روزنامه هشت صبح در سرمقاله خود نوشته است که جنگ افغانستان تنها با فشار بینالمللی مهار خواهد شد.
سرمقاله نویس هشت صبح در ادامه مینویسد که گروه طالبان به دنبال اشغال دهها ولسوالی در ولایتهای مختلف کشور، تلاش خود برای سقوط مراکز ولایتها را افزایش داده است. این گروه تاکنون چهار گذرگاه تجارتی را نیز اشغال کرده است. بخشهایی از شاهراههای مهم کشور نیز به تصرف گروه طالبان در آمده است.
سرمقاله نویس با اشاره به حملات اخیر طالبان مینویسد که اشغال شماری از بندرهای تجارتی و شاهراهها و محاصره بعضی از شهرهها توسط طالبان، نشانه تصمیم قاطع این گروه برای سقوط دولت مرکزی و اشغال افغانستان از راه جنگ است. به گفته سرمقاله نویس، این پیشرویها همچنان نشان میدهد که گروه طالبان تمام توان خود را برای پیروزی نظامی به کار بسته؛ هرچند تاهنوز یک پای این گروه در پشت میز مذاکره است.
هشت صبح میگوید که دولت و طالبان با وجودی که یقین دارند که قضیه افغانستان راهحل نظامی ندارد، نتوانستهاند از طریق گفتوگو به یک راهحل مناسب برسند. طرحهایی که دیگران از جمله امریکا برای دو طرف پیشنهاد کردهاند، نیز مورد قبول دو طرف واقع نشده است.
سرمقاله نویس هشت صبح درپایان، سرمقاله خود را با این نبشته پایان میدهد «کشورهایی که علاقهمند میانجیگری بیطرفانه بین دولت و طالبان هستند، باید فعالتر شوند. با وجودی که گروه طالبان جنگ را وارد شهرها کرده و امنیت مرزهای مشترک افغانستان با همسایههایش را به مخاطره انداخته، فرصت برای سازش سیاسی از دست نرفته است»
روزنامه اطلاعات روز سرمقاله امروز خود را در باره برخورد قومی با مقاومت مردمی اختصاص داده است.
سرمقاله نویس این روزنامه مینویسد که در اوج پیشرویهای سریع طالبان به قلب ولسوالیهای شمال، ناگهان ورق برگشت. موجی از بسیجهای مردمی از بدخشان تا هرات و از غور تا بغلان در بیش از ده ولایت کشور سر برآوردند.
در ادامهی این سرمقاله میخوانیم که با آغاز شکلگیری بسیجهای مردمی، استقبال گستردهای در حکومت افغانستان از دستبهماشهشدن این نیروها صورت گرفت. حکومت افغانستان بهصورت رسمی از شکلگیری این نیروها حمایت و اعلام کرد که از این نیروها به حد کفاف و نیاز، حمایت تجهیزاتی صورت خواهد گرفت.
به باور سرمقاله نویس اطلاعات روز با گدشت چند روز وند حمایت از بسیج نیروهای مردمی در حکومت افغانستان فروکش کرد. نهتنها تمایل حکومت افغانستان برای حمایت از این نیروها به اکراه رفت که برخی مقامات صاحبصلاحیت در حکومت و از آنجمله فضلمحمود فضلی، به تلویح گفت که حکومت افغانستان ملیشهسازی را تحمل نخواهد کرد.
سرمقاله نویس تاکید دارد: « خطا نیست اگر بگوییم برخورد قومی و سلیقهای با نیروهای بسیج مردمی و مواجهه با این نیروها بهعنوان «تهدید»، برای نظام سیاسی که عملا دستکم ۷۰ درصد قلمروش را از دست داده است، حکم نوشیدن شوکران خودکشی را دارد»
درپایان این سرمقاله آمده است که اگر برخورد سلیقهای و قومی با نیروهای بسیج مردمی و تعلل در حمایت کافی از این نیروها ادامه یابد، ممکن است قیمت و هزینهی این نوع مواجهه، در حد سقوط یا قرار گرفتن در لبهی پرتگاه سقوط سنگین و ویرانگر باشد.
روزنامه افغانستان یکی دیگر از روزنامههای چاپ کابل سرمقاله خود را با این تیتر آغاز کرده است « فقر روایت حماسی در وضعیت جنگ کنونی»: سرمقاله نویس افغانستان مینویسد که به نظر میرسد که ما امروزه علی رغم مواجهه با یک جنگ تمام عیار که عوامل آشکار خارجی دارد از فقر تیوریک و روایت حماسی و گفتارهای حماسی رنج می بریم.
به گفته سرمقاله نویس به همین خاطر هرچه دشمن در عمق خاک ما رخنه می کند و هرچه دست به کشتارهای تراژیک می زند ما هم چنان کرخت هستیم و هرگز نتوانسته ایم در قبال این جنگ ویرانگر احساسات ملی را بسیج کنیم.
در ادامه سرمقاله روزنامه افغانستان میخوانیم که به نظر می رسد در شرایط کنونی ضعف در دستگاه سیاست گذاری کشور و هم چنین عمق نفوذ دشمن در متن بازیگران سیاسی کشور ما از مهم ترین دلایل این مساله است.
سرمقاله نویس در ادامه مینویسد که ضعف در دستگاه سیاستگذاری اطلاع رسانی کشور از آن جا ناشی می شود که بر اساس عرف شکل یافته در کشور ما، نهادهای حکومتی وظیفه اطلاع رسانی و تبلیغات را تنها به عهده چند نفر در قالب بخش مطبوعات و سخنگویان ادارات گذاشته اند به باور نویسنده از همینرو از دیگر عرصه های تولیدات فرهنگی و هنری کاملا غافل هستند. به عنوان مثال در تمام ولایات در بخش اطلاع رسانی تنها یک مدیریت مطبوعات وجود دارد که تشکیل آن معمولا یک نفر یا دو نفر هستند.
در آخر این سرمقاله آمده است که: «در مجموع ما نتوانستهایم از جنگ کنونی یک روایت یک دست و واحد بسازیم که این روایت سبب بسیج ملی در حمایت از ارزش های ملی شود. همین مساله سبب شده است که دشمن با تمام فقر تیوریکی که دارد و جنگ را به لحاظ استدلال منطقی حتی بر سیاق خود شان باخته است ولی هم چنان قادر است هزاران نفر را در پشت یک گفتار خشونت آمیز و افراطی جمع کند.»