آیا آخرین هشتم مارچ بود؟

بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی هم‌زمان با بزرگ‌داشت از هشتم مارچ روز جهانی هم‌بستگی زنان در افغانستان گفته اند که احتمال دارد این آخرین باری باشد که زنان در افغانستان از این روز تجلیل می‌کنند. از زمان آغاز گفتگوهای صلح میان حکومت و گروه طالبان در دوحه پایتخت قطر ترس و بیم‌های میان زنان به وجود امده است. این ترس و بیم زنان برگرفته از تجربه‌های تلخ شان از زمان حاکمیت طالبان در افغانستان است. برخی از زنان به این باورند که اگر حکومت با طالبان پس از این گفتگوها به تفاهم برسد، جایگاه آنان و دست‌آوردهای چندین  شان چه خواهد شد؟

بسیاری از کاربران فیس‌بوک در صفحات شان نوشته اند که زنان نباید در کشور قربانی رفتارهای سیاسی و اهداف حکومت شوند. خالده خرسند فعال حقوق زن در صفحۀ فیس‌بوکش چنین نوشته است:« این هشت مارچ مجالیست برای همبستگی و موضع‌گیری علنی تمام اقشار و صنف‌های اجتماعی علیه وضعیت جاری. در صورت بازگشت طالبان، تنها ما زنان ، در خطر حذف و خشونت نیستیم. وجود طالبان در قدرت ، از هنرمند و دانشگاهی تا کنش‌گر اجتماعی را در معرض تهدید و سرکوب سیستماتیک قرار خواهد داد. ما با طالبان مخالفیم، زیرا ناقض حقوق اساسی بشری اند، مخالف برابری و آزادی اند، منکر حقوق اقلیت‌ها اند، دشمن تکثر و دموکراسی اند، بنیادگرا و متعصب اند و خشونت پیشه و جنایت‌کار اند.» وی هم‌چنان با مطرح کردن یک سوال به مطلبش از دیگر کاربران فیس‌بوک چنین پرسیده است:« مخالفت شما با طالبان در کجاست؟ بیایید تا در آستانۀ هشت مارچ امسال ، کنار هم بایستیم و هم صدا در برابر معاملۀ سرنوشت خویش موضع بگیریم.»

با این که زنان نگرانی‌های زیاد از معامله شدن حقوق شان در گفتگو های صلح حکومت با طالبان دارند ، اما محمد اشرف غنی رییس جمهور کشور در بیشتر سخنرانی‌هایش بر حقوق زنان و این که زنان قربانی گفتگو های صلح حکومت با طالبان نخواهند شد تاکید کرده است. هرچند این سخنان می‌تواند روزنۀ امیدی برای زنان باشد، ولی اگر از واقعیت نگذریم درست است که در قوانین نافذۀ کشور به زنان حق و حقوق مشخصی داده شده و جایگاه آنان تعیین شده است، اما با سهیم شدن طالبان در قدرت و نظام این قوانین نیز دست‌خوش تغییراتی خواهد شد.

طالبان همواره گفته اند که باید در قوانین نافذۀ کشور تغییراتی به وجود بیاید و از جمله حقوق زنان نیز در چهار چوب اسلام مشخص و تعریف شود. از این گفته‌های طالبان چنین برداشت می‌شود که آن‌ها با تغییر در ساختار نظام و قوانین کشور خواهان تغییراتی در حقوق و آزادی‌های زنان نیز هستند. نگرانی زنان و ترس و بیم شان زمانی اوج می‌گیرد که حکومت به نحوی به خواسته‌های طالبان لبیک بگوید؛ همان‌گونه که به خواست رهایی زندانیان طالبان از قید لبیک گفت و سپس نتایجش را هم تمام کشور شاهد بودند. آزادی‌ها و دست‌آورد‌های زنان دل‌خوشی‌های چندین سالۀ شان در افغانستان است و آنان نمی‌خواهند به هیچ قیمتی این آزادی‌ها را از دست بدهند. هشت مارچ نیز بهانه‌یی است که با تجلیل از آن، زنان خواست‌ها و مشکلات شان را به گوش مسوولان می‌رسانند.

برخی از کاربران فیس‌بوک با این گونه تجلیل از هشتم مارچ مخالف اند. اشرف فروغ، یک تن از کاربران فیس‌بوک روی صفحه ی فیس‌بوکش به این موضوع چنین پرداخته است:« ناگهان از خواب بیدار شده و یاد تان می‌افتد که امروز هشت مارچ است. فورا عبا و عمامه و دریشی‌های لوکس تان ره پوشیده و گره‌ی نکتایی ره محکم می‌بندین و نقابک ره به صوت تان کش می‌کنین و مثل سیل هجوم می‌آورین به شبکه‌های اجتماعی و تبریک می‌گویید و مهربان می‌شوین و فرشته و گل و تحفه می‌خرین و طوری نشان می‌تین که ای کشور بهشت زنان و دختران است و شما بهترین و مهربان‌ترین مدافع حقوق شان. اما حقیقت همی است که نه دختران تان از دست تان روز و حال دارد و نه خانم تان و خواهر های تان و نه هیچ زن و دختر دیگر در خارج از خانه و خیابان‌ها. دختران تان ره ناز می‌تین و جان پدر صدایش می‌زنین اما هر قدمی که در زندگی بالا می‌کنند صد تا مانع جلو شان می‌اندازین و صد تا سوال ازش می‌پرسین و برای شان تصمیم می‌گیرین که درس بخوانند یا نخوانند، اگر بخوانند چی چیز ره بخوانند و کجا بروند و کجا نروند و کی ره دوست داشته باشند و کی ره دوست نداشته باشند……………»

نوشتۀ اشرف فروغ گلایه‌گونه است وی در آخر نوشته:« دلم به اندازه‌ی تمام انار های کندهار خونین است. از او، از شما، از افغانستان و از زندگی.» کاربر دیگر نیز با لحن تندتر از مشکلات زنان در افغانستان سخن گفته است. مسیح مسیحا کاربر دیگر فیسب‌وک نوشته: « زن در افغانستان همه چیز دارد ؛ از القاب گوناگون مانند دختر ، مادر ، خواهر ، همسر و غیره گرفته تا حقوقی مانند زندانی شدن در خانه، لت خوردن ، دشنام شنیدن، تحقیر شدن ، سنگسار شدن و آزادی‌هایی هم‌چون نان‌پختن، شستن، روفتن، بچه آوردن و غیره . و در بهترین حالت تعلیم، تحصیل و کار ، اما تنها چیزی که ندارند روز است.» وی افزوده :« زنان افغان به معنای واقعی روز ندارند. حتی آن‌هایی که در بلند‌ترین مناصب حکومتی کار می‌کنند و از دور به نظر خوشحال و سر کیف می‌آیند، اما در واقع مجبور هستند فضای مسموم و نگاه‌ها و برخورد‌های آزاردهنده و تحقیر آمیز مردم و همکاران مرد خود را تحمل کنند.»

در کنار این، برخی دیگر از کاربران فیس‌بوک با پیوستن به هشتک هشت مارچ گفته اند که هشت مارچ روز اعتراض است. لینا علم بازی‌گر فیلم، در صفحه‌اش  نوشته :« هشت مارچ روز دادن گل و گیاه به هم‌دیگر نیست. روز دادن چادر و 500 افغانی به هم‌دیگرنیست. روز برگزاری های مفرح و برگزاری گزاف و پرهزینه در فلان دفتر و هوتل نیست. روز نوشتن پست های میان تهی فیس بوکی نیست. هشت مارچ روز اعتراض است.» با این همه خواسته و نخواسته تجلیل از چنین روزی مخالفان و موافقان خودش را دارد، اما در کنار مخالفت‌ها گوشۀ پنهانی از زندگی واقعی زنان در کشور نیز نمایان می‌شود. در روز هشت مارچ، هرچند برخی‌ها با مخالفت از تجلیل این روز ،دیدگاه‌های شان را بیان کرده اند ولی اگر به عمق قضیه بنگریم، در همین دیدگاه‌ها است که درد واقعی زندگی و مشکلات زنان آشکار شده و خیلی از موضوعاتی که سرپوشیده و مبهم است، واضح بیان شده است. حال اگر جلو تجلیل و بزرگ‌داشت از این روز نیز در کشور گرفته شود، مشخصا می‌توان گفت که به نحوی بر مشکلات و زندگی واقعی زنان پرده انداخته می‌شود و هم‌چنان در گوشه و کنار کشور بر زنان ظلم و ستم صورت می‌گیرد، اما صدای شان شنیده نخواهد شد.