هرات در عهد ایلخانی، آل‌ کرت و تیموری؛ بخش یکم

نویسنده: شیرین بیانی

 و دلگشا آب ‌و هوائلطیفی

مبارک منزلی، فرخنده جائی

هرات از آن نوع شهرهای کم‌نظیری است که آکنده از تاریخ است و گفتنی بسیار دارد؛ و آن بازمی‌گردد به دو دلیل: اولاً به‌علت موقع خاص سوق‌الجیشی بر سر راه‌های عمده اصلی شمال به جنوب و شرق به غرب منطقه و ایران به‌طورکلی و خراسان به‌طور اخص. ثانیاً به‌دلیل آب‌وهوای مناسب و مطبوع و رودهای متعدد یا بهتر گفته شود موقع جغرافیایی مناسب. این‌خصایص مورد‌نظر همه‌همسایگان دور و نزدیک بوده است و اقوام و ملل‌پراکنده و گوناگون در استیپ‌ها و صحاری‌منطقه وسیعی از شرق و غرب و شمال به آن چشم‌طمع دوخته بودند. خراسان‌بزرگ دارای چنین‌خصوصیتی است که در آن به‌ویژه فرمانروائی‌های هرات و سبزوار از‌جهت رو‌به‌رو بودن با اقوام خشن و اغلب‌گرسنه و پیوسته موردتهاجم بوده‌اند.

زمانی‌که موردنظر ماست، قرن ۷و۸ هجری، برابر با قرن۱۲و۱۳میلادی است که قبایل و ایلات بزرگ و کوچک هرگاه به‌علت وفورجمعیت که روز‌به‌روز افزون می‌گردیدند و آن سبب کمبود جا و گرسنگی افراد می‌شد؛ این فشارها بیش‌ازپیش نمودار می‌شدند. به‌خصوص که اقوام‌گوناگون با سرزمین‌های‌آباد و ثروتمند شهرنشین همسایه روبه‌رو می‌گشتند. این‌دلایل سبب تهاجم‌ها، قتل، غارت‌ها و ویرانی‌ها بود. ازسوی‌دیگر، دلیل‌تقویت نیروی‌هراتیان می‌شد که بر ملیت، فرهنگ و تمدن خودآگاهی داشتند و بیش‌ازپیش برآن پای می‌فشردند.

هیچ‌گاه درتاریخ ایران، اقوام پراکنده بزرگ و کوچک به‌ضرورت زمان و‌ مکان، چنین منسجم نشده، یکی پس‌ازدیگری تشکیل حکومت‌هایی چون ابتدا «ایلخانی» و سپس «تیموری» را نداده، حملات پی‌درپی خود را براین سرزمین بزرگ و مهم وارد نیاورده بودند. ازسوی‌دیگر، هیچ‌گاه این سرزمین وسیع آبادوثروتمند به‌گونه پیوسته‌ومداوم، زیر سم‌ ستوران آنان لگدمال نشده بود که هربار مردمان آن افتان و خیزان برپا می‌شدند و خسته ولی نیاسوده، امیدوار کمر راست می‌کردند و فرهنگ و ملیت خود را نگاه می‌داشتند. چه‌بسیار هنرمندان، ادیبان، کارآفرینان و دانشمندانی بودند که آنان نیز فوج‌فوج سر بر می‌آوردند و خود را بر مهاجم‌ها تحمیل می‌نمودند.

این‌چنین ابتدا ایلخانیان و سپس تیموریان، یکی‌ پس‌ازدیگری توانستند بر هرات به‌طور اخص و بر ایران و افغانستان به‌طورکلی فائق آیند و مسلط‌شوند که چگونگی آن بسیارشگفت‌انگیز است و بحث‌ ما را تشکیل می‌دهد. درنتیجه، جنگ «شمشیر» تبدیل به جنگ «قلم» گردید یا بهتر گفته شود سرانجام «قلم» بر «شمشیر» فائق آمد. دوره‌تیموری که حتی بیش‌از دوره‌ایلخانی در آن قتل‌وغارت گردید، درنهایت یکی‌از درخشانترین ادوار فرهنگی ایران شد.

دراین‌دوره هنرمندانی چون جامی «شاعر»، بهزاد «نقاش و مینیاتوریست»، سلطان علی‌مشهدی «خوشنویس»، عبدالقادر مراغی‌ «موسیقی‌دان» و سرانجام امیرعلیشیرنوائی چون «دولتمرد و هنرمند» درآن به‌وجود آمدند و شاهزادگان جوان تیموری را تحت‌تعلیم قراردادند که آنان نیز شاگردان مناسب و نیکوئی از کار درآمدند. چنانکه در دوره ایلخانی نیز از این نو افراد کم نبودند، چون خواجه نصیرالدین طوسی سازنده «رسدخانه مراغه»، رشید‌الدین فضل‌الله همدانی «مورّخ مشهور»، برادران جوینی «دولتمردان بی‌نظیر» و احمد سهروردی«خوشنویس». باید توجه داشت که در هر دو دوره تاریخ‌نویسی اهمیت‌فوق‌العاده یافت و مورخین‌مهمی چون برادران‌جوینی، خواندمیر و میرخواند «دوخویشاوند»، رشیدالدین فضل‌الله همدانی… ظهور و بروز یافتند. ابنیه و آثارمهمی چون «گنبد سلطانیه» بناگردید که نمونه‌ای ازهمه هنرهای پیش‌از اسلامی درآن تجدید‌حیات یافت.

نام و نشان هرات

طوایف «ایران قریجه» از گروه‌های گوناگون در بخش‌های‌شمالی و شرقی‌ایران و شهرهای‌نوساز آن، ازتیره‌های خود نام‌و نشان و یادگارهایی‌گذاشته‌اند ازجمله هرات یا هَرَیَوَ (Harayava) . آریاها در اوستا، هرات را هَریه‌وَتا (Haraiavata) می‌خواندند. همچنین دراین‌ کتاب‌مقدس هریوه (Harayva) و هَرَوَتی (Haravati) نیز آمده‌است.

پس‌از آبادی‌هرات و نواحی‌آن، در هزاره‌های دور، این شهرها را به‌عنوان «شهر‌های مزدا آفریده» خواندند که در اوایل قرن‌۷ پیش‌از میلاد و در زمان زردشت، رونق گرفته‌بودند. آکادی‌ها در بین‌النهرین آن ‌را هَرَیوه می‌خواندند. هرات دراین ‌دوره آباد بوده‌است. به‌قول‌ گیدشمن «درنظر یک ‌منشی‌ بابلی که دراین ‌‌عهد می‌زیست، عالم ‌تمدن به دامنه‌ّهای ‌زاگرس خاتمه‌ می‌یافت. حال ‌چنین بود تا زمان ورود‌ ایرانیان، یعنی دوهزار و پانصدسال بعد و تاسیس نخستین شاهنشاهی‌ هخامنشیان که جهان‌مزبور ازسرحدهای مذکور به‌عقب کشید. به‌دورترین نقاط در آسیای‌مرکزی برده‌شد و ثغورآن به‌شمال رودسیحون رسید».

هرات در کتیبه معروف بیستون متعلق به داریوش‌کبیر هخامنشی، هَرَایی‌وَ (Haraiva) و هرات آمده‌است و در بعضی متون قدیمی هَرَیو (Haraiov) خوانده شده است.

«آریا» درایران ویجه که حدودش از شرق رود سند تا دروازه کاسپین در جنوب خلیج‌فارس و در شمال کوههای توژس (درترکیه امروزی) بوده، شامل هرات نیز می‌شده و خلاصه اینکه: این شهر از استان‌ّهای «آریانا» بوده است.

بدین‌ترتیب هرات از شهرهای بسیارقدیمی از هزاره‌های دوردست و چنانکه گفته‌شد شامل یکی‌از استان‌های «آریانا» بوده است. این شهر دارای آب‌وهوای خوش و رودهای پرآب ازجمله رود مالان یا مالون بوده که تیموریان برآن پلی بسته بودند. محصولات گوناگون، به‌خصوص انواع میوه و انگور و سبزیجات مهم درآن به وفور یافت می‌شده و رونق داشته است. شهرداری چهار دروازه چوبین بوده، به استثنای دروازه اصلی که آهنین بوده است و هر دروازه بازاری داشته، به‌قول ابن‌حوقل: «بارکده خراسان است». برعکس سایر نواحی، مردم عربی کم می‌دانستند ولی فارسی‌ بسیارخوب حرف می‌زدند و به‌قول همو: «در نویسندگی درمیان خراسانیان بی‌نظیراند».

فصل اول

تهاجم چنگیز‌ به ایران

به‌سال ۶۱۶ه.ق چنگیز که فرماندهی‌سپاه را شخصاً برعهده گرفته‌بود، به‌ اتفاق کلیه پسرانش که هریک فرماندهی‌گروهی را برعهده داشتند باحدود ۱۵۰ تا ۲۰۰هزارنفر به جانب ایران به راه‌افتاد و در سر راه، همه‌جا توفیق همراه با وی بود. سرانجام به شهرجُند رسید و مردم و فرمانده شهرجند را به وی تسلیم نمودند. از آن پس شهر‌به‌شهر پیش‌رفتند تا به بخارا رسیدند که از‌عمده‌ترین شهرهای‌خراسان به‌شمار می‌رفت و به‌قول جوینی«قبة اسلام» بود. شهر فتح گردید و این‌واقعه به‌سال۶۱۷ه. اتفاق افتاد. از‌آن‌پس، آنان شهربه‌شهر پیش‌رفتند تانوبت به سمرقند رسید. پس‌از‌این فتح‌ بزرگ «تقریباً سراسر ماوراءالنهر فتح گردیده بود. سرانجام نوبت به بلخ رسید. «مغولان» شهربهشهر ازشرق به‌غرب درجست‌وجوی سلطان‌محمد خوارزمشاه بودند که او از‌مقابل آنان می‌گریخت تا در جزیره‌آبسکون بدرود حیات گفت» و سلطان‌جلال‌الدین جانشین پدرشد. به‌قول‌جوینی «مغولان هرشهر و دیهی را چندنوبت کشش و غارت می‌کردند» تا سرانجام مرو و سرخس نیز درهم‌کوبیده شد و چنگیز با دنبال‌کردن سلطان‌جلال‌الدین بدون‌اخذ نتیجه به مغولستان بازگشت. او شورای‌بزرگی درخارج شهر، درکنار رود زرافشان، تشکیل داد و دوتن از پسران خود را مامور فتح‌نهائی خراسان نمود.

پس‌از درگذشت چنگیزخان، دوتن از فرماندهان‌خوارزمی در نیشابور به تاخت‌و‌تاز پرداختند. به‌دستور اُکتای ‌قا‌آن جانشین وی، سپاه فراوانی درخراسان گردآمد. اُگتای، مردی زیرک و هوشیار بود و طبعی‌سازگار داشت. برعکس فرزند‌ارشد چنگیز به‌نام جُغتای که دارای طبعی‌خشن و ناسازگار بود به شخصیتی ضداسلامی شهرت‌یافته بود و در «اولوس» خود (به تعبیر مغولی ایالت است) که منطقه‌ای از پیش‌‌بالیغ تا سمرقند را شامل‌می‌شد و تقریباً سراسر مسلمان‌نشین بود، به‌سختی و خشونت رفتار می‌کرد.

توفیق ایرانیان آن‌جا بود که اُگتای قاآن در بدو حکومت، فرمانروائی ایالات‌اسلامی را دراختیار محمود‌یَلواج نهاده‌بودند که او از قتل‌و‌غارت‌های بی‌نتیجه امتنان‌می‌ورزید ولی‌ هنوز فتح‌ کامل ایران و حتی خراسان نیمه‌تمام مانده‌بود.

گیوک جانشین وی، پس‌از استقرار، اولین هدف خود را فتح‌کامل ایران دانست و سپاه‌ بزرگی را به‌راه انداخت ولی سال ۶۴۷ ه. در راه بدرود حیات گفت، درحالی‌که تاسمرقند پیش‌رفته بود.

زمامداری‌ مُنگو قاآن: او عیسوی ‌بود و به‌سال ۶۴۸ه. جانشین‌ گیوک گردید. در بدو کار سرزمین‌های اشغالی خراسان را به فرمانده‌ای به‌نام ارغون واگذار نمود و خود طبق‌رسم معمول مغولان، درعراق – بغداد مستقر شد و اینکه فرمانروائی ایران برای ایلخانان به‌طور اعم و خراسان به‌طور اخص ضروری بود.

فرمانروائی هلاکوخان در ایران (۶۵۳-۶۶۳ ه.): بین کلیه شاهزادگان‌مغولی، هلاکو فرزند تولوی، یکی‌از پسران چنگیز به‌حکومت رسید که قابلیت‌بسیار برای احراز این‌مقام داشت. او مجدداً نبرد را در ایران آغاز کرد در‌حالی‌که بایجو و جزماغون فرماندهان این عملیات بودند.

منگوقاآن فرمان داده بود که هلاکو: «ازکنار جیحون تا اقصای مصر را فتح نماید و درآن «فتح شام و مصر و ارمن به صراحت قید شده بود».

پس‌از درگذشت منگو قاآن، قوبیلای قاآن زمام‌امور را در مرکز‌امپراطوری در دست گرفت. عصر این قاآن جدید زمان‌رقابت بین ایالات‌ایرانی هنوز فتح نشده بود. زیرا وی در چین (پکن) مستقر شده، قدرت ‌بیشتری یافته‌بود. دراین‌زمان فرمانروائی‌ خراسان با احمد‌ بناکتی بود که‌ کارها‌ را آسان‌تر نموده بود.

بایدتوجه داشت هنگامی‌که چنگیز از ایران بازگشت، تنها بخشی‌از شمال و شرق این سرزمین فتح شده بود.

هلاکوها و نبردها: زمانی‌که او به‌دستور منگو قاآن جنگ‌ها را آغاز نمود، این اقدام که عظیم می‌نمود، آن‌مقدار اهمیت داشت که از کلیه «اولوس‌ها» ازهر ده‌نفر می‌بایست یکی به سپاه هلاکو بپیوندند.

هلاکو در پاییز سال ۶۵۱ه. به راه افتاد و طبق‌برنامه از‌پیش اعلام شده می‌بایست از قلاع اسماعیلی آغاز نماید. بدین‌ترتیب او عازم قهستان در خراسان گردید.

کیتو بوقا فرمانده این نبرد درخراسان اردو زد. در‌حالی‌که ۱۲هزار سپاهی همراه‌داشت دراین بخش با یک‌مسئله مهم رو‌به‌رو می‌شویم و آن ایجاد حکومت‌کرت (کُرَت) در ایران است که در‌آینده به‌آن خواهیم‌پرداخت و واقعه‌ای بس‌مهم می‌باشد. بدین‌ترتیب شمس‌الدین فرمانروای معروف خاندان‌کرت که به‌حکومت رسیده بود، در سمرقند، قبل‌از هرات، به خدمت هلاکو رسید و ازاین‌جهت هرات که پایگاه و جایگاه کرتیان بود، تاحدبسیاری ازحملات مصون‌مانده که در‌بحث‌های آینده به‌آن خواهیم‌پرداخت.

هلاکو خود بودائی بود ولی تحت‌تاثیر مادرش دوقوزخاتون گرایش به‌سمت جهان مسیحیت داشت که بسیارخطرناک می‌نمود و مسلمانان را در فشار قرارمی‌داد.

سرانجام با فتح‌سراسری ایران و با پیروزی بر دستگاه‌خلافت و مرگ خلیفه‌المستعصم‌بالله «کار از هرات تا فرات یکسره شد» و این سرزمین تحت‌حکومت مغولی ایرانی که «ایلخانی» نامیده‌شد، درآمد. هلاکو با گذر از رود فرات تا دروازه مصر پیش‌‌رفته بود. وی به‌دنبال این فتوحات درسال ۶۶۳ه. بدرود زندگی گفت.

یادداشت: مجله نیمروز به همکاری انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان در اقدامی ارزشمند، شماره‌ی اخیر ویژه نامه‌ خود را به شهر تاریخی هرات اختصاص داده است. این ویژه نامه شامل مجموعه‌ای از مقالات، گفتگوها و یادداشت ها از اساتید، پژوهشگران و نویسندگان برجسته است که به بررسی ابعاد مختلف هرات، از جمله تاریخ، فرهنگ، سیاست، و جامعه شناسی این شهر می‌پردازد. برای دانلود نسخه‌ی الکترونیکِ «شکوهِ هرات»، این لینک را دریابید.

هرات در عهد ایلخانی، آل‌ کرت و تیموری؛ بخش دوم

هرات در عهد ایلخانی، آل‌ کرت و تیموری؛ بخش سوم

هرات در عهد ایلخانی، آل‌ کرت و تیموری؛ بخش چهارم

هرات در عهد ایلخانی، آل‌ کرت و تیموری؛ بخش پنجم


Notice: Undefined offset: 0 in /home/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336

Notice: Trying to get property 'term_id' of non-object in /home/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336