در گوشهیی از شهر هرات، عبدالطیف قربانی سالها است که شغل خراسی را به پیش میبرد، شغلی که به گفتۀ خودش از پدر و پدر کلانش به یادگار مانده و حالا آخرین نفسهای خود را میکشد. او را در دکان خراسیاش در حالی یافتیم که مصروف انداختن دانههای کنجد داخل دستگاه خراسیاش بود، در بارۀ وضعیت این شغل قدیمی از این مرد خراس پرسیدم، عبدالطیف سخن خود را از جوش و خروش این شغل در زمانههای گذشته آغاز میکند و میگوید، در گذشته بیش از 69 دکان و دستگاه خراسی در ولایت هرات داشت وجود داشت؛ ولی اکنون شمار آنها از تعداد انگشتان یک دست کمتر است.
عبدالطیف دولت را متهم به کم کاری در راستای همکاری با این صنعت کهن کرده و افزود اگر حکومت در تلاش احیای این شغل نشود، او مجبور خواهد شد، دست از شغل خراسی بکشد و حرفۀ دیگری انتخاب کند. خراسان معتقدند که قدامت تاریخی صنعت خراسی به 1500 سال میرسد. عبدالطیف خراس تاکید دارد، اگر وضعیت این گونه ادامه پیدا کند، تا یک سال دیگر هیچ نشانی از این صنعت کهن در هرات وجود نخواهد داشت.
داخل دستگاه چوبی خراسی هربار 8 کیلو دانۀ کنجد انداخته میشود و شتر باید باید با چشمان بسته بیش از یک ساعت دور دستگاه خراسی بچرخد تا مقداری روغن از بین دانههای خورد و ریز کنجد بیرون بکشد. بعد از گفتگو با عبدالطیف خراس دکان وی را به قصد بررسی وضعیت صنعت مسگری ترک می کنم، وارد خیابان مسگران می شوم، از زمانههای نه چندان دور، این خیابان جوش و خروش خاص داشت. صدای تق تق چکشهای مسگران که به روی پارچههای مسی کوبیده میشد طنین انداز گوش هر رهگذری بود؛ ولی حالا هیچ نشان از آن حال و هوای سابق را نمیتوان در این خیابان و بازار قدیمی هرات پیدا کرد، کمتر دکانی پیدا میشود که برای پاسداری از صنعت مسگری چکش میزند، و جای خود را به بازار دیگر کالاها داده است. پس از لحظۀ جستوجو چشمم به یک مرد کهن سال میافتد که در حال چکش زدن روی یک پارچۀ فلزی میباشد، وارد دکانش میشوم، بعد از احوال پرسی و مانده نباشی فهمیدم آدم مهربان است، در هنگام صحبت کردن دست از چکش زدن به روی پارچه مسی بر نداشت. هم چکش می زد و هم جواب پرسش هایم را میداد.
او حال و هوای قدیم خیابان مسگران را این گونه تعریف می کند:« زمان سابق کمتر از 80 دکان مسگری در اینجا وجود داشت، به هر دکان چهار نفر چکش میزد هر کس که از این خیابان رد میشد به دلیل سر و صداهای چکش مسگران با دستان خود از گوشهایش میگرفت؛ ولی اکنون من به تنهایی مصروف این کار هستم» عبدل مسگر میگوید، 70 سال است که مصروف کار مسگری است، او جنگهای چندین سال اخیر را عامل اصلی نابودی صنعت مسگری میداند. از عبدل مسگر پرسیدم خواستش از حکومت چیست؟ با لبخند تمسخر آمیزی گفت: « حکومت ماش و برنج های خوده جمع نمی تانه به من چی کنه.»
پس از خدا حافظی با عبدل مسگر راهی بازار قدیمیی در شهر کهنۀ هرات به نام «بازار چهار سوق» میشویم تا سراغ کسانی را بیگیریم که مصروف کار سراجی اند، این صنعت نیز از صنعتهای قدیمی در هرات میباشد که با استفاده از پوست حیوانات وسایلی مانند زین اسپ، کمربند و پوش تفنگچه میسازند. جعفر محسنی یکی از سراجان هراتی است که بیش از 35 سال عمر خود را مصرف این حرفه کرده و میگوید این حرفه را از پدرش به ارث برده است. جعفر وضعیت این صنعت را در گذشتهها خوب تعریف میکند؛ اما حالا دل خوشی از این کار خود ندارد و با شکوه از خرابی بازار سراجی افزود: «روز به روز وضعیت کار ما خراب شده میره، در گذشته شمار دکانهای سراجی به 30 الی 35 دکان میرسید که اکنون شمار آنها به 3 تا چهار دکان نمیرسه.»
او آمدن وسایل خارجی و ماشینی را از دلایل کمرنگ شدن بازار سراجی میداند: «تنها صنعت سراجی در حال نابودی نیست، بلکه همه کسبهای قدیمی رونق خود را از دست داده است.» جلوگیری از وارد شدن کالاهای خارجی یکی از خواستههای جعفر است، تا این صنعتکاران بتوانند تمام لوازم مورد نیاز مردم کشور که از چرم ساخته میشود را خودشان بسازند. در همین حال مسوولان در ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات، نابود شدن صنعت سراجی، خراسی، مسگری را یک روند طبیعی میدانند. آریا روفیان رییس اطلاعات و فرهنگ هرات میگوید که جنگ و نا امنیها باعث شده است که گردشگران خارجی از کشور به خصوص هرات دیدن نکنند و این کار تاثیر منفی گذاشته بر کار صنایع دستی، آقای روفیان تاکید دارد که در سال جاری تلاش دارد که با برگزاری نمایشگاهها و کنفرانسها این صنایع را رونق بدهد.
با این همه اتاق اصناف و پیشهوران هرات، با گلایه از حکومت میگوید بارها این مشکلات را با محمد اشرف غنی رییس جمهور کشور، وزیر تجارت و صنایع، وزیر اقتصاد و نهادهای زیربط در میان گذاشته اند ولی هیچ درد را دوا نکرده است. عبدالودود فیض زاده رییس اتاق اصناف و پیشه وران میگوید به شمول صنایع سراجی، خراسی، و مسگری دیگر صنعتها نیز در معرض انقراض قرار دارد. صنایع خراسی، مسگری و سراجی آخرین نفسهای خود را میکشد که صنعت کوزهگری و شیشهسازی تقریبا در ولایت هرات از بین رفته است. حالا بعد از کوزهگران نوبت به مسگران، خراسان و سراجان رسیده است، تا بساط کارشان را جمع کنند،اگر شما هم سری به دکانهای این کهنه کاران بزنید یاد این رباعی خیام میافتید:
در کار گه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش