نمایش کاذب صلح‌طلبی

به نظر می‌رسد که طالبان در چگونه‌گی نمایان‌سازی خودشان در رسانه‌ها نهایت دقت را به خرچ می‌دهند و به  رغم دوام عملیات‌ اعلام‌ناشدۀ بهاری شان، می‌کوشند به گونه‌یی پیام‌رسانی استراتژیک خود را تنظیم کنند که جنگ‌طلب خوانده نشوند. مولوی شهاب‌الدین دلاور یکی از ایدیولوگ‌ها و مذاکره‌کنندۀ این گروه در آغاز این هفته در مسکو گفت که طالبان طرح «تقلیل جنگ» را به داکترعبدالله رییس شورای عالی مصالحه به دست زلمی خلیل‌زاد نمایندۀ ویژۀ امریکا برای افغانستان فرستادند اما کابل به آن جواب نداد. در آن طرح ظاهرا طالبان خواستار رهایی زندانیان این گروه و تلاش معنادار برای حذف نام‌های رهبران شان از فهرست سیاه سازمان ملل متحد در بدل «تقلیل جنگ» شده بودند. به نظر می‌رسد که کابل به طالبان اعتماد نکرد و به پیشنهاد شان ترتیب اثر نداد.  خود طالبان هم آن طرح را جدی نگرفتند و تا همین چند روز پیش هیچ چیزی در مورد آن  نگفته بودند.

حکومت رییس‌جمهور قبلی ایالات متحده به کابل وعده کرده بود که با موافقت رییس‌جمهور غنی به رهایی ۵۰۰۰ زندانی طالب، آتش‌بس می‌شود. این موضوع را امرالله صالح معاون اول ریاست‌جمهوری در گفتگو با بی‌بی‌سی افشا کرد. او گفت که هیاتی از امریکا به کابل آمد و در حضور او به کتاب مقدس مسیحیان سوگند یاد کرد که اگر آن ۵۰۰۰ زندانی رها شود، آتش‌بس برقرار می‌شود و طالبان در فضای امن با حوزۀ جمهوری برای حل سیاسی به گفتگو آغاز می‌کنند. گفتگوها آغاز شد اما هیچ آتش‌بسی صورت نگرفت.

کابل حتما از این تجربه دریافته است که رهایی زندانیان طالبان منجر به آتش‌بس نمی‌شود بلکه برعکس به تشدید جنگ کمک می‌کند. هم‌چنان رهایی زندانیان طالب یا حذف نام‌های رهبران طالبان از فهرست سیاه سازمان ملل متحد آخرین برگه‌های کابل را در یک چانه‌زنی بزرگ می‌سوزاند. قبل از سفر هیات طالبان به تهران و مسکو سخن‌گوی این گروه به رویترز گفت که طرح مکتوب آنان برای حل سیاسی آماده شده است و قرار است آن را به هیات گفتگوکنندۀ «طرف مقابل» بسپارند. چنین می‌نماید که اعلام آماده شدن این طرح هم بخشی از کمپین نرم طالبان برای عقلانی‌نمایی رفتارهای این گروه در رسانه‌ها است تا تصویر جنگ‌طلبانه‌یی را که از آنان ترسیم شده است، خدشه‌دار کند.

در دو هفتۀ اخیر به دلیل خروج نیروهای ناتو و امریکایی ساحۀ زیر سلطۀ نیروهای امنیتی افغانستان کوچک شد. نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان بسیاری از واحدهای اداری را ترک کردند تا بتوانند از مراکز پرجمعیت دفاع کنند. برخی از واحدهای اداری هم به دلیل اثرات روانی خروج نیروهای امریکایی و کوچک شدن ساحۀ زیر سلطۀ دولت، سقوط کرد. در برخی از مناطق هم طالبان با جنگ شماری از واحدهای اداری را تسخیر کردند.

تا هنوز مراکز ولایات سقوط نکرده است. حکومت هم تا حال نشانه‌یی دال بر این که مراکز برخی از ولایات را تخلیه می‌کند، بروز نداده است. زلمی خلیل‌زاد نمایندۀ ویژۀ امریکا برای حل سیاسی جنگ افغانستان در گفتگویی با بی‌بی‌سی گفت که طالبان گفته اند که برای تسخیر مراکز ولایات حمله نمی‌کنند. به گفتۀ او اگر آنان این کار را بکنند، معنای آن تعهد شکنی است. به رغم این که طالبان هرنوع تعهد محرمانه در مورد امتناع از حمله به مراکز ولایات را انکار می‌کنند، سخنان خلیل‌زاد نشان می‌دهد که بین واشنگتن و طالبان توافقی وجود دارد که این گروه به مراکز ولایات حمله نکند.

به نظر می‌رسد که طالبان نیروهای خود را در نزدیکی‌های مراکز ولایات حفظ می‌کنند، تا خروج نیروهای امریکایی در ۳۱ اگست تکمیل شود. طالبان ادعا دارند که مراکز بیشتر ولایات را در محاصره دارند. چنین به نظر می‌رسد که این گروه می‌خواهد در هفته‌های پیش‌رو طرحش را برای حل سیاسی جنگ روی میز بگذارد. به احتمال زیاد در طرح پیشنهادی طالبان حداکثر امتیاز به این گروه خواسته می‌شود و آنان هیچ امتیازی به حوزۀ جمهوری تجویز نمی‌کنند. روشن است که چنین طرحی رد می‌شود.

طالبان در سال ۱۹۹۶ هم به مذاکره با جهت‌های مختلف دست زدند و به نظر می‌رسد که به توافق‌هایی هم رسیدند اما پس از تسخیر کابل در سپتامبر آن سال به آن توافق‌ها عمل نکردند. در آن زمان هم شیر محمد عباس استانکزی مذاکره‌کنندۀ آنان بود.

با رد آن طرح به احتمال زیاد طالبان برای تسخیر مراکز ولایات وارد فاز تهاجم استراتژیک می‌شوند. چنین به نظر می‌رسد که پیروزی نظامی برای گروه طالبان هدف اصلی است. این گروه مذاکره، دیپلوماسی، چانه‌زنی و دیگر روش‌های نرم را هم برای رسیدن به همین هدف اصلی در جنب فعالیت‌های نظامی به کار می‌گیرد.

هیچ نشانه‌یی دال بر این نیست که بتوان بر اساس آن حکم کرد که طالبان در یافتن یک راه حل سیاسی جدی هستند. در گذشته هم طالبان هیچ‌گاه مذاکره و گفتگو را جدی نگرفتند. گفتگوهای که آنان پیش از تسخیر کابل در سال ۱۹۹۶ با جهت‌های مختلف داشتند نیز به جایی نرسید. در آن گفتگوها طالبان وعده کرده بودند که فقط نیروهای مسلح خودسر را خلع سلاح می‌کنند و موضوع انتخاب زعیم کشور- دولت را موکول به یک توافق سیاسی بین تمام نیروها و شهروندان می‌سازند و در صورت توافق عمومی روی شاه سابق، او را هم می‌پذیرند. ولی دیده شد که این گروه به محض ورود به کابل به این موضوع پشت کردند و خواستار بیعت همه به رهبر شان شدند.

به نظر می‌رسد که طالبان همان سیاست را به یک نحو دیگر حالا هم دنبال می‌کنند. آنان هم تلاش می‌کنند که چهرۀ جنگ‌طلب از خودشان به نمایش نگذارند و هم در پی تسخیر پایتخت و پیروزی نظامی هستند. چنین می‌نماید که کاربرد کمک‌های مالی برای پروژه‌های آبادانی و مشروعیت بین‌المللی که طالبان خواستار ادامۀ آن در نشست‌های خبری می‌شوند، نمی‌تواند به عنوان یک برگه برای تغییر ارادۀ آنان استفاده شود. طالبان نیرویی نیستند که هدف از حضور شان در صحنۀ سیاسی و نظامی، کمک به پیشرفت و آبادانی باشد. آنان آرمان‌های پیش‌روانۀ سازگار با تمدن معاصر ندارند.

طالبان یک نیروی ایدیولوژیک اند و می‌خواهند افکار و  نظم سیاسی و اجتماعی مطلوب خود را به افغانستان تحمیل کنند. شماری از دیپلومات‌های خارجی از جمله زلمی خلیل‌زاد تحلیل شان این است که طالبان برای تقویت موقف این گروه در میز مذاکره جنگ را تشدید کرده اند، اما واقعیت این است که هدف اصلی طالبان پیروزی نظامی و برگرداندن افغانستان به وضعیت قبل از سال ۲۰۰۱ است نه چانه‌زنی با نیروهای دیگر.