طرح محمد اشرفغنی برای حل سیاسی جنگ نشان میدهد که او قصد ندارد قدرت را به یک حکومت انتقالی که در راس آن یک رییس غیر منتخب باشد، بسپارد. او در سخنرانیاش در ارگ ریاست جمهوری که در آن طرحش را توضیح میداد گفت که زمان آن سپری شده است که قدرتهای خارجی متن سخنرانیهای رهبران افغانستان را بنویسند و هر چیزی را تحمیل کنند. در این سخنرانی رییسجمهور غنی از داکتر نجیبالله نام نبرد، اما اشارهاش به تحولات زمان او بود. در ۱۸ مارچ سال ۱۹۹۲ داکتر نجیبالله اعلام کرد که حاضر است قدرت را به یک ادارۀ موقت غیر جانبدار که سازمان ملل متحد آن را تشکیل میدهد بسپارد. سخنرانی داکتر نجیبالله شام همان روز از تلویزیون پخش شد. گفته میشود که نکات عمدۀ این سخنرانی را بینینسیوان نمایندۀ ویژۀ دبیرکل وقت سازمان ملل متحد ترتیب کرده بود.
آقای غنی در این سخنرانی بسیار واضح گفت که کسی نمیتواند به او ادارۀ موقت را تحمیل کند. از فحوای سخنان او پیدا بود که صرف در صورت برگزاری انتخابات حاضر است حکومت را به یک زعیم منتخب بسپارد. به نظر میرسد که او در این روزها به میراثی که پس از ترک ریاست جمهوری از خود به جا میگذارد فکر میکند. او نمیخواهد در تاریخ زمامداری خوانده شود که قدرت را زیر فشار به یک حکومت انتقالی غیر منتخب سپرده است. از طرف دیگر آقای غنی انتقال قدرت به یک حکومت غیر منتخب را سرآغاز فروپاشی نهادها شبیه سال ۱۹۹۲ میداند. او معتقد است که در حال حاضر نیروهای مسلح از او اطاعت میکنند و اگر استعفا دهد و مشروعیت زعیم جانشین او زیر سوال باشد احتمال فروپاشی نهادها از جمله نیروهای مسلح جدیتر میشود.
رییسجمهور غنی به سازشپذیری طالبان هم باور ندارد. او فکر میکند که رهبران طالبان به احتمال زیاد روی سپردن قدرت به یک حکومت موقت موافقت کنند ولی پس از انتقال صلاحیتهای اجرایی به آن حکومت و لغو نظم مبتنی بر قانون اساسی کنونی، زمینه را برای هرج و مرج فراهم سازند و بعد به عنوان نیروی متحد کننده وارد میدان شوند. از دید او اگر در نشست ترکیه توافقی هم صورت میگیرد باید جرگهیی متشکل از نمایندهگان تمام اقشار جامعه آن را تصویب کند. ولی چنین به نظر میرسد که ایالات متحده عجله دارد و نمیخواهد در کنار رییسجمهور غنی بیایستد.
ظاهرا امریکاییها به این نتیجه رسیده اند که خروج نیروهای شان تا اول می از لحاظ لجستیکی امکان ندارد. آنان میخواهند خروج با تاخیر صورت بگیرد و روزی که آخرین سرباز امریکایی از کشور خارج میشود، در افغانستان یک حکومت انتقالی مورد قبول همه نیروها به شمول طالبان، یک آتشبس سراسری و یک نقشۀ راه برای گذار به وضعیت مطلوب وجود داشته باشد. به همین دلیل است که دیپلوماتهای امریکایی در تلاش اند که هرچه زودتر نشست استانبول برگزار شود. امریکاییها ظاهرا میخواهند که طالبان و جانب جمهوری اسلامی افغانستان در این نشست روی آتشبس نحوۀ تشکیل یک حکومت انتقالی و یک نقشۀ راه برای گذار به وضعیت مطلوب توافق کنند.
امریکاییها میخواهند که نیروهای خود را از افغانستان بیرون کنند اما چنین مینماید که نمیخواهند حوادث پس از خروج نیروهای شوروی در افغانستان تکرار شود. پس از خروج نیروهای شوروی در سال ۱۹۸۹ کابل و کلانشهرهای دیگر کشور در محاصرۀ نظامی و اقتصادی درآمد. عملیاتهای تهاجمی علیه برخی از شهرها از جمله جلالآباد صورت گرفت و جنگ به شدت تمام بین حکومت داکترنجیبالله و نیروهای جهادیستی آن زمان ادامه یافت. پس از فروپاشی شوروی، حزب وطن هم از اقتدار به زیر کشیده شد، نهادهای دولتی افغانستان فروپاشید و تنظیمهای جهادی برای اشغال قدرت به جان همدیگر در خیابانهای کابل افتادند. علت ظهور طالبان هم همین جنگهای تنظیمی بود.
چنین به نظر میآید که امریکا نمیخواهد پس از خروجش جنگ افغانستان دوام کند و پس از چند ماه یا چند سال سناریوی سقوط سایگون/پایتخت ویتنام جنوبی در سال ۱۹۷۵ در کابل تکرار شود یا پایتخت افغانستان به دوران جنگ همه علیه همه در سال ۱۹۹۲ برگردد. به همین دلیل به شدت تلاش میکند که قبل از خروجش حل سیاسی را سازمان دهد. رییسجمهور غنی مخالف شتاب در روند حل سیاسی و انتقال قدرت به یک حکومت غیر منتخب است.
اما مشکل جدی و اساسی برای حل سیاسی طالبان هستند. طالبان تا حال هیچ نوع تعهدی برای ختم آنچه که « جهاد» خوانده میشود، نداده اند. آنان حتا از صحبت در مورد آتشبس طفره میروند. مشکل مهم دیگر این است که این گروه با برگزیده شدن رییس دولت از راه یک انتخابات عمومی، شفاف و رقابتی مخالف است. آنان با انتخابات تضاد ایدیولوژیک دارند. در مرام آنان بیعتخواهی بدیل انتخابات است. اگر انتخابات مورد قبول آنان قرار نگیرد، روشن است که زعیم تامالاختیار غیر منتخب را نیروهای سیاسی دیگر نمیپذیرند، این وضعیت به معنای تداوم جنگ است. بنابراین تا زمانی که روی وضعیت مطلوب توافق نشود، نشست استانبول هم به بنبست میخورد.