آخرین پنجشنبهی ماه اکتبر سال جاری میلادی، سه شهروند فرانسه با بیرحمی در کلیسایی در شهر نیس آن کشور کشته شدند، یکی از سهقربانی، زنی بود که گلویش بریده شده بود. این سلاخی دو هفته پس از بریده شدن سر سامویل پتی به وقوع پیوست. سامویل پتی معلم فرانسهای مضمون تاریخ بود. او کارتونی از مجلهی طنزی شارلیابدو را به عنوان نمونه و مصداق آزادی بیان، برای شاگردانش در یکی از صنفهای درسی نشان داده بود. بریدن شدن سر این آموزگار تاریخ، واقعیت تروریسم اسلامگرا را به رخ جامعهی فرانسه کشید. جامعهی فرانسه با قتل معلم سامویل پتی یکبار دیگر متوجه شد که با تروریسمی که از مرام اسلامگرایی تغدیهی فکری میکند، روبرو است. از سال ۲۰۱۲ به این سو ۲۶۰ شهروند فرانسه که به گروههای هویتی و فکری گوناگون تعلق داشتند، قربانی تروریسم شده اند. این شهروندان از اثر حملههای تروریستی بر یک مکتب یهودی، دفتر مجلهی طنزی شارلیابدو و یک سالن کنسرت کشته شدند. حملهی تروریستی در خیابانهای شهرنیس و برخی کلیساها هم از مردم فرانسه قربانی گرفته است. حتا باری یک گزمهی پولیس نیز مورد حملهی تروریستی قرار گرفت. فرانسه با تروریسم درگیر است اما با تاسف که این واقعیت برای بسیاریها قابل درک نیست.
نحوهی پوشش برخی از حملههای تروریستی فرانسه در ایالات متحده و واکنش شماری از رهبران دولتها از جمله رجب طیب اردوغان به این حملهها به گونهای است که انگار فرانسه خودش تروریست است نه قربانی. این بیانصافی بزرگ است. تعهد امانویل مکرون رییسجمهور فرانسه برای مبارزه با «اسلامگرایی جداییطلبانه» با بیانصافی تمام از سوی برخی از رهبران جهان و شماری از منتقدان لیبرال او به رحمی علیه جمعیت مسلمان فرانسه تعبیر شد. اما اکثر شهروندان فرانسه از واقعیتهای روی زمین آگاهی دارند و مبارزهی حکومت امانویل مکرون با «اسلامگرایی جداییطلبانه» و تروریسم اسلامگرا را امر ضروری، به جا و به موقع میدانند. جداییطلبی در جمهوری فرانسه به معنای آن است که گروهی از شهروندان به صورت جمعی حاکمیت قانون را نقض کنند و با روح قانون اساسی و ارزشهای آن جمهوری دست به مخالفت بزنند.
واقعیت این است که برخی از مسلمانان افراطگرای فرانسهای که در برخی از حواشی شهرهای آن کشور زندهگی میکنند، محل زندهگی شان را به جایی بدل کرده اند که ورود دیگر شهروندان فرانسه از جمله نامسلمانان در آن به صورت نانوشته ممنوع است. آن مناطق بدل به محیطی شده است که در آن افراطگرایی رشد میکند. منظور رییسجمهور فرانسه از مبارزه با «اسلامگرایی جداییطلبانه» مقابله با این وضعیت است. او میخواهد پولیس فرانسه به تمام مناطق آن کشور سلطه داشته باشد و ارزشهای جمهوری فرانسه در هیچ یک از مناطق آن کشور قدغن نشود. اما برخی از رهبران کشورهای جهان و شماری از منتقدان بیانصاف رییسجمهور فرانسه بدون در نظرداشت این موضوع، به او حمله میکنند. به طور مثال رجب طیب اردوغان رییسجمهور ترکیه باری گفت:« مکرون مشکل روانی دارد و باید درمان شود.» عمرانخان نخستوزیر پاکستان گفت: « سخنان امانویل مکرون اسلامهراسی است.» مهاتیر محمد نخستوزیر پیشین مالیزیا تا جایی پیش رفت که گفت :« مسلمانان حق دارند در پاسخ به بیحرمتیای که در حق شان شده است، میلیونها فرانسهای را بکشند.»
برخی از رسانههای امریکایی هم گفتههای رهبران پوپولیستی مثل اردوغان و دیگر منتقدان مکرون را با آب و تاب بازتاب دادند. مجلهی تایم در یکی از مقالههایش که سرشار از گزافهگویی بود اقدامات فرانسه در واکنش به حملههای تروریستی آن کشور را «سرکوب اسلام» تعبیر کرد. نیویارکتایمز هم در گزارشی که رودیداد قتل معلم سامویل پتی را پوشش میداد به گونهای جهتگیری کرد که گویی پولیس فرانسه با شلیک بر قاتل این معلم، دچار خطا شده باشد. واقعیت این است که فرانسه با تروریسم میجنگد و سوگوار قربانیان حملههای تروریستی است. بسیار ضروری است که اوضاع فرانسه با دقت بیشتر درک شود. مبارزهی فرانسه علیه تروریسم و افراطگرایی ایجاب میکند که همهی جهانیان با آن کشور ابراز همبستگی کنند.
نوع نگاه برخی از رسانههای امریکایی به رویدادهای تروریستی اخیر فرانسه و پاسخ ایمانویل مکرون به این رویدادها سبب بهت و حیرت بسیاری از ناظران و روزنامهنویسان فرانسهای شده است. روزنامهی معروف فرانسهای فیگارو در مطلبی نوشت:« بیبصیرتی و بیانصافی امریکاییها در برخورد با جهادیسمی که فرانسه قربانی آن است بسیار نفرتانگیز است.» شماری از رسانههای امریکایی اقدامات و موضعگیریهای مکرون را در پاسخ به رویدادهای تروریستی اخیر، از منظر رقابتهای انتخاباتی داخلی فرانسه تحلیل میکنند و این طور وانمود میسازند که گویا مکرون میخواهد در آینده رای طرفداران حزب راستگرای ماری لوپن را به دست بیاورد. اما این تحلیل بازتاب دقیق واقعیتهای سیاسی فرانسه نیست.
یک نظرسنجی معتبر که اخیرا منتشر شده نشان میدهد که محبوبیت رییسجمهور کنونی فرانسه مثل سال ۲۰۱۷ همچنان پابرجا است. برمبنای این نظرسنجی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۲ آقای مکرون به اندازهی انتخابات سال ۲۰۱۷ رای میآورد و حزب دستراستی ماری لوپن را شکست میدهد، بنابراین رییسجمهور کنونی فرانسه به رای طرفداران لوپن نیاز ندارد. از طرف دیگر نظرسنجی پژوهشکدهی IFPO نشان میدهد که فرانسویان نگران امنیت کشورشان هستند و تروریسم را تهدید جدی میدانند. برمبنای نظرسنجی این نهاد ۸۹ درصد شهروندان فرانسه تهدید تروریسم را بسیار جدی و سطح آن را بسیار بلند میدانند. ۸۷ درصد مردم فرانسه به این باور اند که سکولاریسم کشورشان در خطر است. سکولاریسم یا جدایی دین از دولت یکی از ارزشهای بنیادین جمهوری فرانسه میباشد. ۷۹ درصد مردم فرانسه هم به این باور اند که ایدیولوژی اسلامگرایی علیه کشورشان اعلام جنگ کرده است. اینها نشان میدهد که تمام شهروندان فرانسه خواستار اقدامات جدی علیه تروریسم اسلامگرا و ایدیولوژی پشتیبان آن هستند و آقای مکرون هم به همین مطالبه پاسخ میگوید.
شبیهانگاری سخنان رییسجمهور امانویل مکرون با موضعگیریهای نیروهای دستراستی فرانسه از اساس خطا است. رییسجمهور فرانسه وقتی از اسلامگرایی به عنوان یک مرام خطرناک نام برد گفت که حساب اکثریت مطلق مسلمانان فرانسه که زندهگی مسالمتآمیز دارند با اقلیت افراطگرایی که طرفدار اسلامگرایی جداییطلبانه هستند، جدا است. در موضعگیرینیروهای دستراستی فرانسه چنین تفکیکی دیده نمیشود. لیبرالها و آزادیدوستان فرانسهای مقابله علیه اسلامگرایی افراطی را مثل مبارزه بر ضد افکار نیروهای دستراستی ضروری میدانند. آنان از ارزشهای بنیادین جمهوری فرانسه در برابر اسلامگرایی افراطی و دستراستیهای طرفدار افکار ماریلوپن دفاع میکنند. هم اسلامگرایان افراطی و هم طرفداران افکار ماری لوپن نیروهای هستند که باورهای بنیادین شان با ارزشهای لیبرال در تضاد است و آزادیدوستان فرانسهای با هر دو مبارزه میکنند. وزیر داخلهی فرانسه بسیار به صراحت گفت که اقدامات پیشنهادی حزب دستراستی فرانسه برای مهار تروریسم قابل قبول نیست و پاریس با تحکیم بیشتر حاکمیت قانون به تروریسم و افراطگرایی پاسخ میدهد.
خارجیها در درک اوضاع فرانسه دچارکجفهمی شده اند. آنان درک نمیکنند که فرانسه با اسلامگرایی خیلی رادیکال مقابله میکند. حکومت فرانسه پس از حملههای تروریستی اخیر فعالیتهای یک مسجد و یک سازمان خیریهی غیر دولتی را ممنوع کرد. این خیریه و مسجد بر اساس اطلاعات حکومت فرانسه با نیروهای افراطی خارجی رابطه داشتند. حکومت فرانسه برای مبارزه با فعالیتهای نیروهای رادیکال اسلامگرا پیشنویس قانونی را به پارلمان این کشور پیشکش کرد که بر اساس آن قوهی مجریه مکلف است با «اسلامگرایی جداییطلبانه» مبارزه کند. برمبنای پیشنویس همین قانون رییسجمهور فرانسه پس از مشورت با انجمنهای مذهبی از جمله شورای ایمان اسلامی فرانسه تصمیم گرفته است که به نفوذ خارجی در مساجد و بنگاههای مذهبی مسلمانان پایان دهد و زمینهرا برای آموزش امامان مساجد در داخل فرانسه مساعد کند.
از نظر من تعبیر «اسلامگرایی جداییطلبانه» که ایمانویل مکرون آن را به کار برده است دقیق است و قبل از او دانشگاهیان در دنیای اکادمیک نیز از این تعبیر استفاده کرده اند، به عنوان مثال گیلس کپل با استفاده از این «اسلامگرایی جداییطلبانه» نوشته است که فرانسه در تقابل با مرام اسلامگرایی قرار دارد که چیزی بسیار فراتر از تروریسم است. به نوشتهی او نیروهای رادیکال اسلامگرا در برخی از نواحی حواشی شهرهای فرانسه که اکثریت باشندهگان آن مسلمان هستند، چنان نفوذ کرده اند که سبب به میان آمدن یک معضل اجتماعی بزرگ در شهرهای فرانسه شده است. به نوشتهی کپل نفوذ نیروهای رادیکال اسلامگرا در نواحی مسلماننشین حواشی برخی شهرهای فرانسه سبب شده است که آن نواحی به یک جامعهی موازی که در تقابل با کل جامعهی فرانسه قرار دارد بدل شود و در آن زنان، اقلیتهای جنسی و یهودیها هیچ حضور ملموس و نقش اجتماعی نداشته باشند. این نوشتهی این دانشگاهی فرانسهای در نواحی مسلماننشینی که نیروهای رادیکال اسلامگرا نفوذ کرده اند، حاکمیت دولتی هم و نیروی تنفیذ قانون هم ضعیف شده است.
گیلس کپل زیر عنوان «ترور در فرانسه» کتابی نوشته است و در آن سیر تحول فکری برخی از شهروندان مسلمان فرانسه را که بعدا بدل به تروریست شدند شرح داده است. در این کتاب سیر تحول فکری محمد میراح که در سال ۲۰۱۲ در شهر تولوسوس فرانسه هفت نفر از جمله سه کودک یهودی را کشت توضیح داده شده است. روایت رسمی این بود که محمد میراح شخصی بود که سابقهی جرایم جنایی داشت و بعد به مرام اسلامگرایی روی آورد. از نظر دستگاه حکومت او یک «گرگ منزوی» بود که حملهی تروریستی سال ۲۰۱۲ را بدون این که از یک گروه جهادیستی مثل القاعده یا داعش دستور بگیرد، انجام داده بود. گرگ منزوی در مطالعات تروریسمشناسی به معنای آن است که یک فرد افراطگرا بدون این که عضویت رسمی سازمانی را داشته باشد یا از نیرویی دستور بگیرد، حملهی تروریستی انجام دهد. اما کتاب گیلس کپل نشان میدهد که قضیه به این سادهگی نبود. او در کتابش نشان داده است که محمد میراح در محلهای رشد کرد و اجتماعی شد که ایدیولوژی گروههای رادیکال اسلامگرا نورم مسلط است. محمد میراح از در خانواده، در جمعهای دوستانه و مسجد محلهاش رادیکالیسم را فراگرفته و با آن بزرگ شده بود. او در محیطی تربیت و جوان شده بود که در چنگ رادیکالیسم بود. بیشتر محلههای مسلماننشین فرانسه بدل به زیستبوم افکار افراطگرایانه شده است و این چیزی است که امانویل مکرون و حکومت فرانسه میخواهد با آن مقابله کند.
گزارشهای هم در دست است که نشان میدهد شمار زیادی از معلمان فرانسهای به دلیل تدریس تیوریهای بنیادین بیولوژی،هلوکاست و مسایل دیگر زیر فشار فزاینده قرار دارند. حتا در سال ۲۰۰۲ گروهی از استادان دانشگاه در فرانسه کتابی زیر عنوان « سرزمینهای از دسترفتهی جمهوری» منتشر کردند و در آن در مورد بیقانونی، زنستیزی و یهودآزاری در برخی از حواشیشهرهای فرانسه هشدار دادند. یک بانوی استاد دانشگاه در گفتگویی با روزنامهی فاینشنلتایمز چاپ لندن گفت که او در تدریس خیلی مشکل دارد و حتا نمیتواند سر صنف درسی فیلمی را که صحنههای عریان دارد به نمایش بگذارد. داکتر مرد در برخی از نواحی زیر فشار اند و به آنان گفته شده است که حق ندارند مریض زن را به تنهایی مراجعه میکند و کسی با او همراه نیست در مطب شان بپذیرند. برخی از شهردارها در فرانسه اجازه داده اند که در حوضهای آببازی عمومی زنان و مردان به صورت مختلط حضور نداشته باشند. گروهی از استادان دانشگاه سوربن هم با انتشار کتابی هشدار داده اند که در برخی از نواحی شهرهای فرانسه مناطقی وجود دارد که افکار مسلمانان افراطی بر آن مسلط است و یهودیان ناگزیر شده اند که آن مناطق را ترک کنند. این استادان دانشگاه آن مناطق را نواحی اشغال شده توسط اسلامگرایی لقب داده اند. یهودیان ۱ درصد جمعیت فرانسه را تشکیل میدهند. این گروه هویتی قربانی نفرتپراگنی است. ۴۰ درصد جرمهای نفرتمحور در فرانسه علیه یهودیان صورت میگیرد.
به نوشتهی هوگو میچرون کارشناس گروههای جهادیست که در حال حاضر در دانشگاه پرنستون مشغول تدریس است، حدود ۲۰۰۰ تن از شهروندان فرانسه تهدید مستقیم تروریستی به این جمهوری هستند. ۲۰۰۰۰ شهروند دیگر فرانسه مورد تعقیب سازمانهای اطلاعاتی و کشفی این کشور هستند و این سازمانها اطلاعاتی دارند که براساس آن این ۲۰۰۰۰ شهروند شریک جرم گروههای تروریستی خواهند شد. براساس معلومات هوگو میچرون یک جمعی از شهروندان مسلمان فرانسه هم از نظر فکری و ذهنی مجذوب مرام فکری سلفیهای جهادی شده اند. این گروه از شهروندان فرانسه یک جامعهی موازی در برابر کل فرانسه تشکیل داده اند که با ارزشهای بنیادین قانون اساسی این جمهوری در تضاد است. هدف پیشنویس قانون جدید ضد « اسلامگرایی جدایی طلبانه» و اقدامات دیگر ایمانویل مکرون تغییر ذهنیت و افکار آن عده از فرانسههای است که مجذوب آرمان سلفیگری جهادیستی هستند.
رییسجمهور فرانسه در سخنرانیهای اخیرش به نقل از یک استاد دانشگاه گفت که ۲۸ درصد فرانسویهای که خودشان را مسلمانان میخوانند مجذوب فکر افراطگرایی شده اند. یک کتاب پژوهشی دیگر نشان میدهد که ۷۵۰۰۰۰ فرانسهای با ایدیولوژی اسلامگرایی رادیکال همذاتپنداری دارند.
در این تردیدی نیست که فرانسه هم مشکلات خود را دارد. تبعیض در بازار کار و مسکن فرانسه بیداد میکند. علاوه بر این مجموع جامعهی مسلمان فرانسه قربانی سخنان نفرتانگیز و نژادپرستانه در فضای عمومی میباشند. دولت فرانسه باید به این مشکلات رسیدهگی کند. ایمانویل مکرون هم به این موضوع در سخنرانی اخیرش اشاره کرد. او گفت بخشی از جامعهی فرانسه به دلایل گوناگون از امتیازاتی که سایر مردم این جمهوری بهره میبرند، محروم اند و به همین دلیل مجذوب آرمانهای گروههای رادیکال میشوند. او گفت که حکومت تلاش میکند، به این مشکل رسیدهگی کند. برخی از اقدامات حکومت مکرون و اظهارنظرهای شماری از وزیران او هم مشکل جامعهی فرانسه را پیچیدهتر کرده است. یک وزیر حکومت مکرون که خودش افریقاییتبار است بنگاههای بزرگ تجارتی این کشور را به دلیل عرضهی غذای «حلال» و «کشار» نکوهش کرد. چنین سخنانی به هیچ وجه کمک کننده است و سبب تقابل بیشتر هویتی در جامعهی فرانسه میشود.
ولی با توجه به تمام این مشکلات، نباید بارملامتی رشد تروریسم و افراطگرایی در فرانسه به گردن حکومت این کشور انداخته شود. سکولاریسم فرانسه هم ملامت نیست. سکولاریسم فرانسه تنها نمایش نمادهای مذهبی مسلمانان در فضای عمومی را منع نمیکند، بلکه نمایش عمومی سمبولهای مذهبی تمام ادیان در این کشور ممنوع است. شماری از ناظران موج اخیر حملههای تروریستی و رشد افراطگرایی فرانسه را به انتشار کاریکاتورهای مجلهی طنزی شارلیابدو و محاکمهی متهمان حملههای تروریستی سال ۲۰۱۵ ربط میدهند ولی این تقلیلگرایی محض است. تنها فرانسه قربانی تروریسم و افراطگرایی نیست. دانمارک و بلجیم هم که نشریههای شان کاریکاتور منتشر نکرده اند با این پدیده دست به گریان اند. شهروندان این دو کشور اروپایی بیشتر از کشورهای دیگر غربی به جنگ سوریه رفتند. بریتانیا هم با مشکل تروریسم و افراطگرایی مواجه است.
تعبیر اسلامهراسی در مورد پالیسیهای ضد اسلامگرایی حکومت ایمانویل مکرون به هیچوجه منصفانه نیست. آنانی که این تعبیر را به کار میبرند از واقعیتهای فرانسه اطلاع ندارند و تصور میکنند که تمام جامعهی مسلمان فرانسه با اقدامات و پالیسیهای مکرون مخالف اند. واقعیت این است که جامعهی مسلمان فرانسه یک دست نیست. آنان افکار، سلیقهها و گرایشهای متفاوت دارند و نوع نگاه آنان به دین و هویت دینی هم یکسان نیست. آنانی که مدعی حمایت از مسلمانان فرانسه اند این واقعیت را فراموش میکنند و تصور شان این است که جامعهی فرانسه یک دست است. هیچ نیاز نیست که کسانی مثل عمرانخان و رجبطیب اردوغان به نیابت از مسلمانان فرانسه صحبت کنند. رسانههای جهانی باید صدای بخشهای گوناگون جامعهی مسلمان فرانسه را بازتاب دهند.
فرانسه در کل یک جامعهی پویا و آزادیدوست است. پس از برگزیت و انتخابات دونالد ترمپ در ایالات متحده تصور این بود که دستراستیهای نهادهای انتخابی فرانسه را فتح میکنند، اما شهروندان فرانسه در انتخابات سال ۲۰۱۷ به حزب دستراستی نه گفتند و ایمانویل مکرون لیبرال و طرفدار اتحادیهی اروپا را برگزیدند. به رغم مشکلات ساختاری اقتصاد فرانسه و حملههای تروریستی پیدرپی مرام نیروهای دستراستی در فرانسه خریدار نیافت و انتخابات را ایمانویل مکرون برد. فرانسویان نیروهای دستراستی را رد کردند. در حال حاضر لیبرالیسم جمهوری فرانسه در برابر مرام اسلامگرایی رادیکال قرار گرفته است. کسی نمیتواند این واقعیت را انکار کند. تقابل حکومت فرانسه با اسلامگرایی رادیکال ربطی به رقابتهای سیاسی داخلی آن کشور ندارد. در چنین شرایطی دوستان فرانسه باید در کنار این کشور ایستاده شوند.
بنیامین حداد نویسندهی این مطلب پژوهشگر اندیشکدهی شورای اتلانتیک در ایالات متحده است. او کتابهای متعدد پژوهشی نوشته و منتشر کرده است.