزدیک و بنیادی دارد. سابقۀ تصوّف به شیث (پسر آدم) میرسد. شناخت فتوت شاخهای از تصوّف و یکتاشناسی است و این مطلبی است که فصل اوّل فتوتنامۀ واعظ کاشفی با آن آغاز میشود.
یکی از بحثهای میانفرهنگی دربارۀ فلسفه اسلامی، عدم توجه به فلسفۀ اخلاق است، برخلاف فلسفۀ غرب که از این دقیقه خالی نیست. در واقع فلسفۀ اخلاق را در فتوتنامهها میتوان سراغ گرفت. به این خاطر بحث جوانمردی در اندیشۀ اهل فتوت بر محور علی ابن ابیطالب میچرخد. بر این اساس در اغلب فتوتنامهها او را شاه جوانمردان و اسوۀ فتیان دانستهاند. در کتاب کاشفی هروی، قیام کربلا نیز در ادامۀ سلسلۀ فتوت معنی میشود و امام حسین نمود عیاری و دادخواهی بر مبنای فتوت روایت میشود.
سهروردی، عارف برجسته در روایت گذار از اندیشۀ اسطورهای به پهلوانی یاران سوشیانت زرتشتی را با مردان موعود اسلامی مقایسه میکند که عدل و داد را و نظام جوانمردانه را در آخر امر برپا خواهند کرد. اگرچه تعداد فتوتنامههای موجود به عربی و فارسی و ترکی هنوز گردآوری نشده، اما احتمال میرود هزاران نوع از این نظامنامهها نوشته شده باشند. اما از میان فتوتنامههای موجود در تاریخ فرهنگی ما، هفت فتوتنامه دارای بیشترین اشتهار هستند که اسامی آنها به قرار زیر است:
یکم: فتوتنامۀ عبدالرزاق کاشانی
دوم: فتوتنامۀ شمسالدین آملی
سوم: فتوتنامۀ شهابالدین عمر سهروردی اول
چهارم: فتوتنامۀ شهابالدین عمر سهروردی دوم
پنجم: فتوتنامۀ نجمالدین زرکوب تبریزی
ششم: فتوتنامۀ درویشعلی بن یوسف کرکهری
هفتم: فتوتنامۀ چیتسازان
از مجموع هفت فتوتنامه، شش رسالۀ نخست آن پیش از رسالۀ واعظ کاشفی تألیف شده که او از عبدالرزاق کاشانی بسیار متأثر شده است. ولی تعیین دقیق تاریخ تدوین فتوتنامۀ چیتسازان بهطور یقین ممکن نیست. تاریخ تدوین شش رسالۀ نخست، میان قرنهای هفتم تا نهم هجری قمری است. دو متن فارسی شیخ شهابالدین عمر سهروردی (539-632 ﻫ.ق) روحیۀ سیاسی هم دارند؛ همچنان که اخلاق ناصری و گلستان سعدی و قابوسنامه با اینکه دقیقاً فتوتنامه نیستند، اما ویژگیهای فتوتنامۀ سیاسی را دارند. سهروردی نیز مشاور دینی الناصر الدین الله خلیفۀ عباسی بود و چنانکه مشهور است، آن خلیفه آرزوی برقراری اصول فتوت در سراسر جهان را در سر میپروراند. او میخواست همۀ تشکیلات جوانمردان را همراه و یگانه بسازد. خلیفه خود به واسطۀ عبدالجبار بغدادی به جرگۀ جوانمردان پیوسته و جامۀ مخصوص فتوت را از دست او گرفته بود.
بخش مهم دیگری که در فتوتنامههاست، نظامنامههای صنفی است. مثلاً فتوتنامۀ قصابان در آداب و شرایط قصابی و سلاخی و قربانی و شیوۀ کار قصابان؛ فتوتنامۀ کفشدوزان که پیر کفشدوز را جبرئیل میداند که او این حرفه را به آدم آموخت و بالآخره در ادامۀ حوالهداران، کفشدوزی را معرفی میکند و به سؤالاتی در باب کفشدوزی پرداخته که به آنها پاسخ داده شده است.
فتوتنامۀ طباخان، فتوتنامۀ سلمانیان، فتوتنامۀ دلاکان، فتوتنامۀ حجّامان، هشت مقام قطارکش (تائبان، شاکران، صابران، راضیان، توکل، زاهدان، سیاحان، عارفان)، رسالۀ فتوتنامۀ چهارده خانواده که از حبیب عجمی و پنج خانوادهای که از عبدالواحد زید پدید آمده شروع و مریدان و خصوصیات و اصول اخلاقی هر کدام از این خانوادهها را بیان میکند.
بهعلاوۀ اینها، دهها کتاب دیگر دربارۀ اخلاق اصناف است که شرح هر کدام مقالی جداگانه میطلبد. تعداد مقالات نوشتهشده در این باب بسیار بیشتر از کتابهای تألیفی است. در ضمن اینکه برخی از اوقات، موضوع فتوت و جوانمردی با عیاران و آیینهای عیاری خلط شده است که جداکردن این دو از هم خود موضوع کتابی کامل میتواند باشد.
با این حال، متأسفانه در این زمینه بسیار کم پژوهش صورت گرفته است. شاید بتوان گفت مشخصترین کارهای انجامشده، تلاشهای آقای مهران افشاری در جهت معرفی فتوتنامهها و دو یا چند اثر شرقشناس معروف، آقای هانری کربن است. دانشمندان آلمانی مثل فرانس گوستاو و تریزا باتیستی هم کتابهایی جداگانه در این موضوع نگاشتهاند.
در سیر اندیشه در مغربزمین، عارفانی چون جان اکهارت، جان تاولر و هنری زوزو که «دوستان خدا» نامیده میشدند. این دوستان خدا نیز در روایت گذار از عصر صومعهها، به تبیین نوعی از نظامنامههای اخلاقی مبتنی بر فتوت میپردازند.
بدین ترتیب شوالیهگری معنوی در مسیحیت با آیین فتوت در فرهنگ صوفیانۀ خراسانی در هم آمیخته است. این موضوع همواره توجه مؤرخان را به خود جلب کرده است. مثلاً برای شناخت نقش نحلۀ اسکاتلند در انتقال سمنتهای بنّایان آزاد نیز میتوان همین نظامنامۀ اخلاق صنفی را پیدا کرد.
شرح و تفصیل تمامی فتوتنامهها که در اصل منعکسکنندۀ ساختار مکتبی و آیینی و عملی جوانمردان و عیاران در اصناف مختلف و بهصورت فردی است، در این مقال اندک میسر نیست؛ اگرچه وجیبۀ جدی برای تدوین و چشمانداز آیینۀ آینده ما در پرتو جهان جدید است که دست ما در مقابله و مواجهه با هجمۀ منظم فرهنگهای جدید خالی نماند. ملتهای بسیاری از شرق دور تا امریکای جنوبی در پرتو سخنان و سنتهای اخلاقی پیشینانشان توانستهاند به توازنی معقول با جهان نو برسند و ما نیز با این همه دارایی منظم اخلاقی، دریغ است که سرگردان بنماییم.