شعر فارسی از گذشتههای دور در موسیقی اهمیت فراوانی داشته و از نگاه تاریخی، این دو پدیده، در ادوار مختلف یکجا رشد کردهاند. قرون هشتم تا سیزدهم میلادی، دورههای طلایی شعر کلاسیک فارسی بوده و در همین روزگار، خلفای عباسی که خود نیز به موسیقی علاقه و ارادت خاصی داشتند از آن حمایت کرده اند. همینگونه در سدۀ پانزدهم میلادی یعنی دورۀ تیموریان نیز موسیقی و شعر، هم در دربار و هم در میان مردم از اهمیت خاصی برخوردار بوده. حافظ شیرازی در شعر و عبدالقادر مراغهیی در موسیقی نامهای آشنا و جاویدان آن دوره هستند.
روح الله خالقی موسیقیدان، آهنگساز و نوازندۀ ایرانی در کتاب نظری به موسیقی مینویسد:
«بشر از قدیم به خوبی متوجه بوده که هر گاه این دو هنر با هم آمیخته شود، اثرش بیشتر خواهد شد و شاعرانی که از دورههای قدیم موسیقی میدانسته و اشعار خود را با نغمات و الحان توأم میکردهاند بیشتر در دل شنوندگان تأثیر داشته اند. در کشور ما (ایران) نیز همیشه شعر و موسیقی دوشادوش یکدیگر داده و هیچگاه از هیچ جدا نشده است. حتا امروز هم عموم مردم از ساز و آواز به شرطی لذت میبرند که با هم توأم باشند. اینک چون نظر به تاریخ افکنیم، میبینیم که از دیر زمان، این دو هنر با هم آمیخته شده، و موسیقیدان حقیقی اغلب به کسی گفته میشد که این دو هنر را دارا بود. باربد، موسیقیدان دوره ساسانی شاعر بوده و اشعاری را که میساخته با آهنگ نغماتی که خود درست میکرده میخوانده است. اشعاری که به نام فهلویات از دورههای قدیم نام برده شده همان ابیاتی بوده که آهنگ موسیقی داشته است. سرودۀ مذهبی زرتشت به اغلب احتمال یک نوع شعری بوده که لحن مخصوصی داشته و خوانده میشده.»
اگر نگاهی به موسیقی سایر ملل انداخته شود مشخص میگردد که این دو به مرور زمان از هم جدا شده اند، اما در ایران با رواج یافتن فرمهای دیگر موسیقایی مثلِ «موسیقی پاپ» شعر کلاسیک فارسی جایش را به ترانهسرایی خالی کرده، و ترانه همچون ژانر جداگانهیی ادبی با محتویات مختلف اعم از عاشقانه و اعتراضی رشد چشمگیری داشته است. ترانهسرایان زیادی در موسیقی آوازی پدید آمده اند که هر کدام، از قلههای بلند شعر و یا ترانه معاصر فارسی در موسیقی پاپ ایران اند که آثارشان قابل تأمل است. مثل ترانۀ معروف «قصهی دو ماهی» اثری از شهیار قنبری که توسط گوگوش در بهار ۱۳۵۰ اجرا شده و این ترانه، سرآغاز ترانهسرایی نوین در ایران است.
موسیقی سنتی (غزل) در افغانستان بهرۀ زیادی از شعر کلاسیک فارسی برده، به ویژه خوانش غزلیات ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل شاعر پارسیسرای سبک هندی توسط استاد محمدحسین سرآهنگ کاری که تاکنون هم در موسیقی سنتی ایران نشده، موضوعی که سبک غزلخوانی را در افغانستان حال و هوای دیگری بخشیده است. حتا کسانی که با شعر کلاسیک فارسی به ویژه اشعار بیدل آشنایی ندارند و نمیشناسدش غزلیاتش را به کرات از طریق موسیقی شنیدهاند و حتا از بر دارند. چون موسیقی غزل در میان شهروندان افغانستان شنوندههای فراوانی دارد. با در نظر گرفتن این موضوع، نمیتوان انکار کرد که در مواردی این موسیقی بوده که برای شعر کلاسیک فارسی مخاطب جلب کرده است.