فضلاحمد ذکریا (نینواز) زادهی سال ١٣١٢هجری خورشیدی در یکهتوت کابل است. پدرش به حیث وزیر معارف و خارجه در زمان سلطنت محمد ظاهر شاه کار میکرد و یکی از مردمان ثروتمندِ محمدزایی بود. پدر نینواز شعر نیز میسرود که در شعر به نام فیض محمد کابلی معروف بود. در خانوادهای که فضل احمد نینواز به دنیا آمده بود هم ثروت داشت هم عرفان و ادبیات و هم سیاست و قدرت، مشکل مینمود که کدام یک را انتخاب کند، آنچه او را بعدها به یک هنرمندِ معترض و مبارزِ نترس تبدیل کرد این چند رنگی فضای خانوادهگی بود که پدیدههای مختلف را مقابل هم قرار داده بود. رفته،رفته در او درکِ عمیقی از تفاوتها و طبقاتِ اجتماعی پدید آمد و او راهی را انتخاب کرد که صدای ملتاش را به واسطهی آن ثبت تاریخ کند.
او دورهی دانشآموزی را به پایان رساند و به رسمِ خانواده که همه علاقهی فراوانی به سیاست و علوم سیاسی داشتند راهی دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاهِ کابل شد و پس از فراغت از آنجا مدتی را هم به عنوان دیپلمات و کارمند وزارت خارجه در داخل و بیرون از کشور کار کرد. ولی در تمام مدت او با موسیقی بود و موسیقی را به عنوان پدیدهای درجه دوم تحصیلیاش نمیدانست.
نینواز، ساربان و احمدظاهر
نینواز هنوز دانشآموز مکتب بود که خودش آهنگ میساخت ولی تعهدش در موسیقی زمانی مستحکمتر شد که واردِ تیاتر گردید. او در کارزار هنر تیاتر و موسیقی افغانستان با فرخ افندی آشنا شد، آشنایی با فرخ افندی زندهگی هنری نینواز را دگرگون ساخت. فرخ افندی از جملهی هنرمندانِ ترکی بود که شهروندی افغانستان را داشت و تعدادِ زیادی از هنرمندان پیشرو از شاگردان او بودند. او سازهای غربی را وارد موسیقی افغانستان کرده و تعدادی را نیز در زمینهی فراگیری این سازها تربیت کرد. نینواز هم اساسات و نوتیشن موسیقی کلاسیک غربی را از ایشان آموخت، درست همینجا بود که با عبدالرحیم ساربان آشنا شد.
از راست به چپ: فرخافندی و استاد نینواز
ساربان در تیاتر معارف، در وقفهی دو پردهی یک نمایشنامه، با تخلص محمودی آهنگ میخواند. صدای او به خاطر اجرای آهنگ « من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید » که یکی از شعرهای اعتراضی ملک الشعرا بهار بود، به مدت پنج سال از سوی نظام شاهی قدغن شده بود و دیگر نمیتوانست در هیچ جایی آهنگ اجرا کند ولی پس از این که عبدالرحیم محمودی بار دیگر با نام ساربان وارد دنیای موسیقی شد، نینواز در نخستین اجرای ساربان، آهنگی را به اساس شعری از ابوالقاسم لاهوتی با مطلعِ « خورشید من کجایی سرد است خانهی من » ساخت که این شعرهم مایههای اعتراضی داشت ولی از این که آهنگش را در قالب آهنگ عاشقانه ساخته بود، نه نظام شاهی و نه هم مخاطبان ساربان هیچ کدام متوجه اعتراضی بودن شعر نشدند و تا امروز هم این آهنگ را مردم به عوان یکی از آهنگهای عاشقانه ای ساربان میشنوند. پس از این نینواز به خاطر به شهرت رسانیدن ساربان تلاش های زیادی کرد تا او را به عنوان خوانندهی درجه یک موسیقی کشور معرفی کند و همین طور هم شد. آغازین آهنگهای ساربان که اورا به شهرت و محبوبیت رساند، از ساختههای نینواز است. نینواز پس از آن که تعدادِ زیادی از آهنگهایش از طریق ساربان به شهرت رسید، سراغِ صدایِ دیگری میگشت تا این که شبی در منزلش واقع مکروریان، با احمدظاهر آشنا شد. صفی الله ثبات یکی از دوستان نینواز مدعی است که او احمدظاهر را در آن شب به منزل نینواز برده است، او میگوید در آن شب که تا دم دم صبح موسیقی ادامه داشت و احمدظاهر میخواند استاد محمدهاشم چشتی که نینواز اساسات موسیقی شرقی را نزد او آموخته بود نیز حضور داشت و ضرب مینواخت تلاشِ زیادی کرد تا صدایِ احمدظاهر را به واسطهی طبله بی سُر سازد ولی موفق نشد. صدای احمدظاهر پخته بود و هماهنگی خوبی با ضرب داشت و هیچکسی نمیتوانست او را به اصطلاح موسیقی افغانی« بی لی » سازد.
از راست به چپ: احمد ظاهر، استاد امیر محمد، استاد نینواز و احمد ولید اعتمادی
استعداد احمدظاهر آن شب نینواز را شیفتهی خود ساخت و پس از آن شب این دو هیچگاهی از همدیگر جدا نشدند. نینواز ناب ترین آهنگ هایش را در اختیار احمدظاهر قرار داد تا اجرا کند که معروف ترین آن آهنگهای نوار سیزدهم افغان موزیک است. ولی خودِ نینواز هیچگاهی به عنوان یک خواننده در استدیو آهنگ ثبت نکرد با وجودی که صدای او مورد تایید هنرمندان و استادان زیادی از اهالی موسیقی قرار گرفته بود، او تنها در خانهاش که پاتوقی برای هنرمندان شد بود آهنگ میساخت و تا نیمههای شب مجالسی از موسیقی و شعر در خانهاش واقع مکروریان جریان مییافت. چندین نوار مجلسی از نینواز باقی مانده و بیشتر این نوار ها پس از سال هشتاد هجری خورشیدی به واسطهی دوستانش همهگانی شد. او در جریان تمرین همواره از احمدظاهر به عنوان خوانندهی مورد قبول اش یاد میکند و او را نور چشم خود میداند و این بدان معناست که این دو به حدی باهم نزدیک بودند که اکثراً شب ها و روزها را با موسیقی در کنار هم میگذراندند.
حضور نینواز در قیام بالاحصار
در سال ١٣٥٧ هجری خورشیدی رژیم حزب دمکراتیک خلق افغانستان در اکادمی څارندوی(پولیس) بخش موزیک را تاسیس میکند و از نینواز که یکی از مخالفان سرسخت رژیم وقت است میخواهد تا آرکستر نظامی را در آن بخش رهبری کند، او بی درنگ درخواستِ آنهارا میپذیرد و راهی بخش موزیک اکادمی څارندوی میشود. او در آنجا آرکستری را که در آن احمدولی و هنگامه به عنوان آوازخوان فعالیت داشتند رهبری میکند ولی هدفِ اصلی نینواز آشنایی با برخی از صاحب منصبان سابقهدار در اکادمی څارندوی بود و با برخی از آن صاحب منصبانِ نظام آشنا میشود و از طریق داوود یکی از استادان اکادمی با کسانیکه قیام ١٤ اسد ١٣٥٨ را رهبری میکردند آشنا شد و به جمعِ آنان پیوست.
استاد نینواز در اکادمی پولیس
قیام بالاحصار که هدف اصلی اش سرنگونی نظام کمونستی بود نینواز نیز شجاعانه میخواست درآن قیام سرتاسری بپیوندد ولی قبل از آن قیام، این هنرمند نترس از سوی ماموران استخبارات وقت « اگسا » تحت پیگرد قرار داشت. نینواز به خاطر سخنرانی تندش حین خاک سپاری احمدظاهر که در 24 جوزای 1358 دریک حادثه ای مبهم ترافیکی در مسیر سالنگ جنوبی کشته شده بود، نیز از سوی مامورین امنیتی نشانی شده بود، نینواز باور داشت که در کشته شدن احمدظاهر رژیم وقت دست دارد. بلاخره پس از شروع شدن قیام 14 اسد، این قیام از سوی دولت وقت سرکوب شد و نینواز نیز مثل صدها انسان دیگر این وطن، از نزدیکی خانهی یکی از اقارباش از سرک پانزدهم وزیر محمد اکبر خان بازداشت و از سوی رژیم وقت اعدام گردید.
نینواز یکی از آهنگسازانی است که در بارور ساختن موسیقی معاصر کشور تلاشهای فراوانی کرده است. او تحصیل کردهی دانشکدهی علوم سیاسی بود و یک دیپلومات ورزیده محسوب میشد. نینواز در بیرون از کشور از جایگاه یک دیپلومات نیز روابطِ خوبی با موسیقی و هنرمندان کشورهای که در آن ماموریت داشت، برقرار میکرد. او با خوانندههای ترکی نیز همکاری داشت. نینواز یکی از آهنگ های ذکی مورن خوانندهی معروف ترکیه را در مجلسی اجرا کرد که بعدها مورد قبول احمدظاهر قرار گرفت و نینواز آن را با شعر فارسی « به آسمان بگویید » برای احمدظاهر تنظیم کرد، که خیلی معروف شد. گفته میشود، آوازخوانان ترک هم آهنگهای نینواز را اجرا کرده اند. نینواز آهنگهای فراوانی را از موسیقی فولکلور وارد موسیقی پاپ کرد که در حفظ آن پارچهها کمک فراوانی کرده است. او ضمن این که شعر کلاسیک فارسی را میدانست ولی توجهی خاصی به تصنیف و ترانه داشت که تعدادی از آهنگهای او از تصنیف های عبدالاحمد ادا است. آهنگ « بشنو از نی » را که نینواز ساخته است یکی از شاهکار های او محسوب میشود و این آهنگ تا کنون در آرکستر های زیادی نواخته شده است.
Notice: Undefined offset: 0 in /home/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336
Notice: Trying to get property 'term_id' of non-object in /home/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336