محمد محق (پژوهشگر مطالعات دینی)
سنت و تجدد از پربسامدترین واژهها در ادبیات سیاسی و اجتماعی منطقه ماست. این دو واژه به یک رویداد بزرگ دلالت دارند، به کشمکشی سنگین و ژرف میان دو کشش، دو نیرو، دو جریان جاذبه که میدان گرانشی متفاوتی دارند. در یکطرف کشش نو شدن است، به سنت طبیعت، به سنت تاریخ و به سنت جهان؛ کششرهایی از سنگینی پوستهها و فسیلها، کشش نوزایی و رستاخیز تمدنی که مستلزم پوستانداختن و آرایشینو یافتن است. درسویدیگر، کشش ایستادن و مقاومتکردن است و دفاع از برج و باروی چند هزارساله سنتها، عرفها، دیدگاهها و سبکزیستی با ریشههای دور و دراز. این کشاکش بیشاز یک سده است که جریان دارد و توان فراوانی را به فرسایش رسانده و هنوز به سرانجام خود نرسیده است. در بسیاری دیگر از کشورهای جهان نیز این درگیری اتفاق افتاده است، از هند تا ژاپن، از ترکیه تا شمال افریقا و بسیاری مناطق دیگر. هرچند در بسیاری از این مناطق پیروزی نهایی از آنِ تجدد بوده و سنتها راهی به تداوم حیات خود نیافتهاند جز با جامه کهنه از دوش افکندن و تن به بازسازی خود دادن.
در این کشمکش هم سنّت و هم تجدّد زرادخانههای ویژه خود را داشتند و در خاکریزهای خاص خود سنگر گرفته بودند و تمام رزمافزارهایی را که در اختیار داشتند به کار بستند. یکیاز استوارترین سنگرهای سنت در برابر تجدد، نهتنها در افغانستان بلکه در تمام کشورهای منطقه، مدارس و آموزشگاههای کهنی بهنام مدارس دینی بودند. این مدارس در دنیای پیشامدرن کارایی نسبتا قابلقبولی داشتند زیرا به نیازهای زندگی نهچندان پیچیده آن دوران پاسخ میگفتند و افزونبر گشودن گره از مشکلات حقوقی مردم در قالب فقه، به نیازهای اخلاقی و معنوی جامعه نیز تاحدودی میپرداختند. هرچند حوزه اخلاق عمدتا در اختیار خانقاهنشینان بود و مدرسه و خانقاه همیشه با یکدیگر بر سر مهر نبودند. دولتداری و دیوانسالاری کهن بر روال دیگری سیر میکرد و سنّت دولتداری رسم و آیین خاص خود را داشت، تا جاییکه داشتن سواد و دانش رسمی برای بسیاری از شاهان و امپراتوران الزامی نبود و از اینرو چندان وامدار آموزش مدرسی نبود، جز درحدی که قاضی و مفتی تربیت کند یا واعظ و خطیبی که درازی عمر پادشاه را از خدای بطلبد، اما مدرسه سودای مشارکت در قدرت را نداشت و به قلمروی که جامعه و حکومت برایش تعریف کرده بود، بسنده میکرد.
تاسیس «دارالعلوم دیوبند» را شاید بتوان نقطهعطفی مهم در تاریخ منطقه ما دانست. زیرا فلسفه وجودی آن مقاومت در برابر آموزش مدرن و ایستادگی در برابر روند تجدّد بود، یعنی آموزشی جهتدار، آموزشی درخدمت اهداف غیرآموزشی، کاری ایدئولوژیک در قبایدانش و فعالیتعلمی. شبکه «مدارس دیوبندی» هرچند به مرور از مرزهای شبهقاره فراتر رفت و به الگوی مسلط در تمام منطقه تبدیل شد اما مدارسی که بخشیاز این زنجیره نبودند نیز به مرور در همان وادی گام نهادند و به سنگرگاه سنت در برابر نوگرایی تبدیل شدند. هرات که به لحاظ تاریخی در زمینه آموزش بخشیاز شبکه مدارس خراسان و ماوراءالنهر بود نه از شبکه شبهقاره، در چند دهه اخیر به دنبالهروی از دیوبند روی آورد و جولانگاه مدارس دیوبندی یا شبهدیوبندی ازقبیل اخوانی و مودودی و سلفی شد.
دراین مدارس تصویری رمانتیک از دنیای قدیم عرضه میشود و آن را دنیایی آرمانی و شورانگیز نشان میدهد که نوعی از قدسیّت ازلی را در تار و پود خود داشته است. براساس دیدگاه رایج دراین مدارس، هرچه به دنیای امروز نزدیک میشویم نهتنها از خیرالقرون فاصله میگیریم بلکه از خیرالاعصار دور میشویم و بههمان پیمانه از خیرالامم بودن برکناره میافتیم. عصر نو از نظر متولیان این مدارس عصری ناهمگون با گذشته به تصویر کشیده میشود که چالشزا و فتنهخیز است و اعتبار دنیوی و ایمان اخروی مومنان را یکجا برخواهد افکند. از این رو تشویق جامعه به محافظهکاری و پاسداری از سنتهای نیاکان به بخشی از رسالت این مدارس تبدیل شد و آموزش دانش، گردآوری معلومات و تلقین و تکرار درسها همه درخدمت چنین هدفی قرار گرفت. مدرسه دینی البته تنها نهاد پاسداری از سنت نبود، بلکه جامعه سنتی نهادهای گوناگونی دارد که محافظ ارزشهای کهن آنند، اما نقش مدارس در این کار برجستهتر است زیرا دین در منظومه سنت جایگاهی کانونی دارد و این مدارس با احراز نمایندگی از دین یا ادعای چنین نقشی، به مرکز فرماندهی نبرد در برابر تجدد تبدیل میشوند.
مدرسه دیوبند هرچند به هدف پاسداری از سنت در برابر تجدد پایهگذاری شد اما در آغاز نقش سیاسی نداشت و تنها به ترویج رویکرد محافظهکارانه خود در سطح اجتماعی بسنده میکرد، ولی با بالا گرفتن تبوتاب استقلالهند از بریتانیا و تقسیم شبهقاره به هند و پاکستان، شاخهپاکستانی شبکه «مدارس دیوبندی» بهشکل بیپیشینهای بهسمت سیاست لغزید و اینبار رویکرد سیاسی نیز ضمیمه محافظهکاری اجتماعی شد و نقش مدارس دینی تحولی ماهوی یافت. قابلیت شبکه «مدارس دیوبندی» برای تغییر معادلات سیاسی نخست در پاکستان آشکار شد و ژنرال ضیاءالحق بهشکل آگاهانه و هدفمندانهای از آنها برای تحکیم قدرت خود و تضعیف رقبایش کار گرفت. سپساز این مدارس بهعنوان مراکز تاثیرگذار بر افکارعمومی استفاده شد و همزمان بهعنوان آموزشگاههایی برای پرورش نسلی از جنگجویان مذهبی متعصب به کار رفت که برآیند آن ظهور طالبان در افغانستان و سپس تحریک طالبان پاکستان و سازمانهای همانند بود.
تجربه مدارس دینی در پاکستان و افغانستان نشان داد که این مدارس تنها مدرسه بهمعنای کلاسیک آن نیستند، بلکه نقشی چندمنظوره دارند و کارشان ترکیبیاز درسهای محافظهکارانه با آمادگیهای جنگی است و ازاینجهت میتوان آنها را «مدرسهپادگان» نامید. این تغییر کارکرد، مفهومجدیدی به مدارس دینی داد و فاصله آن را با آموزشگاههای مدرن، بهویژه دانشگاهها، بهمعنای رایج و پذیرفته شده درجهان امروز چندینبرابر کرد. پیشازآن نیز نسبت مدرسه دینی و محیط آکادیمیک که در ایران به نام حوزه و دانشگاه خوانده میشوند، دربسیاری از کشورهای اسلامی محل پرسش بود و متخصصان به این فاصله التفات داشتند.
کار دانشگاه از پایه متفاوت است، هم موضوعاتیکه برای پژوهشهای خود انتخاب میکند، هم متدی که برای آن در پیش میگیرد و هم اهدافی که میخواهد درنهایت تحقق یابد، یکسره با کار مدارس فرق دارد. هدفکلی از آموزش دانشگاهی دستیافتن به دانشهاینو است تا ازاینطریق وضعیت زندگی انسانها بهبود پیدا کند، چه بهبود مادی و چه بهبود روانی. بهعبارتدیگر، آموزش دانشگاهی اساسا متمرکز بر واقعیتها و معطوف به زندگی این جهانی است و اولویت آن کاهش مشکلات و افزایش فرصتها در زندگی مردم است تا به کمک این یافتهها سطح زندگیشان ارتقا یابد و به رفاه و آسودگیشان کمک برساند. از اینرو، بسیاریاز رشتههای تازه پدید میآید و ابزارهای تازه میسازد و روشهای تازه خلق میکند و پویایی را اصلی مهم میداند و دانشهای گذشته را تنها درحدی که به کار امروز بیاید اهمیت میدهد.
مدرسه دینی با فلسفه آموزشی و تربیتی دیگری سروکار دارد. مدارسدینی از آغاز هیچ ادعایی در زمینه گشودن گره از مشکلات زندگی مردم ندارند و هیچ وعدهای برای بهبود سطح زندگیشان نمیدهند و هیچ مسئولیتی هم در این زمینه نمیپذیرند. این مدارس ادعا دارند که کارشان محافظت از دین و ارزشهای مذهبی است و میخواهند از این راه سعادت اخروی و رستگاری آن جهانی را تامین کنند، چیزیکه نه قابل اندازهگیری است و نه قابل راستیآزمایی. در جوامع سنتی، مدارس دینی میدان بازی را در برابر مکتب و دانشگاه میبرند؛ یکی به این دلیلکه، به عکس مدارس، کار دانشگاهها را میتوان با سنجش شرایط زراعت، اقتصاد، مدیریت، تجارت، طبابت و سایر عرصههای زندگی ارزیابی کرد و به آنها نمره کامیابی یا ناکامی داد. دوم از این حیث که کار مدرسهها بسیار آسان است، زیرا نه رفتن به ساحه، نه انتخاب مواد، نه آزمایشهای طولانیمدت، و نه تقلای فراوان برای اثبات فرضیهها و تئوریها را میطلبد.
مدارس عمدتا دانش محدودی در زمینه یادگیری زبان عربی و معلومات اولیهای از فقه و حدیث و مانند اینها را به شاگردان خود میآموزند که کار بسیار سادهای است. در بالاترین سطح این توانایی را به آنان میدهد که به آثار قدما مراجعه کرده و متون کلاسیک را بخوانند و آنچه را که دیگران در گذشته گفتهاند از نو تکرار کنند. در دانشگاه چنین چیزی ارزش ندارد و همه تمرکز بر این است چه کشف تازهای انجام میشود و اینکار چه نقشی در تولید معرفت دارد. در دانشگاه اگر به آثار گذشتگان مراجعه میشود به قصد این است که با نگاه نقادانه کاستیهای آنها و تاثیر ناگوارشان بر زندگی امروزی را کشف کنند و یا اگر چیز مفیدی در آنها یافتند که هنوز کارآیی داشت با دیگران در میان بگذارند، اما تکرار آنها را مهم نمیانگارند. طبیعی است که در جامعهای سنتی و ناآشنا با این مسایل، بازار مدارس رونق بیشتری پیدا میکند و بسیاری ترجیح میدهند که راه آسان و کمزحمت را در پیش بگیرند، بدون آنکه راهی برای ارزیابی کار آنان وجود داشته باشد.
آنچه بر رونق مدارس میافزاید این است که در محیطی بحرانزده و فاقد دولتداری مدرن، مدارس میتوانند راهی برای ورود به دم و دستگاه قدرت باشند و کسانیکه در این مدارس آموزش میبینند، بخشیاز شبکههاینظامی، سیاسی و اقتصادی میشوند و مآلا جلو شکلگیری دولت بهمعنای مدرن آن را میگیرند و جزایری از قدرت را پدید میآورند که در برابر افکارعمومی پاسخگو نیست.
در پاکستان مدارسدینی یکیاز بازیگرانعمده در انتخابات و زد و بندهای سیاسی هستند و با ائتلافهایسیاسی میتوانند به پیروزی یا شکست جناحهایسیاسی کمک کنند و با این کار مزد خود را دریافت میدارند و یا از جریانهایسیاسی باجگیری میکنند.
الگویی که مدارسدینی و عمدتا مدارس دیوبندی در پاکستان در نیمقرن اخیر ارائه کردهاند، بسیاری را در افغانستان نیز وسوسه کرد که راه میانبر رسیدن به قدرت و ثروت را در پیش بگیرند و از اینجا بود که مدرسهسازی به تجارتی پررونق تبدیل شد و یکیاز چندینعامل سقوط دولت بود. طالبان که خود زاده مدارس دینی هستند بهمثابه یک صنف اجتماعی توانستند موفق به تسخیر افغانستان شده و همه اقشار و اصناف دیگر را به زیر بکشند.
تجدد و نوگرایی روندی است که میخواهد آموزش مدرن را ترویج کند، دانشهایی را گسترش ببخشد که مستقیما به حال مردم و زندگیشان تاثیرگذار است و ازطریق باسواد ساختن عموم مردم، دانش را از انحصار یک قشر بیرون کرده و راه مشارکت شهروندان را در عرصهعمومی بگشاید و درنهایت دولتداری مدرن را که عامل ثبات و ختم بحرانهای مزمن است، نهادینه کند. مدارس دینی در افغانستان در نقطه مقابل این روند ایستادهاند و اجازه نمیدهند چنین تحولی رخ بدهد. این مدارس رسالت خود را بازتولید جهان گذشته و حفظ مناسبات کهن میدانند و در اینکار بهمهارت ابزارسازیدین مجهزند و در همپیمانی با جریانهایسیاسی و استخباراتی میتوانند تودههای سنتی را در مسیر اهداف خود بسیج کنند.
سوگوارانه، مدارسدینی در هرات در این زمینه تفاوتی از روند کلی مدارسدینی در افغانستان و منطقه ندارند. هرات اکنون در اثر گسترش روزافزون و بیشمار این دست از مدارس به جولانگاه نیروهای محافظهکاری تبدیل شده است که با پدیدههاینوین در جنگند، عناصرمتجدد از آن میگریزند و واعظان عوامگرایش عزم خود را برای برکندن ریشههایتجدد جزم کردهاند. برخلاف بسیاری دیگر از سرزمینها، در اینجا هنوز پرچمسنت در اهتزاز است و اجازه نمیدهد نسیمیتازه بر این خطه بوزد و غبارسنگین قرون و اعصار گذشته را از شانههایش بتکاند. آنچه به چشم میآید آیندهای تاریک است و اوهام بازتولید زمانههایدور و از دست رفته است. هرات برای تولد تازه نیاز به مدارسی دارد که پیشاهنگتجدد باشند و نگاهها را از گذشته به سوی آینده بچرخانند.
یادداشت: مجله نیمروز به همکاری انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان در اقدامی ارزشمند، شمارهی اخیر ویژه نامه خود را به شهر تاریخی هرات اختصاص داده است. این ویژه نامه شامل مجموعهای از مقالات، گفتگوها و یادداشت ها از اساتید، پژوهشگران و نویسندگان برجسته است که به بررسی ابعاد مختلف هرات، از جمله تاریخ، فرهنگ، سیاست، و جامعه شناسی این شهر میپردازد. برای دانلود نسخهی الکترونیکِ «شکوهِ هرات»، این لینک را دریابید.
Notice: Undefined offset: 0 in /home2/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336
Notice: Trying to get property 'term_id' of non-object in /home2/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336