عمران خان، نسخه‌ی قدیمی نواز شریف

سخنان گزندۀ اشرف‌غنی به نشانی پاکستان و پاسخ نیش‌دار عمران به این سخنان، نشان‌دهندۀ آن است که پاکستان راه گذشته را می‌رود و هیچ تغییری در سیاست این کشور در مورد افغانستان نیامده است. عمران خان در نشست تاشکند در پاسخ به سخنان رییس‌جمهور غنی مبنی بر ورود  ۱۰.۰۰۰ جهادیست تازه‌نفس از پاکستان به افغانستان گفت که طالبان جنگ را برده اند و حال که نیروهای خارجی تاریخ خروج شان را اعلام کرده اند طالبان به فتح فکر می‌کنند نه به حل سیاسی. عمران‌‌خان بسیار واضح گفت که کشورش هیچ علاقه‌ای به اعمال فشار نظامی به گروه طالبان ندارد. زبان تند عمران‌ خان و اشرف‌ غنی در برابر هم‌دیگر در نشست ۱۶ جولای در تاشکند، تداعی‌گر وضعیت سال ۱۹۹۹ است.

در آن سال تلاش‌های لخضر براهیمی دیپلومات الجزایری و نماینده‌ی دبیر کل وقت سازمان ملل متحد در امور افغانستان برای حل سیاسی جنگ شدت یافت. در آن زمان هم طالبان مثل امروز می‌گفتند که ۹۰ درصد قلمرو افغانستان را در اختیار دارند. لخضر ابراهیمی ابتکار دیپلوماتیک جالبی را در سال ۱۹۹۹ روی میز گذاشت و جلسه‌ی کشورهای « شش جمع دو» را برگزار کرد که شش کشور همسایه‌ی افغانستان، روسیه و امریکا را در بر می‌گرفت. براهیمی می‌خواست که از طریق ایجاد یک اجماع منطقه‌‌ای زمینه‌ی گفتگو میان طالبان، جبهه‌ی متحد ضد طالبان و دیگر نیروهای سیاسی افغانستان را که آن زمان در تبعید به سر می‌بردند فراهم کند تا از دل آن موافقت‌نامه‌ی حل سیاسی جنگ بیرون بیاید.

لخضر براهیمی نماینده‌ی دبیر کل وقت سازمان ملل متحد در امور افغانستان، دسته‌ای از مشاوران افغانستان‌شناس را هم دور خود جمع کرده بود تا به او مشوره بدهند. بارنت روبین افغانستان‌شناس امریکایی، اولیور رویه پژوهش‌گر فرانسه‌ای، محمد اشرف‌ غنی  و احمد رشید روزنامه‌نگار پاکستانی اعضای دستۀ مشاوران لخضر براهیمی بودند. او در همین ماه جولای  سال ۱۹۹۹ اجلاس گروه «شش جمع دو» را در تاشکند برگزار کرد. تمام شرکت‌کننده‌گان نشست گفتند که برای حل سیاسی جنگ افغانستان تلاش می‌کنند و آن را به نفع منطقه و سیاست جهانی می‌دانند. در همین نشست پاکستان وظیفه گرفت که طالبان را به آتش‌بس ترغیب کند. همه توافق کردند که طالبان  حملات شان را به جبهه‌ی مخالفان شان متوقف کنند تا زمینه‌ی گفتگو فراهم شود. اما پاکستان که پذیرفته بود طالبان را به آتش‌بس ترغیب می‌کند، این کار را نکرد.

رفتار پاکستان خشم لخضر براهیمی را برانگیخت. او در واکنش به این اقدام پاکستان از سمتش کنار رفت و گفت سیاست اعلامی و اعمالی پاکستان تفاوت فاحش دارد و در چنین وضعیتی نمی‌خواهد به کارش ادامه دهد. پاکستان در پاسخ به این موضع نماینده‌ی ویژه‌ی دبیر کل وقت سازمان ملل متحد گفت که براهیمی طرف‌دار هند است و به موضع هندی‌ها علاقه‌مند می‌باشد. طالبان در آن سال حمله‌های بسیار سهم‌گین به شهر تالقان انجام دادند و پس جاری شدن اقیانوسی از خون و آتش، آن شهر را تصرف کردند. براهیمی پس از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ به سمتش برگشت و یکی از معماران موافقت‌نامه‌ی بن بود.

امروز هم پاکستان همان موضع سابق را دارد. در جولای سال ۱۹۹۹ صدراعظم پاکستان نوازشریف بود و جنرال پرویز مشرف فرمانده عمومی نیروی زمینی ارتش. از آن‌جایی که صلاحیت طراحی سیاست پاکستان در مورد افغانستان در انحصار ارتش است، کاری از دست نوازشریف ساخته نبود. در اکتبر همان سال جنرال مشرف در یک کودتای سفید نوازشریف را از کار برکنار کرد و خود زمام امور پاکستان را به دست گرفت.

نواز شریف در سال ۲۰۱۳ بار دیگر صدراعظم شد، اما بازهم دستش در طراحی سیاست پاکستان در مورد افغانستان کوتاه بود و این صلاحیت مثل همیشه در انحصار ارتش ماند. در سال ۲۰۱۷ ارتش پاکستان در هم‌دستی با قوه‌ی قضایی این کشور، نواز شریف را به ظن دست‌کاری در آمار مربوط به ثروت خانواده‌گی‌ او و فرار از پرداخت مالیات از سمت‌ نخست‌وزیری حذف کرد. یک سال بعد از آن نوازشریف از سوی قاضی‌القضات وقت پاکستان، از احراز هرنوع پست دولتی منع شد. اعضای حزب مسلم‌لیگ نوازشریف این حکم دادگاه عالی این کشور را سیاسی و به فرمایش ارتش می‌دانند و آن را کودتا اعلام‌ناشده می‌خوانند.

اما نوازشریف همیشه با ارتش مخالف نبود. او را جنرال ضیاالحق سومین دیکتاتور نظامی پاکستان در دهۀ هشتاد وارد سیاست در ایالت پنجاب کرد. ارتش در ۵ اگست سال ۱۹۹۰ حکومت بی‌نظیر بوتو را سرنگون کرد تا زمینۀ به قدرت رسیدن شریف فراهم شود. در اپریل سال ۱۹۹۲ که نظم دولتی در شهرهای بزرگ افغانستان از جمله کابل فروپاشید و پایتخت در هرج و مرج فرو رفت، نوازشریف نخست‌وزیر پاکستان بود و با ارتش آن کشور هم‌دست. گفته می‌شود که آقای شریف در آن زمان از فروپاشی نظم دولتی و ارتش افغانستان در یک سخن‌رانی عمومی احساس غرور کرده بود. عمران خان هم امروز با ارتش هم‌دست است. ارتش برای به قدرت رساندن عمران خان گلیم نوازشریف را از سیاست پاکستان جمع کرد.

عمران‌خان سخت طرف‌دار طالبان است. برخی از سیاست‌مداران و نظامیان پاکستانی نگاه ابزاری به طالبان دارند، اما به نظر می‌رسد که عمران‌ خان از زیر دل طرف‌دار آنان است. او همیشه می‌گفت که باید امریکا با طالبان مذاکره کند، به این گروه امتیاز بدهد و خارج شود. افغانستان‌شناسی عمران‌ خان هم طالبانی است. عمران‌ خان در یکی از گفتگوهایش با بی‌بی‌سی وقتی در مورد افغانستان صحبت می‌کند، از کتاب ملاعبدالسلام ضعیف سفیر پیشین طالبان در اسلام‌آباد نام می‌برد. او افغانستان را با عینک طالبانی می‌بیند.

عمران‌خان همیشه در مصاحبه‌های خود در روزهای اخیر به این نکته تاکید می‌کند که طالبان جنگ را برده اند، پاکستان علیه آنان اقدام نظامی کرده نمی‌تواند و اسلام‌آباد اقدمات نظامی هیچ کشوری علیه طالبان را تسهیل نخواهد کرد. این سخنان نشان‌دهنده‌ی آن است که عمران‌ خان می‌خواهد مثل نواز شریف سال ۱۹۹۲ شاهد فروپاشی نظم دولتی در افغانستان، تسلط طالبان و بعد تسلیم شدن نیروهای دیگر به این گروه باشد تا در سخن‌رانی‌های عمومی اش در آینده به آن فخر کند.

در گفتگوهای روز‌های آینده در قطر هم طالبان خواستار زعامت، نهادهای امنیتی، مردود شمردن اصل انتخابات و لغو نظم مبتنی بر قانون اساسی خواهند شد. هیچ نشانه‌ای دال بر این نیست که طالبان به آتش‌بس و گفتگوهای معنادار تن دهند. آنان می‌خواهند زعامت افغانستان را به صورت غیر انتخابی به دست بگیرند و به نظر می‌رسد که پاکستان هم با آنان هم‌سو است. در همان سال‌های ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ هم گفته می‌شد که پاکستان در پی اتصال اقتصادش به جمهوری‌های تازه آزاده‌ شده‌ی آسیای میانه است و در افغانستان زمینه‌ی حل سیاسی را فراهم می‌کند، ولی دیده شد که ارتش آن کشور  به روی کار آوردن یک حکومت جهادیست، تندرو و رادیکال در افغانستان بشتر از اتصال اقتصادی و منطقه‌ای ارزش قایل است.