پیشینه
تاجیکی شمالی که گویشی از فارسی است، درواقع زبان مادری اکثریت مردمانی میباشد که متولد سمرقند و بخارا هستند. دو شهری که در روزگار معاصر در جمهوری اوزبیکستان قرار گرفته اند. بسیاری از متخصصان، مفسران بینالمللی از داخل و خارج جمهوری معتقدند که بین نه تا ده میلیون تاجیک در اوزبیکستان زندگی میکنند. این رقم برابر با ۳۰ درصد جمعیت ۳۳ میلیونی جمهوری اوزبیکستان است. البته این رقم را دولت معادل پنج درصد اعلام میکند و البته منابع انگلیسی در اینباره سکوت کرده اند. به طور حیرتآوری بسیاری از منابع اینترنتی و دانشنامهای به سهو خبر از حذف فارسی و پاک شدن آن از این مناطق در طی چند قرن اخیر میدهند. این خبر در حقیقت تأییدی بر این بود که زبان کاتالانها در طی دوران حکومت آرگونها در سواحل شرقی شبه جزیرۀ ایبریا صحبت نمیشده است.
برعکس این ادعا بهادیر مرد ۵۲ سالۀ اوزبیک اهل حُکیمولمیر که تاجیکی را در بخارا یاد گرفتهاست میگوید:
« در بخارا اگر میخواهی کاری را بهتر انجام بدهی باید تاجیکی حرف بزنی. هرکاری اگر تاجیکی صحبت کنی، زودتر انجام میشود.چنانکه به شما گفتم من سالها در بخارا زندگی میکردم وقتی به خانه برمیگشتم اوزبیکی حرف میزدم اما در خارج از خانه تاجیکی صحبت میکردیم.»
یک مطلع دیگر، مدیر یک رستوران سمرقندی پرطرفدار در بروکلین نیویورک به این نویسنده گفت:
«سمرقند و بخارا تاجیکی زبان هستند. اقلیت اوزبیکی در شهر نیویورک در مورد سمرقند و بخارا با یکدیگر خوش و بش میکنند ولی برچسب اوزبیک بودن بر ملیت شان دارند. اما ما در حقیقت تاجیک هستیم.»
دلایل این گیجی متعدد و مختل است. از یک جهت براساس سرشماریهای رسمی دولت اوزبیکستان از دوران شوروی به نظر میرسد حکومت وقت به قصد حل کردن جمعیت تاجیکها در آسیای میانه دست به این کار زده است. در حقیقت این غیر قابل انکار است که برخی از محدودهها و سرزمینهای بین دو کشور تاجیکستان و اوزبیکستان به طور قراردادی توسط شوروی در سال ۱۹۲۰ تقسیم شده است. بخشهایی که نصیب تاجیکستان شد کوهستانی و پشت به ساحل، پرجمعیت با انواعی از زبانهای ایرانی شرقی، نه گونههای فارسی بود. همواره این ترس رایج وجود داشت که با توجه به جمعیت مهاجر و تعداد باسوادان تاجیکستان درمقابل قوانین شوروی مقاومت کنند. همچنین بالاخره به خاطر روابط جیوپولتیک با ایران در سال ۱۹۲۹ برخی از مناطق تاجیکنشین خود را از تاجیکستان شوروی جدا کردند.
در حالیکه اوزبیکستان شوروی به طور سنتی در مناطق سمرقند و بخارا و بخشهایی از درۀ فرغانه، تاجیکزبان مسلط باقی ماند. برای مشخص کردن مرزها که محتمل هم بود، قدرتمندان، اقلیت تاجیک زبان در شهرهایی چون بخارا و سمرقند را مجبور کردند تا خود را تحت هویت اوزبیک ثبت کنند.
بسیاری از روشنفکران تاجیک اصرار داشتند که شهرهای بخارا و سمرقند که تاجیک زبان بودند و هستند باید تحت عنوان تاجیکستان ثبت شوند. برای مثال در سال ۲۰۰۹ رییس جمهور تاجیکستان، امامعلیرحمان به خبرنگاران گفت که او رییس جمهور ازبکستان اسلام کریماُف را تهدید کرده است که سمرقند و بخارا را پس میگیرد. نکتۀ دوم که بسیار به ایدههای قومشناسی مرتبط است، اعتقاد و باور به مفهوم اوزبیکی بودن در طی دوران تحدید حدود است. فرایند خلق ملیت اوزبیکی در منطقه تعمداً به عنوان بخشی از الگوهای پیشاموجود هویت اوزبیکی شکل گرفت. هرچند که نام اوزبیک قبل از آن وجود داشت. نام اوزبیک به قرن شانزدهم و مجموعۀ قبایل سخنور قیپچاقی که توسط شیبانی خان رهبری میشدند، بازمیگردد. این نام برای استفاده و نامیدن خود به کار میرفت و تنها بخشی برای اتصال جمعیت فعلی به گذشتهگان بود. کاربردی همچون واژگانی مثل ترکی یا سارت داشت. اما آنها بیشتر به شهرشان شناخته میشدند تا به زبانشان.
از طرف دیگر اکثر تاجیکیزبانان اوزبیکستان به دنبال جدایی و ایجاد تفاوت میان خود و کسانی که خود را اوزبیک مینامند نیستند. بالتبع خود را در تفاوت ماهیت با شهروندان کشور همسایه یعنی تاجیکستان یکسان میشمارند، شهروندانی که از گذشته روابط پر تنش و اقتصاد بیثبات داشتند اما موضوع نظر منفی افکار عمومی است. از آنجایی که تمام سخنوران تاجیک اوزبیکستان دو زبانه هستند و هم فارسی تاجیکی، هم اوزبیکی صحبت میکنند، هویت همراه با شهرت ملی برای سخنوران تاجیک شخصیت اجتماعی و پایگاه اجتماعی برتر و ثبات اقتصادی به همراه میآورد. مواردی که به برادری با نژادهای مختلف به خصوص در بخارا منتهی شده، گزارش شده است.

به طور قانونی، زبان اوزبیکی زبان اصلی و ویژۀ تمام حکومت اوزبیکستان است. پالیسی دولت در استفاده از این زبان در تمام ارتباطات اداری، علایم خیابانی، تجارت و آموزش است. روسی نیز هنوز به شکلی گسترده دارای پایگاه اجتماعی است. هرچند در دیگر ایالتهای بعد از شوروی نیز جایگاه قانونی دارد و به عنوان زبان ارتباط درونقومی شناخته میشود.
جالب این که در جمهوری خودمختار کاراکالپاکستان واقع در خوارزم قدیم، کاراکالپاکی (یک کیپچاک تورکی، زبانی نزدیک به قزاقی که توسط صحرانشینان مهاجر در قرن هیجدهم جمع آوری شده است.) در کنار اوزبیکی به طور رسمی رواج دارد. هرچند از نظر تعداد کاراکالپاکها حداقل دوازده برابر از تاجیکها در اوزبیکستان کمتر هستند.
منطقۀ بخارا
در اصطلاح زبانشناسی و قومشناسی شهر بخارا هنوز متعلق به هویت تاجیکی است و برای مردم خارج از این منطقه هرکس که اصالتاً اهل این منطقه باشد به عنوان تاجیک شناخته میشود. فولتز معتقد است ۹۰ درصد جمعیت بخارا تاجیک هستند. بر طبق نظر فینکه حضور همه جانبۀ تاجیکها در همه جا برای هر مشاهدهگر عادی نیز واضح است. مردم حتا در میان غریبهها در موقعیتهای اجتماعی مثل حرف زدن در اتوبوس یا صحبت کردن با تلفون، تاجیکی صحبت میکنند. بسیاری از اوزبیکها گفته اند که زبان تاجیکشان بعد از نقل مکان به این شهر تقویت شده است. به علاوه در تضاد با بسیاری از گزارشات رسمی، تاجیکی در بسیاری از مناطق روستایی خصوصاً در شمال و غرب منطقۀ بخرای بخارا صحبت میشود. حتا جالب است بدانیم که تاجیکی بخارایی در بخارا نوعی جایگاه اجتماعی در میان ساکنین دارد. جای تعجب ندارد که پند رایج این شهر به زبان تاجیکی نقل قولی است از زبان صوفی نقشبندی که میگوید: دل با یار و دست با کار.
عملاً همۀ سخنوران تاجیک بخارا دو زبانه هستند و به دو زبان تاجیکی و اوزبیکی صحبت میکنند. آنها ترکی را به شدت فارسیسازی کرده اند چرا که برای قرنها به طور فشرده در کنار هم قرار داشته اند و در ارتباط با یکدیگر بوده اند. در بخارا زبان اوزبیکی با کاراکترهای تاجیکی صحبت میشود. برای مثال تلفظ مِن، سِن به عنوان ضمایر اول شخص و دوم شخص مفرد به طور استاندارد تلفظ نشده و مَن و سَن تلفظ میشود. ترکیب زبانها و تخلیط آنها خصوصاً در خانههایی که همۀ اعضای آن سخنوران اصیل تاجیکی بخارایی باشند بسیار اتفاق میافتد. این رخداد مختص به تاجیکزبانان بخارا نیست و بسیاری از اوزبیکهایی که در این شهر بزرگ شده اند نیز دچار چنین معضلاتی هستند و از جملات تاجیکی استفاده میکنند. در میان اوزبیکها، تاجیکی(فارسی) شیرین است و توانمندی در زبان تاجیکی، موسیقی، ادبیات همچون که از قرنها قبل بوده است، یک مهارت دلچسپ است.

شهر بخارا به عنوان مرکز تاریخی تولید پارچۀ ابریشم و کتانی شناخته میشود. هنری که اصالت آن جزیی از فرهنگ مردمان و جمعیت بومی تاجیک است. آنچه در غرب تحت عنوان ایکات شناخته میشود. در حقیقت اَبرابندی، هنر مقامسازی و رنگکردن ابریشم تنیده به حالت درشت را گویند که با نقوش انتزاعی برای استفاده در پوشاک و لوازم خانه به کار میرود. در اَبرابندی به طور ادبی بستن ابرها در فارسی را گویند که به الگوهای درهم و شاهر لطیف آن باز میگردد. الگوی اصلی برروی پارچۀ اطلس به وسیلهی نشانزن ( در فارسی کسی که نشان میزند.) حک میشود. پیلههای کرم ابریشم به دقت در پیلهکشخانه (کلمۀ فارسی برای محلی که نخ پیلههای کشیده میشود.) فرآوری میشوند. به دنبال طرح کشیده شدۀ نشانزن، ابربند تارها را برای استاد ماهر دیگر به نام رنگرز آماده میکند. در بخارا رنگرزهای آبی و نیلی به طور سنتی یهودی هستند. تارها با دقت بر روی دستگاه نساجی چوبی گذاشته میشوند و با دست بافته شده و تبدیل به پارچۀ دستباف میشوند.

منطقۀ سمرقند
امتیاز سمرقند تاجیکی در این است که تنها سی کیلومتر با مرز کشور همسایه یعنی تاجیکستان بعد از شوروی فاصله دارد و این موقعیتش مشابه موقعیتی است که با بخارا دارد. بنا بر نظر فولتر هفتاد درصد جمعیت سمرقند تاجیک هستند. بیشتر از بخارا، تاجیکی شمالی(فارسی) به عنوان زبان بومی در خیابانها، بازارها و محلات شنیده میشود. این شهر خانۀ بسیاری از خوانندگان تاجیک زبان است از جمله شهرزاد ازوقُف، روحیلا اولماسوا، روسلان راخمانوف، بختیار ماولونوف و بسیاری دیگر. صنایع دستی محلی که سمرقند به خاطر آن مشهور است زردوزی یا گلدوزی با نخ طلاست. این هنر نیز ترمینولوژی تکنیکیاش را از فارسی تاجیکی گرفته است. چنانکه کتیبهای مشهور که بسیار از آن نقل قول میشود دربارهی این شهر میگوید:
«سمرقند صیقل روی زمین است، بخارا قوت اسلام و دین است.»
تعدادی تلویزیون و رادیوی محلی به فارسی تاجیکی وجود دارد. از جمله برنامهی شام سمرقند که فستیوالهای محلی، هنر، صنایع دستی و دیگر فعالیتهای مدنی و محلی را تحت پوشش قرار میدهد. روزنامۀ محلی فارسی تاجیکی به نام آواز سمرقند نیز دوبار در هفته منتشر میشود که البته در دیگر نقاط کشور حضور ندارد. گروههای موسیقی مقامی سنتی تاجیکی در موسیقی محلی تاجیکی نیز به وفور دیده میشوند از جمله گروه مشهور عشاق سمرقند.

طی دورانی که تاجیکی به عنوان زبان انتخابی ساکنان سمرقند در دوران شوروی باقی ماند، مهاجران و قوانین ایالتی چشمانداز زبانشناختی شهر را تغییر دادند. امروزه به سختی میتوان علامتی شهری به تاجیکی پیدا کرد. امکانات محدودی برای ساکنین وجود دارد تا فرزندانشان را به تاجیکی آموزش بدهند یا به رسانههای تاجیکی زبان دسترسی داشته باشند. از این منظر تاجیکها ناراضی هستند و شکایت دارند. جایگاههای رسمی برای آموزش زبان تاجیکی در سمرقند و مناطق اطراف آن در دسترس نیست. البته در مجموع بر طبق تحقیقات موسسۀ مرکز فدرال قانونگذاری آموزش در مسکو، تعداد مدارس با زبان اقلیت رو به نزول است. تعداد این مدارس مختلط تاجیکی- اوزبیکی در سال ۲۰۰۴ در ازبکستان برابر با ۲۸۲ عدد بوده است که این تعداد در سال ۲۰۰۱ برابر با ۳۸۱ مدرسه بوده است.
زبان
امروزه قابلیت فهم مشترک میان مادری فارسی رایج در ازبکستان با آنچه در ایران، افغانستان و تاجیکستان صحبت میشود بدون آموزش صریح محدود و کم خواهد بود. ورای تفاوتهای واضح واژگان اصلی و آواشناسی که از جهت دیگر تنوع گویشی برطرف نشدنی را ایجاد میکند، اوزبیکی فراگیر که از طرفی برای کانونهای دستور زبان فارسی بیگانه است، مانع قابلیت فهم آسان میشود. این تاثیرات موجب تمایلی بزرگ به سوی ترکیب میشود. همچون شکلی از پسوندهای حرف اضافی، همانند نظام پیچیدۀ تصریف فعلهای کمکی که حالت مفعولی را زینت میدهند و به شکلی استعاری آنها را در میان دیگران به کار میبرند. برخی از اجزای چشمگیر لهجههای سمرقند و بخارا در اینجا مقابله شده اند.
دستور زبان و آوا شناسی
حرف اضافۀ جهتدار به در تاجیکی سمرقندی یک پسوند است و کاربرد متنوعی دارد. این حرف دربرگیرندۀ انواع متنوعی از حوزههای معنایی -دا و –گا درکاربرد اوزبیکی است. این باعث خروج از تاجیکی استاندارد و فارسی غربی بومی میشود چرا که در آنها حرف اضافیها حالت پسوندی ندارند. بدین صورت تلاقی ساختار چسپندۀ ترکی و اوزبیکی رخ میدهد.
از این نوع حروف اضافی پسوندی قدرتمند که در زمینههای معنادار بسیاری در فارسی غربی به کار میروند موارد متعددی وجود دارد، از جمله: توی، به، برای، به خاطر، وقتی که، راجع به، برروی. در زبان رسمی حروف اضافۀ ویژهای به کار میروند.
در نتیجه ساختارهای مفعولی و مکانی با در این زمینهها در فارسی غربی زاید مینمایند. عبارت همینجا یک جزیی است که در لهجۀ شمال افغانستان تبدیل به اینجا شده است.
در لهجۀ بخارا پسوند مفعولی بان معنای از میدهد. ما از نمنگابان فرغانبا رفتِم= ما از نمنگان به فرغانه رفتیم.
در تاجیکی شمالی پسوندهای حرف اضافی بسیاری وجود دارند، از جمله: –کَتی (با) (در لهجۀ فارسی افغانستان نیز به شکل قت وجود دارد -برین(همانند)- پس -پُشتَ(بعدا).
ساختار صفت تفضیلی از قرض گرفتن اِنگ اوزبیکی ساخته میشود. به جای ترین در فارسی غربی از اِنگ استفاده میکند. اِنگ بلند= بلندترین. به علاوه در تعدادی از ساختارهای فعلی از الگوهای اوزبیکی استفاده میکند از آن جمله:
۱ . ساختار – آنی که اساس آن اوزبیکی –موقچی است و برای بیان خواسته و آینده به کار میرود.
۲ . ساختار –دا که اساس آن اوزبیکی – موقدا است و برای بیان استمرار یک عمل به کار میرود و قابل استفاده در ضبط غیررسمی است.
فعل امر در اوزبیکی با استفاده از زمان گذشته ساخته میشود.
جز تأکید شدۀ کمکی – کو در اوزبیکی هنگامی به کار میرود که این شک وجود دارد که پاسخدهنده نمیداند آیا در مورد موضوع اطلاعاتی هست یا اینکه بخواهد بر احساسات تکیه کند. همه جای همتوکو!= همه جا همین طور است! واژهی براووُ که ترجمۀ جز به جز از اوزبیکی بولاردی کو است. البته باید توجه داشت که اصطلاح جایگزین در تاجیکی استاندارد نیز دارد که آن اُفرین است و همچنین واژگان روسی ملودِتسْ / ملودتسای.
دیگر ویژگی تاجیکی شمالی فعل زمانهای استمراری است. در تضاد با فارسی غربی ضبط رسمی فعلی که در کنار صفت مفعولی صرف میشود استُدَن (ایستادن) است به جای داشتن. این نوع ویژگی تنها مختص به تاجیکی رسمی و استاندارد است و در حالت غیر رسمی این ترکیب تنها تبدیل میشود به صفت مفعولی و فعل ایستادن که تبدیل شده به –ایس.
یک کاربرد بیمعنا شدۀ گشتن(در معنای چرخیدن و گردیدن) به کاررفتن آن به عنوان فعل کمکی در زمان ماضی نقلی استمراری است. کارگشته است. = او کار میکرده است.
تقریباً هژده فعل کمکی در اوزبیکی وجود دارند که به عنوان و به شکل تصریفی فعل عملگرا برای صفت مفعولی غیر محدود استفاده میشوند. برخی از آنها در متون معنادار به عنوان فعل اصلی به کار میروند. کیتُب میتُب خَریده میبَرَد.= کتاب و لوازم التحریر خریده (و باخود میبرد.) به صورت کاملاً استعاری: این اَدْرِسا پوشیدَ بین= این پیراهن با رنگ ثابت را امتحان کن. دیدین / بین = دیدن شکل امتحان کردن در انگلیسی در واقع: ببین اگر اندازه ات است. دیگر فعل کمکی پرکاربرد گیریفتن (خودسودمند): درس ای نوْ را نَویشتَ گیریفتِم= ما درس جدید را رونویسی کردیم. دُادن(خودسودمند): نُامِ خود را نَویشتَ مِدیهَم= من اسمم را ( برای شما) مینویسم. پرتُفتَن= پرتاب کردن (کامل یا به سمتی) بِرونهُو یا تُوز کَرَد روُفتَ پرتُ = بیرون را خوب جارو بزن این مثال آخری بیانگر ساختار تصریفی دوگانه است. فعل کمکی هردو شکل غیر محدود را رهبری میکند. یکی روفتن = جاروکردن دیگری تُوز کردن = تمیزکردن ( یک ترکیب تیپیکال فارسی)
در گفتوگو عضو رابط حذف میشود: شُومُا اُزمُیش کردَنی – می؟= آیا میخواهید این را امتحان کنید؟
محللَبا مُهُن چیل ُ پنج سُال یَشا کَدَگی= ما ۴۵ سال در این محله زندگی کردیم.
من در بُرَای چَشمَها کیتاب نویستگی= من دربارۀ چشمههای آب تازه کتاب نوشتهام.
وَی نُومشان دیلبر= نام او دلبر است.
در مواردی شکل مختصر بیتکیۀ اول شخص به طور یکجا با اوزبیکی جانشین میشود. این به ویژه در آخر ساخت – آنی که براساس مدلول –موقچی اوزبیکی در معنای خواستن یا بیان آینده است در جایی که – من به جای –(هست) –اَم به کار میرود.: من بخاراچا اوسلوبا یُود گیفتَنیمَن= میخواهم گلدوزی به شیوۀ بخارایی یاد بگیرم.
مَن اونجابا رَفتَنیمن = من میخواهم/ خواهم به آنجا بروم / رفت. (ازبکی: مِن اویِرگا کِتموقچی مَن)
نکته: در مثال بالا ساختار اوزبیکی بخاراچا اوسلوب به جای فارسی اسلوبی بخارااوی که کانونیشده نیز هست، آمده است.
در تاجیکی شماری بسیار از فعل برآمدن (در گفتاری بور اُمدن ) =آشکارشدن، واضح شدن (در گفتاری بوراُوردن = بیرون آوردن) است بسیار استفاده میشود. این فعلها موازی با فعلهای متنوع و پرکاربرد چیقموق و چیقارموق اوزبیکی است. برای مثال : زار بورُ مدَست= آن به خوبی آشکار شدست.(اوزبیکی آن: زُر چیقیبدی) باید توجه کرد که این فعلها با وند –بی به عنوان بخشی از ریشۀ فعل صرف میشوند. برآوردن در فارسی غربی گاهی به جای افعال بردن یا آوردن نیز به کار میرود. برای مثال: پیسر خیُانت کونَد اگر، دوختر کچیری موکوند لِکن هِچ وقت اَ اِساش نَموبورُرَد= اگر پسر خیانت کند دختر او را خواهد بخشید اما هرگز فراموش نمیکند. (فارسی غربی: از یادش نمیبرد.) (اوزبیکی: ییگیت خییُنَت گیلسا اگر، گیز کِچیرادی لِکن هِچ قاچُن اِسیدان چیقارمایدی)
بخش سوالی –می در ترکی در جایگاه آخر میآید یا به عنوان یک عضو سوالی شدۀ بیتکیه به کار میرود. در فارسی غربی ساختار سوالی با آیا اختیاری است.
بعضی اوقات ساختار ترجمه شدۀ گزارهی اسمی از اوزبیکی بُور میآید: ضمیر بیتکیه + هست به جای فعل فارسی داشتن : تو یا اِنگ نَغز میدیداگی التریست هست- می؟ ها هست (ازبکی: سِندا اِنگ یاخشی کو رادیگان الکتریزِیگ بُرمی؟ها، بُور.) = آیا تو بازیگر زن مورد علاقه داری؟ بله، دارم. ساختار معنادار مورد استفاده برای نداشتن براساس اوزبیکی بوُق است. جایی که ضمیر بیتکیه+ نِست(وجود ندارد) به جای فعل فارسی نداشتن به کار میرود. خَبَرُموُنِست(ازبکی: خَبر یمیز یوُق)= از آن اطلاعی ندارم.
در فارسی غربی استفاده از باید به عنوان فعل کمکی در گفتوگو قانونی نیست. هرچند گاهی در ضبط ادبی این اتفاق رخ میدهد. به جای آن فعل کمکی دَرکُر در این عبارت جای گرفته است. این ساختار بازتابی از شکل استفادۀ کِرَک اوزبیکی است.
در تضاد با فارسی غربی نقل قول بر محور گوفتَ (گاهی گویُن) شکلی غیرمحدود از گفتن با زنجیرۀ انواعی از گزارههای اصلی نقل قول بنا شده است. این فعل به انواعی از نقل قول برای بیان توضیح دلیل یا علت عمل گزارۀ اصلی شکل میدهد. این شکل دربرگیرندۀ تیپیکال ترکی با استفاده از دِب / دِگان در معنی گفتن در اوزبیکی است.
واژگان
تاجیکی شمالی از اجزایی ساخته شده که نشان از کهنگرایی بسیاری دارند. هرچند که واژگان تازۀ بسیاری را نیز از روسی و اوزبیکی وام گرفته است. در مواردی جایگزینهای بومی دیگری در فارسی غربی به مرور زمان در تقابل و رویارویی تغییر شکل دادهاند: مثل –کتی که در فارسی غربی با (با) جانشین شدهاست(همچنین در بعضی لهجههای افغانستان این اتفاق افتاده است.) از آن جمله میتوان به این واژگان اشاره کرد: گَندَ با بَد، کَلان با بزرگ، خورسند با خوشحال، پَگاه با فردا، مَیْدا، خُرد با کوچک، جوان، شیفاکُار با پزشک، صنعتکُار با هنرمند، تَیار با آماده یا حاضر، حُاضیر با الان، ایفلاس با کثیف، پیش و سونی با قبل و بعد، -برین با مثل، اُاید با راجع به، درمورد، پزندگی با آشپزی، کردن با سعی کردن یا تلاش کردن، ماندَه با خسته، شیشتن با نشستن، ماندن با گذاشتن، مضمون با معنی، محنت با زحمت، دستگیری با کمک، یکجُویا با باهمدیگر، اَپوُشتَ یا از پشتش با بعدًا، میننت دار با ممنون، نغز و نیک با خوب و زیبا، خوشرو با زیبا، و بسیاری دیگر.
تعداد کمی فعل هستند که کارکرد متفاوتی از فارسی غربی دارند مثل برآوردن به جای درست کردن . وند الحاقی بر به طور جداگانه عمل میکند در نتیجه در زمان حال میگوید: میبَرُرَنَد به جای بَرمَیُرَند= آنها تولید میکنند به علاوه فعل اُمدن= آمدن در زمان حال از ریشۀ بیوُ به جای آ استفاده میکند پس میگوید مِبیایُد به جای میآید.
کلمات رایجی که از اوزبیکی وام گرفته شده اند عبارت اند از: قیزیگ این با جالب، قیین با سخت و مشکل، اوقات با غذا، اُمد با خوشبختی، یگیت با مَرد، یُوردَم با کمک، جُودا با خیلی، یشاکردن با زندگی کردن، قیشلاق با دِه و تورموش، توی با ازدواج و عروسی، کلین با عروس، یوشاگی با بچگی، قیزیگی کردن با علاقه داشتن، اِس با یاد، بوتون با کاملا، ریُجلانی با پیشرفت.
در مواردی یک عبارت کاملاً از اوزبیکی ترجمه شده است مثل عبارت تاجیکی نغز دیدن که ترجمۀ اوزبیکی یخشی کورُمُوق به معنای دوست داشتن است. اما در حقیقت به معنای چیزی را خوب دیدن است.
وامگیریهای روسی به دوران شوروی بازمیگردد. البته به مرور در تاجیکی استاندارد با زبان مادری جایگزین شده اند. این بنواژههای قاموسی اغلب به حوزههای حمل و نقل، علمی، فناوری و مدیریت دولتی مربوط میشوند. از آن جمله عبارتند از: وُلکزال به معنای ایستگاه قطار، اَاِرُپورت= فرودگاه، اُپراتسیا= عمل،کمپوزیتور= آهنگساز، اَسوتسیاتسیا= همکاری، رستوْراتسیا= بازسازی. برخی از واژههای وامگرفته شده با همان آوانگاری اصلی و بومی وارد شدهاند. برای مثال کوُرِایس یعنی عضوی از جمهوری خلق کره در اوزبیکستان.
ضمایر شبیه به آنچه در تاجیکی جنوبی هستند وجود دارند از جمله وَی و وَیهو که برای سوم شخص مفرد و جمع به کار میروند. این در گفتاری به معنای او مرد، او زن، او، و آن میباشد. در فارسی غربی معادل وِی است که تنها برای او مرد و او زن در متون ادبی و اخبار تلویزیونی کاربرد دارد و در ضبط گفتاری هیچ جایگاهی ندارد.
اول شخص جمع فارسی ما با پسوند جمع استفاده میشود که شکل صریح جمع به آن میدهد. البته که آن را به صورت ناخواسته به شخص مفرد نیز نسبت میدهند. در آن صورت به شکل مو- هون (من/ ما) (اغلب شنیده میشود مُون) میآید. در حالی که مو بدون پسوند جمع شنیده شود در این ترکیب: مو-یَم گُوش مِتِمِدا= ما داریم گوش میدهیم. در غیر این صورت ضبط ادبی به کار میرود. مشابه شومُو (شما)(جمع یا مفرد) که میشود شمویون، شُموُ-هُو(شما جمع)
ضمیر مودبانۀ سوم شخص اِشان (ایشان) دربرگیرندۀ عنوانی افتخارآمیز برای افراد برجستۀ دینی است. این عنوان در تاجیکی شمالی با کَس یا آن کَس جایگزین شده است.
آواشناسی
تاجیکی بخارا و لهجۀ سمرقند متعلق به لهجۀ شمالی هستند که فهرستی یکسان از آواها را با یکدیگر تقسیم میکنند. تفاوتهای تلفظی میان تاجیکی شمالی که در اوزبیکستان صحبت میشود و لهجههای تاجیکستان وجود دارد.
در گفتاری بسیاری از لغات به شکلی آزادانه و مستقل تغییراتی میکنند. پیرو الگویی که در آن حروف بیصدای میانی توده شده کوتاه میشود یا به طور کامل حذف میشوند. مانند گیفتن یا گیتن به جای گیریفتن= گرفتن، کَدَن به جای کردن = انجام دادن (این آخری در لهجههای افغانستان نیز رخ میدهد.) به علاوه لهجۀ تاجیکی شمالی در مقابل تاجیکی استاندارد قرار میگیرد که واج ( اِ ) را دارد اما آن را می بندد و نزدیک به حرف صدا دار او تلفظ میکند.
نشانۀ اشاره مستقیم تاجیکی –را بعد از حروف بی صدا تبدیل به –آ و بعد از حروف صدادار تبدیل به –یا میشود.