هرات در عهد ایلخانی، آل‌ کرت و تیموری؛ بخش چهارم

نویسنده: شیرین بیانی

فصل سوم

ادیبان، دانشمندان و مشایخ هرات

در عهد کرتیان

جامع‌ترین تعریف و توصیف ازاین گروه روشنفکر و اندیشمند، توسط سیفی هروی انجام گرفته است؛ این‌چنین: «هرات منشاء اصحاب فضل و فتوی و مأمن زهّاد و عباد و مسکن اقطاب و اوتاد است». درحالی‌که اقوام گوناگون ازقبیل غُز، بلوچ، خلج، مغول، ابیوَردی و سرخسی در آن ساکن بودند.

با این اوصاف می‌توان دریافت که این شهر بزرگ و کهن که در مباحث‌ پیش گفته ‌شد، از مراکز فرهنگ و تمدن خراسان، به‌طور اخص و ایران – افغانستان به‌طور کلی بوده است و قدمت آن به هزاره‌های دور می‌رسد، تاچه حد توانسته بوده ادیبان، دانشمندان و روحانیان را گردآورد، به‌ویژه آل‌کرت که خود اغلب ادیب و فاضل بوده‌اند و این توان را داشته‌اند که ازسویی این گروه را به دور خود گرد‌آورند و مورد تشویق قرار دهند و ازسوی‌دیگر درکنار آنان در تنویر افکارخویش و بزرگان و دولتمردان این فرمانروایی کوشا باشند در‌حالی‌که تنی‌چند از آنان مورد خشم دولتمردان مغول در مرکزحکومت و یا در هرات قرار می‌گرفتند و به‌قتل می‌رسیدند و یا گوشه‌گیر و فراری می‌شدند. اینک چندتن از مهم‌ترین این شخصیت‌های فرهنگی را بر‌می‌شماریم:

 نزاری قهستانی، شاعر معروف اسماعیلی مذهب: وی از اشعار خود برای پیشبرد عقایدش سود می‌جسته و اصطلاحات و تعبیرات صوفیانه آن‌را درقالب شعر پنهان می‌داشته است. نزاری مدح آل‌کرت را می‌گفته و درخدمت آنان بوده است. او از ابتدای اعتلای این حکومت، یعنی در زمان شمس‌الدین‌کرت در قید حیات بوده، به‌سال ۷۲۰ ه. در بیرجند وفات یافته بوده است. نزاریه فرقه‌ای از اسماعیلیه بودند که اکثریت آنان در خراسان و به‌خصوص در هرات اسکان داشتند.

گذشته از نزاری قهستانی، شیخ محمود نامی از اسماعیلیان، شهرتی داشته است و علاوه بر مریدان از افراد عادی، امرا را نیز بدور خود گرد می‌آورد.

خواجه قطب‌الدّین یحیی (شیخ‌الاسلام): از اهالی جام و اهمیت بسیار داشت. «علوم ظاهر و باطن» را می‌دانست. از عرفا و سالکان بود. با علاء‌الدوله سمنا  و شیخ صفی‌الدین اردبیلی معاشرت داشت. او هفت نوبت به حج رفته بود و معاصر و از نزدیکان اولجاتیو بود. این عارف سالک به‌سال ۷۴۰ ه. درگذشت.

مولانا صدرالدّین ربیعی، خطیب فوشنجی: او به دستور ملک فخرالدین‌کرت داستان زندگی خاندان‌کرت را به‌گونه شاهنامه فردوسی به‌نظم درآورد که این‌کار مدت شش‌سال به‌طول انجامید و «کرت‌نامه» نامیده شد. هرماه هزار دینار زر نقد از خزانه به او داده می‌شد. ولی عاقبت با فخرالدین از در مخالفت درآمد. ابتدا به سیستان و سپس به عراق رفت و سرانجام به امر فخرالدین به‌قتل رسید.

امیرحسینی: ازجمله مشایخ مهم این زمان و معاصر با ملک‌غیاث‌الدین بود. او به مولتان سفر کرد و پس‌از بازگشت به هرات به ارشاد مردم پرداخت و بسیاری مرید وی شدند. «کنزالرموز» ازجمله منظومه‌های اوست. وی به‌سال ۷۱۷ه. درگذشت.

امامی هروی: از دانشمندان این زمان و در فصاحت و بلاغت شهره بود.

مولانا معزالدّین عبدالرحمن خوافی: در زمان ملک معزالدین‌کرت می‌زیست و او را گرامی می‌داشت. امامی زمانی ترک‌های غُز و دیگر ترکان را که در بادغیس مستقر بودند، کافر خواند و بر آن فتوی نوشت. به‌دنبال این عمل، جنگ درگرفت و ترکان تقاضای قتل او را نمودند که چنین شد ولی به‌قول میرخواند: «ترک محاصره هرات را کردند. این واقعه به‌سال ۷۳۸ه. رخ داد.»

خواجه شیخ‌الدین محمّدجامی: نسبت وی به احمدجام می‌رسید. او نواده ملک‌‌شمس‌الدین‌کهین فرمانروای کرت بود. فاضل و دارای جاه‌و‌جلال بسیار و در نظم‌و‌نثر سرآمد بود. به‌سال ۷۸۳ه. درگذشت و مدفنش متصل به‌گور شیخ‌احمدجام بود که اهمیت وی را نشان می‌دهد.

با آنچه گذشت می‌بینیم که در دوره‌کرت اندیشمندان بسیاری می‌زیسته‌اند که ما درمیان آنان نخبه‌ترین را برگزیده‌ایم.

فصل چهارم

دوتن از جانشینان بلافصل تیمور

گورکانی

در این فصل که آخرین فصول نیز می‌باشد، تنها به دوتن از جانشینان تیمور که از مهم‌ترین‌های آنان می‌باشند، بسنده می‌شود؛ زیرا بقیه ازحوصله بحث‌ حاضر خارج است:

شاهرخ میرزا، پس‌از فوت تیمور: پس‌از تیمور به‌سال ۸۰۸ ه. در امپراتوری وی خلل وارد آمد، زیرا میان شاهرخ فرزند وی و خلیل سلطان پسرمیرانشاه نواده تیمور برسر قدرت نبرد درگرفت و شاهرخ پیروز گردید.

شاهرخ (۸۰۸ – ۸۵۱ه.) از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین سلاطین تیموری به‌شمار می‌رود که در ابتدای کار با شاهزادگان دیگر نبرد‌ّهای گوناگونی نیز داشته. ولی او همواره موفق بوده است. این فرمانروا، هرات را به پایتختی برگزید و در عمران و آبادی آن بسیار کوشید آن‌چنان که یکی‌از شکوفاترین و ثروتمندترین شهرهای ایران به‌شمار آمد و در فرهنگ نیز سرآمد بود.

پس‌از شاهرخ هرات راه خود را پیمود، در‌حالی‌که نبردهای داخلی ادامه داشت. زیرا این شهر ازجهت اقتصادی و فرهنگی نمونه بود و جزء بهترین و آبادترین شهرهای ایران – افغانستان به‌شمار می‌رفت. این‌گونه دستیابی برآن توسط شاهزادگان تیموری اهمیت فراوان داشت.

 سلطان حسین بایقرا(۸۷۳-۹۱۱ه.)

هرات در اوج هنر و شکوفائی

سلطان‌حسین‌ بایقرا فرزند منصور بن بایقرا ‌بن عمر شیخ بن ‌تیمور، درسال ۸۴۲ ه. در هرات متولدگردید. در نوجوانی پس‌از مرگ پدر و اغتشاشات داخلی به‌سال ۸۶۱ ه. برای فرمانروایی قیام نمود و یک‌سال بعد نِساگرگان را گرفت و استرآباد را مقر خود قرار داد.

او چنان پیشرفت نمود که به‌سال ۸۷۳ه. هرات را گشود و آن‌را به پایتختی برگزید. باید توجه داشت که «دوران حکومت این فرمانروا مانند سایر جانشینان امیرتیمور، ازلحاظ سیاسی مشوش و توأم با نبردهای داخلی و گاه خارجی و اغتشاشات فرماندهان سپاهی بوده؛ دوره‌های آرامش در آن اندک یافت می‌شده است. معهذا شگفت آنکه درمیانه همین کارزارها و دسیسه‌بازی‌ها بود که هنر و فرهنگ ایران تجلی بیشتری یافت. وی به‌سال ۸۹۹ه. سمرقند را نیز گشود. این‌گونه از حدود رود سیحون تا شرق کویر مرکزی ایران قلمرو او بود و عصر زرّین فرهنگ و تمدن ایران در آن تجدید گردید.

به قول ژنه گروسه مورّخ معروف فرانسوی: «سلطنت سی‌وهفت ساله این سلطان، با اینکه بر سرزمینی محدود بود، معهذا یکی‌از سودمندترین بخش‌های سلطنت‌های مشرق زمین به شمار آمد».

در ابتدای کار سلطان حسین، ابوسعید فرزند دیگر تیمور برای فتح هرات با وی نبردی سخت نمود ولی شکست نصیبش شد. ابوسعید در آذربایجان طی‌نبردی دیگر کشته شد. در این تاریخ بود که حسین بایقرا به خراسان حمله نمود و شهر هرات را به آسانی تصرف‌کرد. از آن تاریخ به بعد هیچ‌گاه خویشاوندانش نتوانستند بر او غلبه کنند و این سلطان «با استقلال و اقتدار در شرق ایران به سلطنت پرداخت».

او چهارده پسر و یازده دختر داشت. فرزند بزرگش بدیع‌الزمان میرزا بود که بعد‌از پدر، او و برادرش حسین‌میرزا به‌گونه مشترک در هرات فرمانروا شدند.

بدین ترتیب، در این زمان نیز به‌قول خواندمیر: «خراسان و طخارستان و قندهار و سیستان و مازندران» محدوده عملیات آنان بوده است.

خواندمیر درباره آبادانی هرات به دست سلطان‌حسین بایقرا چنین می‌نویسد: «به یمن آن پادشاه… باغات و بساتین بهشت‌آذین، محتوی بر قصور دلپذیر صنعت، عمارت و تعمیر پذیرفت و در آن دیار کثرت‌ خلایق، وفور بدایع مواضع به درجه‌ای انجامید که ساحت کوه و دشت سمت تضایق گرفت تا بدان حد که شهر دیگر گنجایش احداث بناهای جدید را نداشت… و در خارج شهر بیابان‌ها تبدیل به باغ و بستان و کشتزار شد… گوئی بهشت بر روی زمین آمده است». سلطان سعی داشت چیزهای نادر را از سراسرجهان دراین شهر گردآورد. امیر علیشیرنوایی وزیر وی باغی پر از طاووس داشت که شهره بود. شهر بسیار ثروتمند و خزائن آن مملو از خواسته و مال و آلات و ابزار هنری و زیبا بود… ».

«باغ جهان‌آرای» او معروف بوده و قصرجدید را درمیان آن باغ ساختند. این باغ و کاخ جدید در شمال‌شرقی هرات واقع بود که معماران استاد و هنرمند در آن «اختراعات عجیب» می‌کردند.

حور اگر دیده بدین روضه کند روزی باز         کند از شرم در روضه فردوس فراز

قبلاً مجموعه‌ای دیگر در محلی به‌نام جوی انجیر (انجیل) وجود داشت.

یادداشت: مجله نیمروز به همکاری انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان در اقدامی ارزشمند، شماره‌ی اخیر ویژه نامه‌ خود را به شهر تاریخی هرات اختصاص داده است. این ویژه نامه شامل مجموعه‌ای از مقالات، گفتگوها و یادداشت ها از اساتید، پژوهشگران و نویسندگان برجسته است که به بررسی ابعاد مختلف هرات، از جمله تاریخ، فرهنگ، سیاست، و جامعه شناسی این شهر می‌پردازد. برای دانلود نسخه‌ی الکترونیکِ «شکوهِ هرات»، این لینک را دریابید.

هرات در عهد ایلخانی، آل‌ کرت و تیموری؛ بخش اول

هرات در عهد ایلخانی، آل‌ کرت و تیموری؛ بخش دوم

هرات در عهد ایلخانی، آل‌ کرت و تیموری؛ بخش سوم

هرات در عهد ایلخانی، آل‌ کرت و تیموری؛ بخش پنجم


Notice: Undefined offset: 0 in /home/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336

Notice: Trying to get property 'term_id' of non-object in /home/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336