نویسنده: داوود مرادیان؛ رئیس انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان
تا چند روز دیگر منطقه تفریحی پغمان در اطراف کابل میزبان جشن بینالمللی نوروز و نمایندگان برجسته چند کشور و سازمان بینالمللی خواهد بود. میزبانی افغانستان و برگزاری جشن بین المللی نوروز بازتابی از رستاخیز افغانستان و نوروز است.
تا چند سال قبل افغانستان، یکی از منزوی ترین کشور ها و مامن افراط گرایان منطقه و جهان بود. چون افغانستان، نوروز نیز هم در خاستگاهش و هم در منطقه منزوی یا تحریم و تکفیر شده بود.
در کنار این اهمیت نمادین، برگزاری چهارمین جشن بینالمللی نوروز نوید بخش اراده سیاسی در منطقه برای یافتن راه کارها و بسترهای برای گسترش همکاریها و همگرایی های منطقهای است. میراث مشترک فرهنگی میتواند بستری برای همکاریها و همگرایهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی شود.
نوروز نماد و سامانگر چنین همکاریهای و چهارچوب پیدایش حوزه نوروز است. لازمه مناسبات دوره جهانی شدن، راهکارها و سازمانهای منطقه – محور است. در مقایسه با الگوهای موفق در همکاریها و سازمانهای منطقهای چون اتحادیه اروپا، ناتو، آمریکای شمالی ،جنوب شرق آسیا ،آمریکای لاتین و حتی آفریقا، کشورهای حوزه نوروز (آسیای جنوبی و میانه، غرب آسیا و قفقاز) کمترین حضور و دست آورد در عرصه همکاریها، همگراییها و سازوکارهای منطقه – محور دارند. هنوز گفتمان و راه کارهای اصلی این حوزه “ملی” اند تا منطقه – محور؛ درصورتی که هم مشکلات و هم فرصتها از مرزهای تحمیلی جغرافیایی فراتر و فربه تر اند.
مشکلات حوزه نوروز
کشور های منطقه با مشکلات یکسان اما با درجات گوناگون دسته و پنجه نرم میکنند: دولتهای ضعیف، نظامهای سرکوبگر سیاسی، اقتصادهای رانتی، مافیایی و تک محصولی، شکافهای رو به رشد تباری، زبانی و فرقهای، تفاوتهای شدید اقتصادی و طبقاتی، سیطره اسلام فقهی، تفسیرهای طالبانی و سلفی از دین، سردرگمی زندگی در شهر و روستا، جمعیت انبوه نسل جوان بیکار و مضطرب جنسی، جنس دوم بودن زن و ساختارهای عمیق زن ستیز، اختلافات شدید سیاسی دولتها و رشد جریانهای دهشت افکن.
خیلی دیگر از کشورها، “منطقه گرایی” را بعنوان راهکاری کم هزینه، تاثیرگذار و بلند مدت برای مقابله با چالشهای داخلی و مشترک و همچنین رقابت در مناسبات جهانی انتخاب کردهاند. همکاریها و راهکارهای منطقه – محور نیازمند چند مولفه اساسی است؛ از جمله وجود رهبری سیاسی معتقد، متعهد و آینده نگر، نهادهای موثر و سازوکارهای متناسب، بستر مشترک فرهنگی و حافظه تاریخی مشترک، وجود عرصههای مشترک برای همکاری و همگرایی و ارزشهای متناسب و بستر سازی اخلاقی.
حوزه نوروز از نبود رهبری سیاسی و نهادهای موثر منطقه – محور رنج میبرد. رهبران سیاسی این حوزه بیشتر نمایندگان اقوام، تبارها، فرقهها، ايدئولوژيها و گروههای مافیایی اند تا بازتابی از منافع و ارزش های مشترک. نهادهای منطقهای چون سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) و سارک بیشتر استراحتگاههای برای کارمندان و خزانه شعارهای پر زرق و برق دولتی اند تا سامانههای تاثیر گذار و مشکل گشا.
ظرفیتهای حوزه نوروز
اما حوزه نوروز دارای گنجینههای ارزشمند است که میتواند در بلند مدت بر تهیدستی رهبری و نهادی این حوزه فایق آید؛ مانند حافظه تاریخی و میراث مشترک فرهنگی و ارزش های جهانی. در عرصه اقتصاد تا چند سده قبل، اقتصاد این حوزه نمونهای از یک اقتصاد منطقه – محور بود که راه ابریشم آنرا نمایندگی و پیوند میداد. زبان فارسی نقشی مانند زبان انگلیسی در این منطقه داشت و پیوند دهنده گروههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بعنوان یک زبان فرا قومی بود.
نهاد خلافت نقشی وحدت بخش سیاسی داشت و دنیایی و دولتی عمل میکرد. عرفان اسلامی الهام بخش و بستر ارزش های انسانی و متعالی چون احترام، تسامح ، عیاری و همزیستی مسالمتآمیز بود. محلات یهودی نشین و سایر ادیان بخشی از شهرهای این حوزه را تشکیل می دادند؛ البته مانند هر جامعه انسانی و دوره تاریخی این حوزه نیز مملو بود از جنگها، غارت ها و نابردباری ها.
ایجاد حوزه نوروز نیازمند پیدایش و نهادینه شدن ارزشهای جهان شمول و انسانی مانند برابری سیاسی و حقوقی شهروندان و دولتها، تنوع فرهنگی و معرفتی، آزادیهای سیاسی و عقیدتی، مسئولیتپذیری فردی و گروهی، خردگرایی و همبستگی و تعامل منطقهای است.
راهکار و نهادهای منطقهای نیز باید براساس چنین ارزشهای شکل گیرند. جشن نوروز بازتاب چنین ارزشهایی است. در مقایسه با سایر جشنها و مناسبت ها، نوروز با طبیعت آمیخته شده است نه با آسمانها، اسطورهها و خرافات. طبیعت تنوع، رستاخیز، گردش، کار و تلاش و همکاری دسته جمعی را میطلبد و میستاید. حوزه نوروز باید بازتاب و الهام بخش و سامان گر ارزش های نمادین نوروز شود.
این نوشته در نوروز 1393 در وبسایت بی بی سی فارسی منتشر شده است.