با گذشت بیش از 40 سال از جنگ افغانستان به دلیل منافع محلی، منطقهای و فرامنطقهای، تنها منصفانه است که بگوییم مردم افغانستان سرانجام باید روی صلح را ببینند و از فقری که دامن بیش از 80% آنان را گرفته است، رهایی یابند. وضعیت جاری افغانستان چالشبرانگیز و چشمانداز صلح مبهم است. اما برخی – به شمول کسانی که در پاکستان زندگی میکنند – دوست دارند برای پیشرفت در مذاکرات بین دولت جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان، کمی خطر را به جان بخرند. سرانجام، هر دو طرف به خاطر منافع صلح و امنیت در افغانستان، به یکدیگر امتیاز بدهند.
با نگاه بر عناصر ضروری صلح پایدار در این کشور جنگزده، فکر میکنم عنصری با اهمیتی ویژه در این باره وجود دارد: بیطرفی افغانستان؛ موضوعی که شرط لازم امنیت و ثبات در این کشور است. اتفاقی را که در قلب اروپا پس از شکست ناپلئون رخ داد، به یاد میآورم. در سال 1815 در کنگرۀ وین، نقشۀ اروپا را دوباره ترسیم کردند. جمهوری تازهتأسیس فرانسه مدت بیش از 15 سال سویس را اشغال و سرانجام با امپراتوری ناپلئون ادغام کرد. سپس، پیروزی اتحاد ضد فرانسه بر آن شد که از مشکلات جدید ناشی از این منطقه و حفظ گردنههای آلپ کنارهگیری کند. هدف این اتحاد این بود که اطمینان حاصل کند سویس در آینده در هیچ جنگی بین همسایگان خود شرکت نخواهد کرد و اجازه نخواهد داد تا از قلمروش بر علیه هیچ کشوری استفاده شود.
افزون بر این، هنگامی که ابرقدرتها در کنگرۀ وین بیطرفی سویس را – که تا کنون طولانیترین بهترین سرمشق بیطرفیِ قرن بوده است- متعهد شدند که به این موضوع نیز احترام بگذارند: از سویی بیطرفی فعال و از سوی دیگر تضمین بازیگران منطقهای (اتریش، فرانسه، بریتانیای کبیر، پروس، روسیه و …) در احترام به این بیطرفی. پس آیا وقتی که به دنبال راهحل صلح در افغانستان میگردیم، زمان آن نرسیده است که از این نمونۀ تاریخی درس عبرت بگیریم؟
حالا معنای این مثال برای افغانستان چیست؟ نخست باید بگویم که تمام احزاب افغانستان که در جنگ دخیلند باید اطمینان بدهند که افغانستان و عوامل محلی آن در نزاع و تضاد بین همسایگان خود – مثلاً نزاع بین پاکستان و هند یا چین و هند – بیطرف خواهد بود. اما نکات بالا بر تعهد قدرتهای منطقهای و جامعۀ بینالملل به عدم دخالت در امور داخلی افغانستان بستگی دارد. میتوان این تعهد را در قالب اعلامیۀ رسمی بین دولتهای منطقه و اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل به امضا رساند تا تمامیت ارضی و بیطرفی افغانستان را تضمین کند.
تحقق افغانستانی بیطرف میتواند فرایندی سخت و طولانی باشد. با این حال، بر اساس تجربۀ خودمان در سویس، این طرح، فرمولی کاملاً موفق است که شاید بتواند آرزوی صلح در افغانستان را محقق کند. به خاطر داشته باشید که افغانستان در گذشته – به ویژه از اواخر قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم – سیاست بیطرفی اتخاذ کرده بود.