نویسنده: پدرام سروش
استورهی «زمستان بزرگ» در بخشی از کتاب اوستا به نام وندیداد (قانون ضدّ دیو) بازتابی از تجربهی آریاییان با تغییرات شدید اقلیمی است. در این روایت، اهورهمزدا جمشید شاه پیشدادی را از فرا رسیدن توفانی سخت آگاه میکند و فرمان ساخت ور را برای نجات انسانها، جانوران و گیاهان صادر میسازد. این پژوهش، با بررسی متون کهن، پیوند این استوره را با تاریخ، جغرافیا و جشنِ آریایی جشن نوروز، تحلیل میکند.
استورهی زمستان بزرگ در وندیداد
در متون اوستایی، بهویژه در وندیداد، از سرزمین آریاویج (آریاویچ) بهعنوان بهترین مکان آفریدهشده توسط اهورهمزدا یاد شده است. اما این سرزمین، در پی تاختوتاز اهریمن، دچار سرمایی سخت و یخبندانی هولناک میشود:
«بهترین کشوری که من، اهورهمزدا آفریدم، آریاویچ، سرزمین آریاها بود که هوایی خوش و باصفا داشت. اما اهریمن مرگآفرین، بر ضد آن، مارهای بزرگ و سرمای توانفرسا پدید آورد. در آنجا ده ماه سرما و زمستان است و تنها دو ماه تابستان. در آن دو ماه نیز، آب سرد است، زمین سرد است و رویش گیاهان با دشواری انجام میگیرد.» (وندیداد، فرگرد ۱، بندهای ۲ و ۳)
در ادامهی روایت، اهورهمزدا به جمشید فرمان میدهد که برای نجات مخلوقات، پناهگاهی زیرزمینی به نام ور بسازد و از تخمهی بهترین مردمان، جانوران و گیاهان در آن پاسداری کند:
«… و بدانجا، بزرگترین و برترین و نیکوترین تخمههای نرینهگان و مادینهگان روی زمین را فرا بر.»
«… و بدانجا، تخمهی همهی رُستنیهایی را که بر این زمین بلندترین و خوشبوتریناند، فرا بر.»
«… و بدانجا، تخمهی همهی خوردنیهایی را که بر این زمین، خوردنیترین و خوشبوتریناند، فرا بر.» (وندیداد، فرگرد ۲، بندهای ۲۷ و ۲۸)
این توصیفها نشان میدهند که توفان یادشده، نهتنها جانوران و انسانها، بلکه پوشش گیاهی را نیز به نابودی کشانده و زندگی را در این ناحیه دشوار ساخته است.
تحلیل تاریخی و جغرافیایی
برخی پژوهشگران این استوره را بازتابی از یک رخداد واقعی در تاریخ اقوام آریایی میدانند. فرضیههایی وجود دارد که این روایت میتواند اشارهای به یک دورهی یخبندان در منطقهی آسیای میانه و فلات خراسان باشد. چنین دگرگونیهای اقلیمی، میتوانسته مهاجرت اقوام آریایی را از سرزمینهای سرد شمالی به نواحی گرمتر جنوب توجیه کند.
از دیدگاه جغرافیایی، آریاویج، که در وندیداد بهعنوان سرزمین نخستین آریاییان توصیف شده، احتمالاً ناحیهای در شمال شرق فلات خراسان یا کرانههای آمودریا بوده است. در همین راستا، بررسیهای تاریخی نشان میدهد که ور جمشید (در اوستا ورجمکرد یا پناهگاه ساخته شده توسط جمشید) در شهرستان زردیو، در شمال بهارک (ورنهی اوستایی) ساخته شده است. آثار این پناهگاه هنوز در دامنهی کوهی در آن ناحیه برجای مانده و به نام قلعهی ورم شناخته میشود.
سرمای شدید، تغییرات اقلیمی و دشواری در کشاورزی، میتوانسته آریاییان را به کوچ به مناطق شرقیتر مانند بلخ و هرات وادارد.
پیوند استوره با دانش گاهشماری
یکی از نکات شایان نگرش در این روایت، ارتباط آن با جشن نوروز است. در باورهای آریایی، نوروز نمادی از پایان سرما و آغاز زندگی دوبارهی طبیعت بوده است. به نگر میرسد که در دوران پیش از شکلگیری گاهشماری دقیق، این جشن در پایان زمستان دیوآفریده و همزمان با خروج از ور جمشید برگزار میشده است؛ اما با پیشرفت دانش گاهشماری و محاسبهی دقیق اعتدال بهاری، این جشن به آغاز بهار منتقل شد.
در این زمینه، برخی منابع اشاره دارند:
«جشن نوروز، ریشه در پایان یافتن یخبندان و یا “زمستان دیوآفریده” دارد. با پایان یافتن این دوران، آریاییان خروج از ور را جشن گرفتند. سپس، در اثر دستیابی به دانش اخترشناسی، این جشن به آغاز بهار منتقل شد.» (تاریخ ایران کهن، ص ۱۶۱)
برآیند
استورهی زمستان بزرگ در متون اوستایی، فراتر از یک روایت استورهای، بازتابی از تجربهی زیستمحیطی و اقلیمی آریاییان باستان است. این روایت نشان میدهد که اقوام آریایی، برای رویارویی با دگرگونیهای شدید اقلیمی، به راهحلهایی همچون ساخت پناهگاههای زیرزمینی و انبار کردن آذوقه روی آوردهاند.
همچنین، پیوند این استوره با گاهشماری نوروز، نمایانگر تأثیر ژرف این رخدادها بر تقویم فرهنگی آریاییان است.
سرچشمهها
۱. اوستا، وندیداد، ترجمهی ابراهیم پورداوود.
۲. بدخشان در تاریخ، دکتر صاحبنظر مرادی.
۳. تاریخ نوروز و گاهشماری در ایران، عبدالعظیم رضایی، ص ۲۱۵.
۴. تاریخ ایران کهن، دکتر هوشنگ طالع، ص ۱۶۱.
۵. کریستنسن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان. ترجمهی رشید یاسمی.
Notice: Undefined offset: 0 in /home/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336
Notice: Trying to get property 'term_id' of non-object in /home/radionowrrr/public_html/wp-content/themes/nrfaizi/single.php on line 336