نوروز؛ تاریخ و جغرافیا

رای نخستین بار از جشن نوروز در جهان باستان در جامعۀ سومری یاد گردیده است. این قوم ساکن کرانۀ دریای کاسان بین هزارۀ پنجم تا چهارم قبل از میلاد از کرانه‌های دریای کاسان یا گیلان به سرزمین‌ا‌لنهرین مهاجرت کرده، در آن‌جا نخستین تمدن را در جامعۀ بشری بنیان‌گذاری کردند.

اسناد به جا مانده از برگزاری جشن نوروز از دورۀ پادشاهی سومریان در شهر اوروک که مربوط به نیمۀ دوم هزارۀ پنجم قبل از میلاد تا اوایل هزارۀ چهارم ق.م است، گلدانی ساخته شده از سنگ مرمر است که سطوح جانبی آن با نقش هایی آراسته گردیده است. این نقش‌ها شامل گاو و سبزیجات با نقش یک مرد روحانی است که با سبدی پر از میوه به سوی ایزد بانو می‌رود. پشت سر این مرد روحانی، نقش پاها و دامان بلند شخصی دیده می‌شود. حمل تنپوش منگوله‌دار این شخص توسط یک خدمتگزار؛ به نظر می‌رسد که شاه بابل باشد. روحانیان دیگری نیز در این اثر تاریخی دیده می‌شوند که در حال پیشکش‌کردن ظرف‌های پر از هدایا و کوزه‌های شراب اند.

بر علاوه نقش‌های از گندم و غذا نیز در این اثر دیده می‌شوند. بنابراین، این گلدان نماد جشن نوروزی خوانده شده که هر ساله در مراسم جشن نوروز به وسیلۀ کاهنان شهر اوروک به نمایش  گذاشته می‌شد. این اثر با مراسم جشن نوروزی در دوران داریوش بزرگ در سال‌های پایانی سده ششم ق.م، که وی نیز مراسم نوروزی را در دیواره‌های کاخ خود در شهر پارسه به تصویر کشیده است، هماهنگ است. می‌توان گفت که مراسم نوروزی در دورۀ هخامنشی دنبالۀ جشن نوروزی نیاکان سومری آنان از کرانۀ رود کاسان یا دریای گیلان به سرزمین میان‌رودان یا بین‌النهرین است.

برگزاری جشن نوروز در شهرهای اوروک، اور و بابل و آشور برخلاف جشن نوروزی دوران هخامنشی در پاسارگاد یا همان تخت جمشید از جنبۀ مذهبی برخوردار بود، در حالی که جشن نوروز از سال ۵۳۷ ق.م به بعد در دوران هخامنشی جنبۀ ملی داشت.

جشن نوروز در هزاره چهارم ق.م در ماه اول بهار با شکوه و جلال برگزار می‌شد. بر اساس لوح ششم از الواح هفت‌گانه بابلی، به نام لوح آفرینش عید نوروز، در نخستین روز فروردین به وسیلۀ کاهنان و با حضور پادشاهان بابلی به شکل جشن مذهبی-ملی بر پا می‌شد. گزارش‌هایی در دست است که در این روز شاهان با در دست گرفتن دست تندیس خدایان، خود را رسماً و بر مبنای سنت، شاه اعلام می‌کردند. کوروش بزرگ پس از این‌که بابل را فتح کرد، جشن نوروز را  با همان تشریفات سنتی دوباره مستقر کرد.

از دیدگاه اساطیری با توجه به متن شاهنامه فردوسی، و انطباق نام‌های شاهان و پهلوانان، هویت قومی آنان و زیستگاه آنان می‌توانیم نوروز اساطیری را با نوروز باستانی منطبق سازیم. جمشید پادشاه پیشدادیان در روز ششم ماه اول بهار به نام هئوروتان (خرداد) آغاز نوروز تاج‌گذاری کرد. در زمان پیشدادیان ۵ روز اول ماه را نوروز کوچک و روز ششم را نوروز بزرگ می‌گفتند. شکوه و جلال جشن نوروزی را در کنده‌کاری‌های دیواره‌های تخت جمشید آشکارا می‌توان دید.

پژوهشگران می‌پندارند که کورش بزرگ، اولین شاهان هخامنشی، نخستین‌بار برگزاری جشن نوروزی را در سال ۵۳۷ ق.م در شهر پارس ارکادریش یا پاساگارد برگزار کرد. ملل تابع هخامنشی، پیشکش‌های گوناگون را به حضور شاه هخامنشی تقدیم می‌کردند.

نوروز در دوران خلفای راشدین مورد توجه نبود، هرچند بعدها خلفای اموی پیشکش‌های نوروزی را معمول داشتند و هدف از آن افزودن درآمدشان بود. آنان هدایای نوروزی را مروج ساختند، ولی اندکی بعد عمر بن عبدالعزیز به دلیل این‌که هدایا بر مردم گران تمام می‌شد، این رسم را منسوخ کرد. با روی کار آمدن خلافت عباسی و نفوذ برمکیان و تشکیل سلسله‌های طاهریان و صفاریان آیین باستانی نوروز دوباره رونق گرفت. بنابر آثار و قراینی که در دست است، جشن نوروز پس از اسلام همواره برپا می‌شده و مراسم آن با تغییراتی تا زمان حاضر، از عهدی به عهد دیگر منتقل گردیده است.

جغرافيای نوروز گسترده ‌است و امروز شامل کشورهای زيادی می‌شود. نوروز در افغانستان، ايران، تاجيکستان، اوزبیکستان، قرغزستان، قزاقستان، ترکمنستان، آذربايجان، کردستان و بخش‌هایی از پاکستان و هندوستان بـه عنوان جشن آغاز بهار برگزار می‌شود. همچنان مهاجران و پناهندگان ايـن سرزمين‌هـا که از بد حادثه کشورشان را ترک گفته‌اند و به چهار گوشۀ جهان پناه برده‌اند، نـوروز را گهگاه با برنامه‌‌ها و بزم‌های مشترک گرامی می‌دارند و آن را فرصتی می‌دانند برای هم سويی و بـازيافتن يک‌ديگر.

 مردمان این کشورها صرف‌نظر از دین، گرد هم جمع می‌شدند و شروع فصل زیبای بهار را جشن می‌گرفتند.
در نوروز رسوم متعددی زنده می‌شوند ولی مهم‌ترین نکته در آن جمع‌شدن اعضای خانواده در کنار یک‌دیگر، دور ریختن کینه‌ها و دشمنی‌های گذشته است. همه بر این عقیده هستند که سال نو را باید با دلی پاک و امید به آیندۀ بهتر شروع کرد بنابراین نخستین اصل در جشن نوروز این موضوع است.

در افغانستان، جشن نوروز در بسیاری از نقاط آن، باشکوهمندی خاصی برگزار می‌شود، در مزارشریف، مرکز ولایت بلخ، در زیارتگاه منسوب به حضرت علی، جشن بزرگی به نام میلۀ گل سرخ برگزار می‌شود و همه ساله، هزاران نفر از زایران آن زیارتگاه و علاقه‌مندان نوروز از نواحی مختلف کشور، حتا از کشورهای ایران و تاجیکستان و دیگر کشورهای آسیای میانه به شهر مزارشریف می‌روند و این جشن ملی و پارینه را با شکوهمندی هرچه بیشتر تجلیل می‌کنند. برعلاوه جهندۀ سخی در زیارت سخی در بلخ و کابل برافراشته می‌شود.

از جمله سنت‌های جشن‌های نوروزی و آغاز سال نو، راه‌اندازی میلۀ سمنک (سمنو) در شب اول نوروز همراه با سرور و شادمانی و همچنین تهیه و توزیع هفت میوه است، تهیه هفت سین هم در برخی نقاط افغانستان متداول است.

در روز اول سال جشن دهقان نیز برگزار می‌شود. نوروز به مثابۀ سر آغاز فصل بهار ، با زنده‌گی عینی مردم افغانستان پیوند داشته و بخش بزرگی از مردم این کشور که کشاروز هستند، از آمدن فصل بهار و نوروز به گرمی استقبال کرده و صفحۀ جدیدی از کار و فعالیت خود را آغاز می‌کنند، از این روی کشاورزان با برگزاری مراسم ویژه‌یی از آمدن نوروز تجلیل می‌کنند.

دولت‌های افغانستان در دوران‌های مختلف، به طور رسمی در برگزاری جشن نوروز سهم می‌گرفته اند، اما در سال‌های حاکمیت طالبان، هر گونه مراسمی که با نوروز و رسوم باستانی آن پیوند داشت، ممنوع و کفرآمیز خوانده می‌شد، طالبان حتا تقویم هجری شمسی را که نخستین روز سال در آن نوروز است، باطل اعلام کرده و سال قمری را رسمی اعلام کرده بودند.

اما با توجه به آن‌چه در این نوشته آمد، و با توجه به ژرفا و پهنایی که جشن نوروز به مثابۀ یک سنت پسندیده و پارینه ملی در تاریخ و فرهنگ افغانستان و منطقه دارد؛ محال است نوروز از مردمان آن منطقه و به خصوص مردم افغانستان فاصله بگیرد و یا ازحافظۀ زمان محو شود.

بنابراین نوروز دارای خاستگاه سرزمينی، فراملتی و فراقومی است، آيينی‌ست برخاسته از مجـموعه‌شـرايط طـبيعی- اقليمی در پهنۀ جغرافيای فرهنگی ایران قـديم، بدون وابسته‌گی بـه هيچ گروه، قوم و مذهب.

آيين نوروزی وجه مشترك همه گروه‌های قومی و عقيدتی را در یک حـوزۀ گسترده بازتاب می‌دهد. همه اقوامی كه بـه اين سرزمين آمدند و همه جريان‌های عقیدتی كه در اين‌جا رواج پيدا كردند، در فرجام آيين نوروزی را پذيرفته‌ اند، از آن مايه گرفته اند و بر آن اثر گذاشته اند. از اين رو آيين نوروزی، آيين فراقومی و فراکشوری بوده و به هيچ‌ وجه محدود به دایرۀ قومی و زبانی نیست. از همين‌‌جاست که کارکرد آيين نوروزی بـه عنوان ميراث مشترک تاريخی و هويت مشترک فرهنگی و معنوی در امر همبسته‌گی منطقه توانمند است.