ششمین دورهی جشنوارهی بینالمللی زنان هرات امسال در قصر تاریخی دارالامان برگزار شد. برای دورهی ششم جشنوارهی بینالملی فیلم زنان هرات بیش از سه هزار فیلم از ۱۲۲ کشور جهان در دو بخش «سینمای جهان» موضوع آزاد و «سینمای زنان» متمرکز به مسایل زنان، به دبیرخانهی جشنوارهی بینالمللی فلم زنان هرات رسیده بود. این فلمها متعلق به کشورهای هند، ایران، فرانسه، بریتانیا، یونان، امریکا، مصر، روسیه، کراوسی، صربستان، مونتیناگرو، آلمان، فیلیپین، اسپانیا، بلژیک، پولند، تایوان، قطر، ترکیه، پرتگال، فنلد، آفریقای جنوبی، یمن، مالیزیا، اوزبیکستان و آرجنتاین است. منتخب این فیلمها در روزهای برگزاری جشنواره با حضور فیلمسازان، بازیگران، فعالان حقوق زن، داوران داخلی و خارجی و مخاطبان سینما به نمایش گذاشته شد. همچنان در روزهای برگزاری این جشنواره ، پیرامون حقوق زنان با حضور فعالین ملی و بینالمللی حقوق زن، گفتگوی مفصل صورت گرفت.
جشنوارهها معمولآ به خاطر تشویق و ترغیب سینماگران و برای پیشرفت سینما و فیلمسازی برگزار میشوند، اما جشنوارههایی نظیر جشنواره بینالمللی زنان هرات هدفی فراتر از این دارد و برای حقوق زنان و توانمندسازی آنان در افغانستان انگیزه خلق میکند. به بهانهی برگزاری جشنوارهی فیلم زنان هرات ضروری است که به موضوع نقش زن در سینمای افغانستان و سودی از این ناحیه به جامعه میرسد پرداخته شود و روی این موضوع بحث مفصل صورت بگیرد.
زن در سینمای افغانستان
سینما هنری است اجتماعی، بنیاد و اساس سینما بر پایهی قصه و داستان استوار است و هر قصه و داستان بر گرفته از جامعه انسانی است که هم زن و هم مرد در آفرینش آن دخیل بوده و هستند، بنابراین سینما بدون زن وجود ندارد و نه میتواند بقا داشته باشد. در فرهنگ مردسالار افغانستان فشار اجتماعی که بالای زنها هست، قطعا باعث شده، خودشان را دست کم بگیرند و تلاش نکنند. تفکر مردانهای که در اکثر کشورها هنوزهم نیرومند است، اصلا به زنها میدان نمیدهد، تلاشهایی مثل برگزاری جشنوارهی فیلم زنان هرات، سبب میشود که کم کم به مرور زمان این دیدگاهها تعدیل شود. مشکل دیگر این است که به دلیل فرهنگ سنتی، حضور زنان در سینمای افغانستان پررنگ نیست و این یک نقص بسیار بزرگ است.
متاسفانه هیچ نمونهی تعریف شدهی وطنی از شرکت و نمایش زنان در سینما، در فرهنگ ما تعریف نشده است و از این رو، زنها در سینمای افغانستان همیشه با نقش مکمل مردانه ظاهر شده و بازی کرده اند. باید در تعریف زن در سینمای افغانستان تجدید نظر کنیم و فارغ از جنسیت، زن را منحیث یک انسان نه جنس دوم به مردم بشناسانیم و قدرت یک زن را با خلاقیتهای بصری به چشم جامعهی زن ستیز آشنا کنیم.
در سینمای افغانستان همیشه به بازیگر زن توجه کمتری نسبت به بازیگر مرد شده است. زن در سینمای افغانستان ابزار یا مانعی برای مرد بوده است، اگر از صدتا مخاطب سینما پرسیده شود که محبوبترین بازیگر از نظر شما کیست، خیلی بعید است که نام کدام زن گرفته شود، مردم صرف زنان بازیگر سینمای خارجی را میشناسند، زیرا در سینمای افغانستان به شخصیت زن پرداخته نشده و در فرهنگ ما زن ظرفیت قهرمان شدن ندارد. سینما مانند سایر صنعتها نیست که بودن و یا نبودن زن تفاوتی ایجاد نکند و کمبودی احساس نشود. نقش زن در سینما یک امر طبیعی و انکار نشدنی است زیرا حیات سینما و نیز بقای آن به زن وابسته بوده و هیچ کس و یا چیزی دیگری نمیتواند جای زن را در سینما پر کند . زنان هم در جلوی دوربین سینما با نقش آفرینیهای شان و هم در پشت دوربین در سمتهای مختلف میکنند .همچنین زنان نقش اساسی در رشد سینما داشته و دارند و تاریخ سینمای جهان گواه ابداعات ،اختراعات، ابتکارات و خلاقیتهای بی نظیر در عرصهی هنر سینما چه در بخش هنری آن و چه در بخشهای تکنیکی و تجهیزاتی سینما که توسط زنان صورت گرفته اند، است.
زنانی مثل هدا هاپر و لولا پارسونز روزنامهنگارانِ سینمایی بودند که هر نوشتهی شان را میلیونها نفر میخواندند، آنها میتوانستند یکتنه باعث موفقیت و یا شکست یک فیلم شوند. در طی سالهای قدرت گرفتن هالیوود، تصور این بود که زنان به خاطر زن بودن شاید نتوانند از پس پروژههای سینمایی بربیایند یا این که تکنیسینهای مرد از آنها حرفشنوی نخواهند داشت و حتی تصورات پیش پا افتاده مثل این که کارگردانان زن ممکن است ناگهان باردار شوند و قادر به ادامه کار نباشند یا این که فرزندشان مریض شود و مجبور به مراقبت از او شوند بهانههای بودند در دست کارفرمایان، برای عدم استخدام زنان در سینما و صنعت فیلم سازی. هر چند خیلی از این بهانهها در دنیای امروزچه سینما و چه حرفههای دیگر همچنان پابرجاست، به علاوه احساس میشود اجتماع افغانستان با سینماگران، هنرپیشگان و کارگردانان زن برخورد سختگیرانهتری دارد. اما حقیقت این است که مادران اولین معلمین فرزندان هستند و تربیت درست فرزندان به دوش آنها بوده و است و در حقیقت میتوان گفت مادران معلمین جامعهی خودشان هستند و اگر زنان ما به سمت هنر وهنرمند شدن سوق داده شوند شاهد جامعهی پویا و با درک بالا و والای انسانی خواهیم بود.
روزگاری لوییس وبر، کارگردان زن امریکایی موفقترین فیلمساز استودیویی در هالیوود بود او که صعودی خارقالعاده و فرودی تراژیک داشت در تاریخ سینما جایگاهی اسطورهیی دارد و امروزه دوباره در کانون توجهات قرار گرفته است.
لوییس وبر با نمایش و به کارگیری مضامینی مثل سقط جنین، پیشگیری از بارداری و روسپیگری، در دورهی سینمای صامت و در زمان خود به طرزی شگفتآور هم بسیار پیشرو بود و هم بسیار پرطرفدار او مینوشت، کارگردانی و تهیهکنندگی میکرد و گاهی نیز در فیلمهایش در نقش هنرپیشه ظاهر میشد. همچنین خانم دوروتی آرزنر، او تنها کارگردان زنی است که از دههی ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ برای استودیوهای مهم هالیوود کار میکرد و همچنین ویولا لارنس که بهعنوان اولین تدوینگر زن هالیوود مطرح شد که توانست اورسون ولز را متقاعد کند تا کلوزآپهای لازم برای فیلم «بانویی از شانگهای» را دوباره فیلمبرداری کند.
در سینمای افغانستان هم زنان سینماگر و توانایی داشتیم که با هنر شان چه در تئاتر و سینما بهتریناند مانند خانم حبیبه عسکر، عادله عدیم، یاسمین یارمل و سایر هنرپیشگان زن افغان و همچنین در حال حاضر هم زنان سینماگر ما در بخشهای مختلف سینما مشغول فعالیت هستند، چه در بخش ساخت فیلم و چه در بخش مدیریتی سینما.