ارتش پاکستان برای طالبان تصمیم می‌گیرد

یادداشت اداره: افراسیاب ختک سیاست‌‌مدار پشتون‌تبار و فعال حقوق‌ بشر در پاکستان است. آقای ختک مدت خیلی طولانی یکی از اعضای کلیدی حزب عوامی ملی پاکستان بود. حزب عوامی ملی پاکستان در ایالت خیبرپختون‌خوا نفوذ دارد و وارث جنبش خدایی‌خدمتگاران خان عبدالغفارخان است. داعیۀ این حزب احقاق حقوق پشتون‌های پاکستان می‌باشد. این حزب برای تثبیت و رسمی‌سازی هویت پشتون‌ها در پاکستان و تبدیل نام «ایالت سرحدی شمال غربی» به خیبرپختون‌خوا نقش عمده داشت. حزب عوامی ملی و شخص آقای افراسیاب ختک روابط بسیار دوستانه و طولانی با حکومت‌های گوناگون افغانستان داشتند و هنوز هم دارند. هم آقای ختک و هم حزب عوامی ملی مخالف سیاست صدور ایدیولوژی جهاد به افغانستان از سوی پاکستان هستند. آنان طرف‌دار یک افغانستان نیرومند،مدرن و دمکراتیک می‌باشند که روابط عادی دوستانه با پاکستان داشته باشد و با سیاست سنتی «دولت عمیق پاکستان» که خواستار تحمیل یک رژیم اسلام‌گرا، جهادیست و ضد هند بر افغانستان است، مخالفت می‌کنند. افراسیاب ختک در زمان دیکتاتوری جنرال ضیاالحق، پاکستان را ترک کرد، به کابل آمد و سال‌های طولانی در این شهر زنده‌گی کرد. او به زبان فارسی تسلط کامل دارد. آقای ختک در حال حاضر طرف‌دار جنبش دمکراتیک پاکستان می‌باشد. این جنبش را ۱۱ حزب و سازمان سیاسی پاکستان از جمله احزاب «مسلم‌لیگ »و «مردم» راه انداخته اند. کناره‌‌گیری حکومت عمران‌خان از قدرت، برگزاری انتخابات زودهنگام، کوتاه شدن دست ارتش از سیاست و تقویت‌بخشی دمکراسی، مطالبات کلیدی این جنبش است. از نظر جنبش دمکراتیک پاکستان، عمران‌خان نخست‌وزیر منتخب نیست بلکه جنرال‌های ارتش در پوشش انتخابات او را به این سمت منصوب کرده اند.  نوروز در مورد اوضاع سیاسی پاکستان و گفتگوهای صلح افغانستان مصاحبه‌یی با آقای ختک انجام داده است که در زیر آن را می‌خوانید.

نوروز: آقای ختک جنبش دمکراتیک پاکستان که ۱۱ حزب سیاسی از جمله حزب مسلم و حزب مردم آن را راه‌انداخته اند خواستار استعفای حکومت عمران‌خان و حزب تحریک انصاف است، چنین می‌نماید که این جنبش شبیه همان نهضت سیاسی‌یی است که  در سال ۱۹۷۷ علیه حکومت ذوالفقار علی بوتو به راه افتاده بود، ارزیابی تان چیست؟

ختک: از نظر من راه افتادن جنبش دمکراتیک پاکستان یک حادثۀ سیاسی بسیار مهم است، آرمان‌های مردم پاکستان را انعکاس می‌دهد. دمکراسی یا حکومت مردم در پاکستان امر بسیار شکلی  و بی محتوا است، جنرال‌ها دمکراسی پاکستان را بدل به یک فرم بدون محتوا کرده اند. اصلا جنرال‌ها بر نظام دولتی  پاکستان سلطه دارند، این جنرال‌ها نمی‌گذارند که یک حکومت واقعی دمکراتیک از طریق انتخابات و رای شهروندان به میان بیاید. ۱۱ حزب سیاسی‌یی که در نهضت دمکراتیک پاکستان جمع شده اند و این جنبش را به راه‌انداخته اند می‌گویند که ارتش پاکستان در انتخابات سال ۲۰۱۸  مداخلۀ نا مشروع کرد و از طریق همین مداخلۀ نا مشروع و  دست‌کاری، آقای عمران‌خان و حزب او را برنده ساخت. از نظر جنبش دمکراتیک پاکستان حکومت عمران‌خان منتخب نیست و باید استعفا بدهد و یک انتخابات آزاد و عادلانه برای روی کارآمدن یک حکومت منتخب و دمکراتیک برگزار شود. علاوه بر این جنبش دمکراتیک پاکستان به این باور است که مداخلۀ نا مشروع نظامیان در سیاست سبب شده است که قانون اساسی پاکستان درست تطبیق نشود و پاکستان به یک کشور دمکراتیک بدل نشود، تلاش جنبش دمکراتیک پاکستان بر این است که یک سیستم سیاسی دمکراتیک بر اساس قانون اساسی در پاکستان ایجاد شود تا دست ارتش و نهادهای امنیتی از سیاست کوتاه شود و سیاست‌مداران منتخب مردم به معنای واقعی آن امور حکومت را به دست بگیرند تا پاکستان بدل به یک کشور نرمال دمکراتیک شود.

نوروز: آقای نوازشریف صدرعظم پیشین پاکستان هم در گردهمایی بزرگ گجر نواله  بسیار به صراحت گفت که ارتش او را کنار زد و عمران‌خان را آورد، ولی پاسخ نخست‌وزیر عمران‌خان و جنرال‌ها این است که اتهام بستن به ارتش بهانه است و رهبران حزب مسلم و حزب مردم از جمله آقایان شریف و آصف‌علی زرداری فاسد اند، پرونده‌های بزرگ فساد مالی دارند و برای فرار از مواخذۀ قضایی علیه ارتش و عمران‌خان موضع می‌گیرند، فکر نمی‌کنید که عامل مهم بالادستی ارتش در سیاست پاکستان و  فلج‌سازی دمکراسی، فساد گستردۀ رهبران سیاسی و احزاب سیاسی پاکستان است؟

ختک: سخنان صدراعظم سابق نوازشریف در گجرنواله اهمیت سیاسی فوق‌العاده داشت. نوازشریف با تجربه‌ترین سیاست‌مدار پاکستان است، او سه‌بار صدراعظم پاکستان انتخاب شد و هر سه‌بار حکومتش را ارتش پاکستان سقوط داد. از طرف دیگر ایشان پنجابی هستند و در آن ایالت نفوذ گسترده دارند. شما می‌دانید که پنجاب پر جمعیت‌ترین ایالت پاکستان است و در سیاست، اقتصاد و نظام دولتی پاکستان سهم بسیار گسترده دارد. هیچ سیاست‌مدار پنجابی در طول تاریخ پاکستان این قدر جرات نکرده بود که به آدرس رییس برحال ارتش  پاکستان سخنان جدی بگوید و او را متهم به دست‌کاری در انتخابات و سقوط نامشروع حکومت‌ها کند. نوازشریف برای اولین‌بار این کار را کرد و رییس برحال ارتش پاکستان را متهم کرد که بر خلاف قانون اساسی پاکستان و به صورت نا مشروع حکومت او را سرنگون کرد و حکومت دیگر را روی کار آورد. چنین موضع‌گیری در تاریخ پاکستان بی‌سابقه است. این رفتار نوازشریف عمران‌خان را در موضع بسیار ضعیف قرار داده است. نواز شریف خیلی روشن گفت که او خودش را با عمران‌خان رقیب و طرف‌  نمی‌داند به دلیل این که قدرت اصلی در دست جنرال‌ها است و آنان هستند که عمران‌خان را روی صحنه آورده اند. نوازشریف گفت که علیه قدرت اصلی که جنرال‌ها است به مبارزه آغاز کرده است نه علیه حکومت شکلی که عمران‌خان آن را نماینده‌گی می‌کند. چنین موضع‌گیری عمران‌خان را در وضعیت دشوار قرار داده است. چیزهای که عمران‌خان در مورد فساد رهبران سیاسی دیگر گفت تازه نیست. در چهل – پنجاه سال گذشته جنرال‌ها نقض قانون و کودتا را این طور توجیه کرده اند که گویا رهبران سیاسی و احزاب فاسد اند و فساد مالی کرده اند. این طور نیست که تنها سیاست‌مداران فاسد باشند، بسیاری از جنرال‌های ارتش هم فاسد اند، آنان منابع دولتی را ضایع کرده اند، برخی  از آنان ثروت نا مشروع دارند، اما هیچ گاه ارتش و سیاست‌مداران نزدیک به آن از فساد جنرال‌ها سخن نگفته اند و فساد آنان مورد تحقیق قرار نگرفته است و هیچ گاهی آنان به محاکمه کشانده نشده اند. عمران‌خان در حال حاضر در موضع بسیار ضعیف قرار دارد.

نوروز:  گذشتۀ سیاسی نواز شریف هم نشان می‌دهد که ایشان را هم اردوی پاکستان بالا کشید و این جنرال ضیاالحق بود که نوازشریف را در صحنۀ سیاسی پاکستان تقویت کرد، آیا تقابل امروز حزب مسلم‌لیگ با ارتش شکلی و فرصت‌طلبانه نیست؟

ختک:  از زمان تاسیس پاکستان تا همین آواخر به استثنای پادشاه‌خان(خان عبدالغفارخان) و ولی‌خان دیگر تمام سیاست‌‌مداران به کمک ارتش تقویت شدند و سیاست را با طرف‌‌‌داری از اقدامات غیر قانونی اردو آغاز کردند. ذوالفقارعلی‌بوتو پدر بی‌نظیربوتو در حکومت نظامی جنرال ایوب خان وزیر بود. همان طوری که شما گفتید آقای شریف سیاست را زیر سایۀ جنرال ضیاالحق آغاز کردند. ولی واقعیت این است که صدراعظم سابق نوازشریف حالا پس از سی و چند سال به یک سیاست‌مدار واقعا دمکرات تبدیل شده است که می‌خواهد دست جنرال‌ها از سیاست کوتاه شود و دمکراسی واقعی در پاکستان تحقق یابد، موضع‌گیری‌ها و سیاست‌های چند سال اخیر آقای شریف نشان‌دهنده‌ی آن است که ایشان سخت طرف‌دار حکومت قانون و تطبیق قانون اساسی پاکستان هستند. در سال‌های اخیر سیاست پاکستان تکامل رو به جلو  داشته است و آقای شریف هم از موضع سابق خود دست کشیده است. جنبش دمکراتیک پاکستان هم نشان‌دهنده‌ی تکامل رو به جلو سیاست پاکستان است، فکر می‌کنم که در دوماه آینده این جنبش بسیار فراگیر و گسترده خواهد شد. برآورده شدن مطالبات این جنبش به نفع مردم پاکستان و به سود تمام کشورهای منطقه از جمله افغانستان است، اگر قدرت اصلی از دست جنرال‌ها گرفته شود و به سیاست‌مداران منتخب انتقال کند، خیلی چیزها تغییر می‌کند از جمله سیاست پاکستان در قبال افغانستان.

نوروز: شبیه همین جنبش علیه حکومت ذوالفقار علی بوتو هم شکل گرفته بود که در پی آن کودتای نظامی رخ داد، جنرال ضیاالحق به قدرت رسید و حکومت نظامی تشکیل شد، حالا چه فکر می‌کنید، سناریوی بعدی در صحنۀ سیاسی پاکستان چه خواهد بود؟

ختک: این احتمال را حالا هم رد کرده نمی‌توانم. شاید گروهی از جنرالان مداخله کنند و زمام‌امور را به دست بگیرند. ولی اگر یک نهضت بزرگ  دمکراتیک در میدان باشد که حالا است، هر کسی که روی کار بیاید مجبور است که به زودی ممکن یک انتخابات آزاد، مستقل، شفاف و رقابتی را برگزار کند. نهضت دمکراتیک پاکستان در آینده نقش بسیار مثبت ایفا خواهد کرد و به نظرم دست‌آورد‌های آن برای تمام منطقه مفید خواهد بود.

نوروز: یک‌ نظر دیگر این است که حزب مردم پاکستان که رهبری آن را بلاول بوتو پسر بینظیربوتو و آصف علی ‌زرداری به عهده دارند به رغم این که در ایالت سند حکومت محلی را به دست دارد، به دلیل میراثی شدن رهبری حزب از محبوبیتش کاسته شده است، حزب مسلم‌لیگ هم حالا به مریم نواز دختر نوازشریف به ارث رسیده است و گفته می‌شود که در پنجاب آن محبوبیت سابق را به دلیل همین میراثی شدن رهبری حزب ندارد، این احزابی که حال دمکراسی می‌خواهند خود دمکراسی درون‌حزبی را رعایت نکرده اند و ریاست حزب به فرزندان رهبران به ارث رسیده است و سیاست را خاندانی کرده اند، باور یک عده بر این است که در انتهای روز، شاید تمام مردم پنجاب و سند با جنبش دمکراتیک پاکستان ایستاده نشوند؟

ختک: این نظر به همان دلیلی گفتید در سند حکومت ایالتی را حزب مردم به دست دارد، دقیق نیست. به این حزب مردم با وجود رهبری میراثی رای داده اند. محبوبیت حزب مردم در ایالت سند کم نشده است. این حزب همیشه رای مردم آن ایالت را دارد. در پنجاب هم مردم به حزب مسلم‌لیگ آقای شریف رای داده بودند ولی در آن جا انتخابات را دست‌کاری کردند و حزب عمران‌خان حکومت ایالتی را به دست گرفت، رای را حزب نوازشریف برده بود ولی حکومت تحریک انصاف بر پنجاب تحمیل شده است. اما این درست است که احزاب سیاسی دمکراسی درون حزبی را رعایت کنند و از طرف فامیل‌ها رهبری نشوند بلکه از طرف افرادی رهبری شوند که منتخب اعضا هستند و اهلیت دارند. ولی همه باید بدانند که علت سیاست خاندانی حکومت‌های نظامی و قانون‌های عسکری است که در طول تاریخ به مردم پاکستان تحمیل شده است. نظامیان و جنرال‌ها به دمکراسی موقع ندادند، اگر آنان به دمکراسی موقع می‌دادند و آن را فلج نمی‌ساختند، احزاب هم در مسیر درست تکامل می‌کردند و زعامت‌های تازه از بین جوانان به میان می‌آمد. اما در پاکستان دمکراسی را چنان فلج کردند که احزاب هم تکامل نکردند. همین خاندان‌های که شما نام بردید، هزینه هم داده اند، در حکومت‌های نظامی اعضای خاندان همین رهبران زندانی شدند، شکنجه شدند، نوازشریف هم تا چندی قبل زندانی بود، این زندانی شدن و شکنجه هم اهمیت خاندان‌ها و رهبری خاندانی را در احزاب افزایش می‌دهد. اگر اجازه می‌دادند که دمکراسی در پاکستان به معنای واقعی آن تحقق می‌یافت احزاب هم تکامل می‌کردند.

نوروز: خانم مریم نواز دختر صدراعظم سابق نواز شریف که تازه رهبری حزب مسلم‌لیگ را به دست گرفته اند در سیاست پاکستان فعال شده اند، عده‌یی گمان می‌کنند که او به بی‌نظیر بوتوی دیگر در پنجاب و تمام پاکستان بدل خواهد شد، شما آیندۀ سیاسی ایشان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ختک: شخصیت‌ آدم‌ها متفاوت است. بی‌نظیر بوتو در شرایط بسیار دشوار پا به سیاست گذاشت. او در شرایطی به میدان آمد که پدرش  اعدام شده بود و بقیۀ اعضای خانوادۀ او زندانی بودند. خودش هم مدت زیاد عمر نوجوانی خود را در زندان حکومت نظامی جنرال ضیاالحق سپری کردده بود. اما شرایط مریم نواز مساعدتر است. مریم نواز با دشواری‌های که بی‌نظیر بوتو داشت، مواجه نیست. اما باور من این است که مریم نواز رهبر جوان، توانا و خوب است. او توانسته است مردم پنجاب را مجذوب خود کند و اگر یک انتخابات آزاد، دمکراتیک و به دور از مداخله برگزار شود، امکان آن بسیار زیاد است که مریم نواز انتخابات را ببرد.

نوروز: جناب ختک حال به بحث صلح در افغانستان بپردازیم. شما در مقالۀ اخیر تان که برگردان فارسی آن در نوروز منتشر شد، نوشته اید که نظامیان پاکستان برای طالبان تصمیم می‌گیرند ولی منابع طالبان می‌گویند که رهبران این گروه به رغم این که در پاکستان زنده‌گی می‌کنند و با نهادهای قدرت‌مند این کشور رابطه دارند، مستقلانه تصمیم می‌گیرند و به همین دلیل بود که اصرار کردند در دوحه با امریکا و هیات جمهوری اسلامی افغانستان مذاکره کنند نه در عربستان و جای دیگر، شما استقلال طالبان در تصمیم‌گیری را دست کم نگرفته اید؟

ختک: پالیسی پاکستان در مورد افغانستان در انحصار جنرال‌های پاکستانی و اردوی پاکستان است. این سنت از زمان جنرال ضیاالحق آغاز یافته و تا حال ادامه دارد. جنرال ضیاالحق، جنرال اختر عبدالرحمان و بعد جنرال حمید‌گل و دیگران سنت نادرست انحصار سیاست پاکستان در مورد افغانستان را در اردو  به وجود آوردند، گسترش دادند و به این جا رساندند. ارتش هنوز بر سیاست پاکستان در قبال افغانستان انحصار دارد. جنرال‌ها برای افغانستان پروژه‌های مختلف داشتند. در دهۀ هشتاد میلادی آنان از سیاست غرب که اساس آن به شکست مواجه ساختن شوروی در افغانستان بود، حمایت کردند. جنرال‌های پاکستانی در پهلوی استراتژی بزرگ غرب که به زانو در آوردن شوروی در افغانستان بود، آجندای خود را هم دنبال می‌کردند. آجندای آنان بدل کردن افغانستان به عمق استراتژیک پاکستان بود. اردوی پاکستان امروز هم همین سیاست را در افغانستان تعقیب می‌کند. هیچ حکومت منتخب و غیر نظامی پاکستان در تعقیب و طراحی این سیاست دخیل نبوده است. اردوی پاکستان از طالبان حمایت می‌کند و برای آنان تصمیم می‌گیرد. درست است که طالبان می‌گویند مستقل هستند، آنان باید همین طور بگویند، اگر واقعیت را بگویند در موضع ضعیف قرار می‌گیرند، نباید انتظار داشته باشیم که طالبان در این مورد واقعیت را بگویند.  واقعیت این است که بدون اکمالات، پناه‌گاه، پایگاه‌های نظامی و کمپ‌های آموزشی که اردوی پاکستان در خاک پاکستان برای طالبان فراهم کرده است، دوام جنگ برای طالبان در افغانستان ممکن نبود و نیست. معلوم‌دار است که جنرال‌های پاکستان کمک بلاعوض به طالبان نکرده اند، آنان می‌خواهند هدف خود را برآورده کنند و در تصمیم‌گیری طالبان حرف آخر را بزنند.

نوروز: در مقالۀ تان آورده بودید که پاکستان دوستی‌اش را با برخی از رهبران تنظیم‌های ضد شوروی دهۀ هشتاد حفظ کرده است و می‌خواهد که در آینده یک حکومت ایتلافی در افغانستان به میان بیاید که متشکل از همین رهبران و طالبان باشد، آقای حکمتیار  به پاکستان سفر کرده و در سطح بلند استقبال شده است، فکر می‌کنید که پذیرایی از ایشان هم در راستای همان سیاست است؟

ختک: صد در صد. در این هیچ شکی نیست. طوری که در نوشتۀ خود عرض کرده بودم، پاکستان می‌خواهد یک حکومت ایتلافی پاکستان‌طرف { جانب‌دار پاکستان} در آینده در افغانستان به میان بیاید. از نظر جنرال‌های پاکستانی صلح در افغانستان به معنای به میان آمدن این نوع حکومت است. پیش از به میان آمدن طالبان، حزب آقای حکمتیار نزدیک‌ترین تنظیم به ارتش پاکستان بود و از طرف جنرال‌های پاکستانی بسیار زیاد حمایت می‌شد. در دهۀ ۱۹۸۰ هم تنظیم آقای حکمتیار نزدیک‌ترین تنظیم به پاکستان بود. وقتی طالبان به میان آمد میزان حمایت پاکستان از حکمتیار کاهش یافت و این حمایت بیشتر معطوف به طالبان شد. پس سقوط طالبان هم آقای حکمتیار در پاکستان زنده‌گی کردند و روابط بسیار نزدیک با اردوی پاکستان داشتند و سفر شان به اسلام‌آباد هم در راستای سیاست ایجاد یک حکومت پاکستان‌طرف   ( طرف‌دار پاکستان) در افغانستان است.

نوروز: برخی به این باور اند که بین نظامیان پاکستان و ایالات متحده در مورد آیندۀ سیاسی افغانستان توافقات محرم صورت گرفته است، شما هم در مقالۀ اخیرتان به تلویح به این مورد اشاره کرده اید، واقعا چنین اتفاقی افتاده است؟

ختک: وقتی رییس‌جمهور ترمپ تازه در امریکا انتخاب شد و به قصر سفید آمد، از سیاست پاکستان در مورد افغانستان انتقاد سخت کرد و خواستار تغییر آن شد. در استراتژی جنوب آسیای ترمپ هم پاکستان بخشی از مشکل در افغانستان خوانده شده بود. ولی بعد رفته رفته حکومت ترمپ و نظامیان پاکستان نزدیک شدند و طوری که در مقالۀ خود عرض کرده بودم، علت نزدیکی این بود که اردوی پاکستان مذاکره میان امریکا و طالبان را تسهیل کرد تا در نتیجۀ آن شرایطی ایجاد شود که ایالات متحده بتواند ارتش خود را از افغانستان بیرون کند و سبب تقویت موضع ترمپ در انتخابات ایالات متحده شود. این یک علت نزدیکی سیاست امریکا و پاکستان در قبال افغانستان است. در درازمدت امریکا مسایل دیگر را هم در نظر دارد. یک انقطاب جدید در سیاست جهانی آغاز شده است، یک جنگ سرد جدید بین چین و امریکا در راه است. امریکا می‌خواهد به این جنگ سرد تازه آماده‌گی بگیرد. پالیسی جدید امریکا در مورد طالبان و نزدیکی آن به پاکستان با همین جنگ سرد جدید رابطه دارد. به همین دلیل است که امریکا در مذاکرات دوحه به طالبان زیاد امتیاز داد، به این گروه مشروعیت گسترده داد، توافق دوحه بین  امریکا و طالبان مطلق به نفع طالبان است.

نوروز: افغانستان قربانی جنگ سرد قبلی بود پس خطر آن وجود دارد که قربانی جنگ سرد به گفتۀ شما جدید شود؟

ختک: این خطر واقعی است. دولت پاکستان منکر حضور رهبران طالبان در خاکش بود. ولی امروز می‌گوید که رهبران طالبان در پاکستان زنده‌گی می‌کنند. نظامیان پاکستانی با افتخار می‌گویند که گفتگوهای امریکا و طالبان را تسهیل کردند و زمینۀ امضای موافقت‌نامۀ امریکا و طالبان را فراهم ساختند و رهبران این گروه را به مذاکره با دولت افغانستان هم تشویق کردند. چندی قبل جناب داکتر صاحب عبدالله رییش شورای مصالحۀ ملی افغانستان به اسلام‌آباد تشریف آورده بودند و  آقای حکمتیار هم به اسلام‌آباد آمدند و شاید اشخاص و افراد دیگر هم دعوت شوند. از نظر من تمام این‌ها آماده‌گی‌های است برای آیندۀ سیاسی منطقه و جنگ سردی که در راه است.

نوروز:  چین متحد استراتژیک پاکستان است، اگر به قول شما از اتحاد طالبان و پاکستان در جنگ سرد علیه چین استفاده شود، سرنوشت روابط چین و پاکستان که بسیار استراتژیک است، چه می‌شود و موضوع دهلیز تجاری چین و پاکستان؟

ختک: مشکل پاکستان در سال‌های آینده ایجاد توازن در مناسباتش میان چین و امریکا است. پاکستان متحد سنتی و تاریخی امریکا بوده است. این اتحاد از سال ۱۹۵۰ شروع شد. پاکستان عضو پیمان‌های منطقه‌یی ضد شوروی در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی بود. در دهۀ ۸۰ میلادی در جنگ ضد شوروی در افغانستان به حمایت غرب دخیل شد. پس از ۱۱ سپتامبر هم پاکستان در به اصطلاح جنگ علیه تروریسم  متحد امریکا شد. در سه دهۀ اخیر اما پاکستان سطح روابطش را با چین  بالا برده است و هر دو کشور متحد استراتژیک هم‌دیگر هستند. پس از شروع کار روی پروژ‌ۀ دهلیز تجاری چین و پاکستان که چین را از طریق پاکستان به بحر هند وصل می‌کند، روابط دو کشور وارد مرحلۀ جدیدی شده است. برای پاکستان حفظ توازن در روابطش میان چین و امریکا امر نهایت دشوار است. پاکستان تلاش می‌کند که هر دو ابر قدرت را راضی نگه‌ دارد، ولی چنین چیزی بسیار مشکل است. پاکستان چندی قبل شبکۀ اجتماعی تیک‌تاک را ممنوع کرد. باور بسیاری‌ها این است که منع تیک‌تاک زیر فشار امریکا صورت گرفته است. تیک‌تاک یک شرکت چینی است. فکر می‌کنم مشکلات سیاست خارجی پاکستان روز به روز زیاد می‌شود.

نوروز: در مقالۀ تان نوشته بودید که قدرت اصلی پاکستان طالبان را به پذیرش عنوان جمهوری اسلامی و آتش‌بس در نهایت راضی خواهد ساخت. در بدل این امر به طالبان چه داده می‌‌شود؟ گفته می‌شود که به آنان گفته شده است که افغانستان آینده رژیم دولتی شبیه ایران خواهد داشت که یک رهبر دینی غیر منتخب و یک مجری امور منتخب آن را اداره کنند؟

ختک: بلی، یک بحث همین است که یک امیر قدرت‌مند بیاید و دیگران هم در نقش درجه دوم قرار بگیرند. این مدل‌ زیر بحث است. سود چنین ساختاری برای پاکستان این است که نفوذ و نقش پاکستان را در افغانستان دایمی خواهد ساخت و مداخلۀ پاکستان در سیاست داخلی و خارجی افغانستان زیر سوال قرار نخواهد گرفت. یک گروهی از عالمان دینی پاکستان هم آماده شده اند تا در مرحلۀ نهایی مداخله کنند و طالبان را قناعت بدهند تا چنین مدل و چیزی شبیه آن را بپذیرند.

نوروز: گفتید عالمان دینی پاکستانی آماده شده اند که در مرحلۀ نهایی طالبان را راضی بسازند، یکی از رهبران سیاسی و دینی پاکستان از مکتب فکری دیوبند مولانا فضل‌الرحمان است که برخی از رهبران طالبان در مدارس دینی ایشان در پاکستان درس خوانده اند، مولانا فضل‌الرحمان یکی از رهبران مهم جنبش دمکراتیک پاکستان نیز می‌باشد و داعیه‌اش در پاکستان تقویت‌بخشی دمکراسی است، چرا او شاگردان افغان خود را به پذیرش یک دمکراسی انتخاباتی در افغانستان راضی نمی‌سازد و از ایجاد سمت‌های غیر انتخابی برای رهبران طالبان در آیندۀ افغانستان حمایت می‌کند؟ این نوعی دوگانه‌گی فرصت‌طلبانه و غیر منطقی نیست؟

ختک: پروژۀ طالبان در دست جنرالان پاکستانی بود و است. طالبان در هر مساله‌یی از مولانا فضل‌الرحمان حرف‌شنوی ندارند.  مولانا فضل‌الرحمان یک رهبر سیاسی و مذهبی است که در جنبش دمکراتیک پاکستان همیشه حضور داشته و حالا هم نقش مهم دارد. عالمان دینی‌یی که گفتم در مرحلۀ نهایی وارد میدان می‌شوند و طالبان را راضی می‌سازند، کسان دیگری هستند. مولانا فضل‌الرحمان از آن جمله نیست. آنان عالمانی هستند که در سیاست داخلی پاکستان دخیل نیستند. این عالمان در مدارس دینی درس می‌دهند.

نوروز: از نظر بسیاری‌ها در افغانستان برنامۀ احتمالی‌یی که کشورهای خارجی برای آیندۀ افغانستان دارند با مخالفت جدی حکومت کنونی افغانستان روبرو می‌شود،طالبان انعطاف نشان نمی‌دهند و امریکایی‌ها هم خارج می‌شوند و مثل سال ۱۹۸۹ جنگ بین دولت افغانستان و طالبان ادامه می‌یابد، شما هم در مقالۀ تان از جنگ سال ۱۹۸۹ در جلال‌آباد یاد کرده بودید، چقدر جدی است برگشت به سال ۱۹۸۹؟

ختک: من در مقالۀ خود عرض کرده بودم که تکرار اشتباه‌های سابق، گذشته را بر می‌گرداند و اهداف مدنظر پاکستان و کشورهای دیگر را برآورده نمی‌کند. توصیۀ من این بود که پاکستان امریکا یا هر قدرت دیگر اگر قرار است اشتباه کنند { با خنده} باید اشتباه‌های جدید کنند نه این که اشتباه‌های گذشته را تکرار کنند. اشتباه جدید ضررش کم‌تر از تکرار اشتباه گذشته است { با خنده} . برگشت به سال ۱۹۸۹ احتمالی است که کسی نمی‌تواند آن را رد کند. اما این سناریو به سود هیچ کشوری نیست. قدرت‌گیری بیشتر طالبان در افغانستان هدف جنرال‌های پاکستانی است، اما سیاست‌مداران و احزاب سیاسی پاکستان می‌دانند که چنین چیزی در آینده خطر جدی را متوجه پاکستان می‌سازد. وقتی طالبان در افغانستان قدرت‌مند شوند، در پاکستان هم قدرت‌مند می‌شوند، این امر هم در دهۀ نود تجربه شد و هم پس از سال ۲۰۰۱. طالبان پاکستانی تا چند سال پیش در سراسر پاکستان حتا تا کراچی فعالیت داشتند و حتا از دکان‌داران در کراچی باج‌گیری می‌کردند. آنان اقتصاد و امنیت پاکستان را صدمه زدند. باج‌گیری از دکان‌داران کراچی و مسایل از این دست امکان تکرارش است در صورت قدرت‌گیری غیر قابل کنترل طالبان در افغانستان.

نوروز: کسانی که به ارتش پاکستان نزدیک اند می‌‌گویند که پاکستان از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ از ناحیۀ غرب و شمال قلمروش مشکلی نداشت و علت آن حضور یک نیروی طرف‌دار پاکستان در حاکمیت افغانستان بود و پس سال ۲۰۰۱ مشکلات مثل طالبان پاکستانی در نواحی غرب و شمال پاکستان به وجود آمد به دلیل این که در کابل دوستان پاکستان حاکم نبودند تا منافع امنیتی آن را در نظر می‌گرفتند ولی از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ مشکلی نداشتند؟

ختک: ببینید افغانستان هیچ وقتی برای پاکستان مشکل ایجاد نکرده است. این ارزیابی درست نیست که صرف از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ مشکلی نبود، واقعیت این است که افغانستان در روزهای بد پاکستان هیچ وقت برای این همسایه‌اش مشکل خلق نکرد، افغانستان  در جنگ ۱۹۶۵ پاکستان با هند و  در جنگ ۱۹۷۱ که منجر به جدایی بنگله‌دیش از قلمرو پاکستان شد، بی‌طرف باقی ماند و هیچ مشکلی برای پاکستان خلق نکرد. پاکستان در آن زمان بی هیچ دردسری نیروهای نظامی خود را از بخش‌های شمالی و غربی قلمروش و از امتداد خط دیورند به میدان جنگ در شرق برد و افغانستان هیچ مشکلی خلق نکرد. این طور نبوده که صرف در سال ۱۹۹۷ تا  ۲۰۰۱ از ناحیۀ افغانستان برای پاکستان مشکل خلق نشده باشد، همه باید واقعیت را بگویند، حقیقت این است که افغانستان در طول تاریخ مشکل جدی برای پاکستان خلق نکرده است. افغانستان و پاکستان می‌توانند و باید با هم دیگر روابط بسیار عمیق و گستردۀ دیپلوماتیک، اقتصادی، فرهنگی و تجاری ایجاد کنند و دو دولت هم‌دیگر را دوهمتای برابر قبول کنند و در سیاست داخلی و خارجی یک‌دیگر دخالت نکنند. اما تلاش جنرال‌های پاکستانی برای تحمیل گروه‌های تندور بر افغانستان هم برای پاکستان مشکل آفریده است و هم برای مردم افغانستان.

نوروز: به عنوان سوال آخر برخی از جنرال‌های بازنشستۀ پاکستانی می‌گویند دکتر اشرف‌غنی رییس‌جمهور کنونی افغانستان نباید نقشی در آیندۀ افغانستان داشته باشند و باید کنار بروند و در مورد داکتر نجیب‌الله هم موضع آنان همین بود، شما چه فکر می‌کنید که نقش حکومت کنونی و شخص دکتر اشرف‌غنی در آیندۀ افغانستان چه خواهد بود؟

ختک: من در زمان حکومت داکتر نجیب‌الله هم گفته بودم که تلاش پاکستان برای تحمیل یک حکومت تندور و غیر دمکراتیک بر افغانستان نه تنها به سود مردم افغانستان نیست بلکه پاکستان هم از آن زیان می‌کند. ولی همین پالیسی‌های جنرال‌های کوتاه‌بین بود که افغانستان و پاکستان را دچار مشکل ساخت و حال مردم هردو کشور قربانی هستند. در مورد نقش داکترصاحب اشرف‌غنی باید بگویم که این حق افغان‌ها است که باید تصمیم بگیرند. برای جنرال‌های پاکستانی و مجموع دولت پاکستان روا نیست که بگویند فلان شخص برای افغانستان خوب است، فلان شخص بد است، فلانی باید برود و فلانی بماند. این حق انحصاری و مشروع مردم افغانستان است که تصمیم بگیرند کی بر آنان حکومت کند.

نوروز: سپاس‌گزار جناب ختک