نویسنده: شیرین بیانی
حکومت غیاثالدین قمر کرت
در شروع کار این فرمانروا، باید به زمان اولجاتیو برویم که او پساز نشستن برتخت هرات، راهی دیدار اولجاتیو در عراق گردید و در سر راه مشاهد متبرکه را زیارت نمود و هنگام باریابی نزد اولجاتیو بهقول سیفی هروی: «بهرسم ملوک عجم زبان به مدحپادشاه گشود» که پدرانش نیز چنین کرده بودند. اولجاتیو چون ازجانب ملک غیاثالدینکرت آسودهخاطر گشته بود، «ادب و متانت او را بسیار پسندید و سراسرمناطق تحتنفود کرتیان را باردیگر رسماً به وی سپرد».
بدینترتیب که به حکم ایلخانی «حکومت هرات، اسفزار، فراه، سیستان و غور و عزجستان رسماً به وی واگذار گردید.» به او اجازه داد که پسازچندی اقامت، غیاثالدین به هرات بازگردد. ادواتجنگی و آلاتموسیقی را همراه وی کرد. او نیز اینچنین پیروزمندانه عازم هرات گردید. هراتیان به استقبالش شتافتند و او را وارد شهر نمودند و این بهسال ۷۰۸ ه. بود. غیاثالدین با مردم بهنیکویی رفتار کرد و به تعمیر ویرانیهای شهر پرداخت.
سرانجام اولجاتیو با بیماریشدیدی، زندگی را وداع گفت و رسممغولی تدفینآلات و اشیاء با مردگان را فراموش نکرد، هرچند شیعهای مومن بود.
ابوسعید آخرین فرمانروای ایلخانی (۷۱۷-۷۳۶ه.): او کودک بود و از کار ملک و ملت آگاهی نداشت و پساز وی چند شاهزادهچنگیزی دیگر در فاصلههای بسیارکوتاه زمامامور را در دست گرفتند. او مسلمان بود و بدینترتیب «اسلام» تا به آخر در حکومتایلخانی به پیروزی رسیده بود.
پساز وی، اسقفاعظم کلیساینسطوری ایران نیز وفاتیافت و ازآنپس رد رابطه ایران و غرب که ازطریق مذهب تاحدی ایجاد شده بود، به خاموشی گرائید و مسیحیان پراکنده شدند.
ابوسعید بهطورناگهانی درعنفوانجوانی درگذشت، بدوناینکه برای خود جانشینی برگزیند. حکومت ایلخانی نیز با مرگ وی پایانپذیرفت.
غیاثالدینکرت و ابوسعید ایلخانی: پساز فوت اولجاتیو، غیاثالدین با ابوسعید بیعت نمود ولی کار به آخر رسیده بود. زیرا یسور، شاهزاده جغتایی، حملات خود را به هرات آغاز نمود که اینتهاجم چندینباره جغتائیان بود. اینگونه شهر متشنج گردید و مدتی نبرد ادامه یافت تا سرانجام یسور کشته شد و غیاثالدین پیروزگردید.
غیاثالدین سفری نیز به حج نمود. امرای ولایات هرات به بدرقهاش شتافتند که حدود ۲۰۰تن بودند. او ابتدا به بغداد نزد ابوسعید ایلخانی رفت. ایلخان در سفرحج او را بدرقه نمود. سفر به نحو احسن انجام گردید و او به سلامت به هرات بازگشت. و گفتیم که ابوسعید نیز فوت نمود.
فصل دوم
ظهور امیرتیمور گورکان – مسئله هرات و رویاروئی با کرتیان
پساز فتوحات چنگیزخان در شمال و شرق ایران که بهسال ۶۱۴ه. آغاز گردید و سپس تشکیل حکومت ایلخانی تا مرگ ابوسعید، آخرین ایلخان بهسال ۷۳۶ه. دراین بخش به فتح خراسان – هرات در این سرزمین، توسط امیرتیمور گورکان و نابودی آلکرت در خراسانشرقی با مرکزیت هرات واقف میگردیم.
دراین مدت مغولان سهبار هرات را اشغال و در آن قتلوغارت نموده بودند، درحالیکه با رقیب سرسختی چون کرتیان روبهرو شده بودند. پساز مرگ ابوسعید، آخرین ایلخان، فرمانرواییکرت مستقل گردید و سراسر خراسان رسماً تحتنفوذ و سلطه کرتیان قرارگرفت. بهقول سیفی هروی هرات: «معظمترین بلاد خراسان است… (وباردیگربه تکرار میگوئیم که ) ملکی هرات بسیار است: از جام، و باخزر و کوسویه و مرغاب و فاریاب و مرجق تا آبآمویه و اسفزار و فراه و سجستان و تکنیابا و حد هند»
ملک معزالدینکرت ۷۳۲- ۷۷۱ه، و تیمور: غیاثالدین دارای سهپسر بود: شمسالدین (۷۲۹- ۷۲۰ه.) ملک حافظ (۷۳۰ -۷۳۲ه.) و سرانجام معزالدین حسین. معزالدین بین سایر فرمانروایانکرت به استثنای شمسالدین مؤسس سلسه، قدرتمندترین آنان بود. در این زمان بین شاهزادگان دیگر این خاندان اختلاف و درگیری بود که او فاتح این میدان شد.
درسال ۷۲۳ه. با درگذشت ابوسعید ایلخانی، معزالدین استقلال کامل یافت زیرا دیگر از حکومت ایلخانی مغول خبری نبود و غیاثالدین نیز درگیر نبردهای گوناگون گردیده بود. دراین سال بهقول عبدالرزاق سمرقندی: «حکومت چنگیزی خاتمه یافت و تیمور ظاهر گردید».
دراین زمان سربداران که در سبزوار نیروی فراوان یافته بودند از موقع سود جستند و عازم فتح سراسری خراسان گشتند ولی ابتدا کرتیان آنان را شکست دادند و سپس جغتائیان وارد معرکه شدند که عاقبتی نداشت.
فتح هرات و سقوط حکومت کرت
دراین دوره هرات بهطور اخص و ایران – افغانستان بهطور کلی با واقعه بسیار تلخ دیگری روبهرو شدند و آن ظهور امیرتیمور گورکانی بود. او در اواخر سال ۷۷۰ه. برای اولینبار به خراسان لشکرکشید یا بهتر گفتهشود تهاجم خود را به آن ایالت وسیع و مهم آغازکرد. بدینترتیب در تاریخ خراسان و هرات، فصلیکهنه بسته و فصلینو گشوده شد و اینک حکومت هرات در دست غیاثالدین محمدکرت بود.
چگونگی شروع تهاجم: درهمان سال ۷۷۰ه. نبردی کارساز بین دوطرف درگرفت که با فتح قلعه معروف و مستحکم بلخ، توسط امیرتیمور، کار یکسره گردید.
هنگامیکه تیمور به راه افتاد، غیاثالدینکرت در نیشابور با جمعیاز سربداران درحال نزاع بود و کرتیان بایکدیگر مخالفت داشتند. وی با شنیدن اینخبر، از نیشابور عازم هرات گردید و به فوشنج رسید. قتلوغارت آغازگردید و تیمور به این شهر رسید. سپس عازم هرات گردید و گرداگرد شهر را محاصره نمود. تیموریان حصارشهر را شکستند، وارد هرات شدند.
اهالی و سپاهیان که دیگر تاب برابری با تیموریان را نداشتند، پساز قتلوغارت بسیار تمکین نمودند. تیمور دوهزار نفر را دستگیر کرد و دستور داد که مردم یا تمکین نمایند و یا کشته خواهند شد.
سرانجام هرات تسلیم گردید و غیاثالدین بهداخل شهرگریخت. تیمور کمیقبل برای وی پیام فرستاده بود که تمکین نماید و تسلیم گردد. او نیز که نیروی برابری نداشت پذیرفت و ایلچی دشمن را احترام گذاشت.
میرخواند مینویسد: «ازآنپس مجموع ممالک تحتتصرف بندگان اقدس درآمد و آوازه این فتح ارجمند در اطراف دیار خراسان و ماوراءالنهر شیوع یافت». بدینترتیب درسال ۷۷۱ ه. امیرتیمور به حکومت خراسان رسید.
گفته شد که غیاثالدین که تاب برابری با مهاجمین را نداشت، به داخل شهر گریخت و پسر بزرگ خود، امیر پیرمحمد را نزد تیمور فرستاد. تیمور به وی پیغام داد که: «با مسالمت نزد ما بیا»! ملک غیاثالدین پساز سهروز نزد وی رفت. تیمور در باغ زاغان سکنی گرفته بود. این بنا که بحث آن در گذشته آمد کاخی بزرگ و باشکوه درمیان باغی وسیع بهنام باغ «زاغان» یا «باغ سفید» بود که قدمت بسیار داشت. این کاخ مملو از خزائن طلا، جواهر، انواع ظروف سیمین و اسلحه و همچنین کتابخانهای معتبر بود.
اگر کمی بهعقب بازگردیم، درمییابیم که بنابر گفته میرخواند: «چون خاطر آفتاب اشراق خسرو آفاق از قضیه فراغت یافت، بهجانب دارالسلطنه هرات تافت و ملک غیاثالدین با حصانت و کثرت اعوان و انصار مغرور شده، از حادثه روزگار غافل مانده و حضرت صاحبقران حدوبند قلعهگشای، با بهادران رزمآزمای به ظاهر هرات رسید. غیاثالدین بهناچار تحتالحمایه تیمور گردید. بدینترتیب نه مردم و نه حکومت کرت، تاب برابری نداشتند و ازسویدیگر تیمور نهتنها طالب هرات، بلکه طالب گنجینههای هرات و گذشته هرات و مجموع آنچه بود که هرات نامیده میشود. «پایان ماجرای تاسفبار و یا بهتر گفته شود پایان یک تراژدی بزرگ».
تیمور که دریافته بود تا خاندان کرت در هرات وجود دارد، کار او به سامان و نتیجه مطلوب نخواهد رسید، سرانجام بهسال ۷۸۳ه. درحالیکه هرات کاملاً گشوده شده بود، ملک غیاثالدین را همراه با پسران و خانوادهاش به شهر کش در ماوراءالنهر فرستاد و به دستور وی در سال ۷۸۷ه. آنان را بهقتل رسانیدند و یا بهتر گفته شود، قتلعام نمودند. بدینترتیب آخرین نفرات از خاندان مهم و ارجمند سلسهکرت نابود گردیدند.
تو گفتی که آن شاه والا مقام خود از مادر هرگز نزاد
سرانجام اینکه: این خاندان که از زمان نیای خود رکنالدین خیسار در کار ایجاد یک حکومت صحیح و منظم و ملی و ضد بیگانه بود و شمسالدین را به بهترین وجهی تربیت نمود یا بهتر گفته شود این خاندان را که چون ستارهای برآسمان تیره افغانستان ظاهر شده بود، از بیخ و بن نابود ساخت. تیمور انتقام همه مغولان را از این خاندان ملیگرا و ضدبیگانه با عصبانیت هرچه تمامتر گرفت.
تیمور گورکان پساز فیصله کار هرات، درهمان سال راهی سبزوار گردید تا کار خراسان را یکسره نماید و حکومت سربداری را نیز براندازد که چنین نیز گردید.
بدینترتیب، دراینسال تیمور پساز فیصله کار هرات و آلکرت، راهی سبزوار گردید تا مسئله خراسان را یکسره نماید و حکومت سبزواری را نیز براندازد که چنین نیز شد. دراینسال، سراسر خراسان فتح گردید و تیمور طرح فتح فارس را کشید و به راه افتاد.
یادداشت: مجله نیمروز به همکاری انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان در اقدامی ارزشمند، شمارهی اخیر ویژه نامه خود را به شهر تاریخی هرات اختصاص داده است. این ویژه نامه شامل مجموعهای از مقالات، گفتگوها و یادداشت ها از اساتید، پژوهشگران و نویسندگان برجسته است که به بررسی ابعاد مختلف هرات، از جمله تاریخ، فرهنگ، سیاست، و جامعه شناسی این شهر میپردازد. برای دانلود نسخهی الکترونیکِ «شکوهِ هرات»، این لینک را دریابید.
هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری؛ بخش اول
هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری؛ بخش دوم
Notice: Undefined offset: 0 in /home/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336
Notice: Trying to get property 'term_id' of non-object in /home/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336