گفتگوی اختصاصی با رحمتالله نبیل
توضیح: رحمتالله نبیل دو دوره در حکومت حامد کرزی رییس امنیت ملی افغانستان بود و در سال اول حکومت وحدت ملی هم در این سمت خدمت میکرد، ولی به دلیل اختلاف نظر سیاسی با رییسجمهور اشرف غنی در دسامبر سال ۲۰۱۵ از ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان کنار رفت. او در انتخابات ریاست جمهوری اخیر کشور هم کاندیدا بود و با محمداشرفغنی رقابت کرد. آقای نبیل در حال حاضر منتقد رییسجمهور غنی و پالیسیهای او است. آقای نبیل به این عقیده است که رییسجمهور غنی تلاش کافی برای تشکیل اجماع سیاسی انجام نمیدهد. در روزهای اخیر گزارشهای پخش شد که رییسجمهور غنی با حضور رحمتالله نبیل در شورای عالی مصالحه مخالفت کرده است. نوروز روی مسایل مرتبط به صلح گفتگویی با ایشان انجام داده است که که متن آن را در زیر میخوانید.
نوروز: جناب نبیل در مقالهی اخیری که به زبان انگلیسی نوشته بودید سه سناریوی احتمالی را پیشبینی کرده بودید که اولی تشکیل ادارهی موقت بود در بدل آتشبس، یعنی طالبان آتشبس میکنند ولی در بدلش ادارهی موقت تشکل میشود، سناریوی دوم بیطرفی امریکا در جنگ میان دولت و طالبان و سناریوی سوم هم هرج و مرج، ولی نظر دیگر این است که افغانستان با دو سناریو مواجه است، برگشت به سال ۱۹۸۹ که معنایش دوام جنگ دولت و طالبان است با حمایت مالی جهانی و سناریو سال ۱۹۹۶ که طالبان یکی یکی شهرهای کشور را اشغال میکنند، کدام یکی را بیشتر محتمل میدانید؟
نبیل: بین سه سناریویی که من در نوشته ام توضیح داده بودم و دو سناریویی که شما گفتید مشابهتهای وجود دارد. فهم من این است که امریکا از جنگ افغانستان خسته شده است، هم حکومت کنونی امریکا و هم حکومت آیندهی آنان این احساس را دارند که از این جنگ خسته شده اند و باید به آن پایان دهند. فرقش این است که حکومت ترمپ بسیار غیرمسوولانه میخواست این جنگ را خاتمه دهد، اما جوبایدن و تیم امنیتیای که تازه تشکیل داده است در نظر دارند که جنگ افغانستان را مسوولانه پایان دهند. مشاوران امنیتی جوبایدن و تیم امنیتی او تا جایی که من معلومات دارم اشخاص و افرادی هستند که شناخت خوب از افغانستان دارند و یکی دو دوره در این جا ماموریت اجرا کرده اند و آنان هم روی قید مسوولانهی پایان جنگ افغانستان تاکید دارند. نکتهی مهم دیگر این است که طالبان و پاکستان هم امتیازهای که میخواستند از حکومت ترمپ به دست آوردند، زندانیان شان رها شد، روابط شان با کشورهای منطقه و جهان تامین شد، درمیان قشر سیاسی کشور یارگیری کردند، مورال و انگیزهی شان بسیار بالا رفت و تقویت شد. طالبان منتظر اند ببینند که جوبایدن با توافق دوحه چه میکند، آن را میپذیرد یا خواستار تغییرات در آن میشود، تا زمان روی کارآمدن بایدن، طالبان روی دو سه کار تمرکز میکنند، یک سطح خشونت را بلند میبرند به این هدف که اذهان عامه در بدل آتشبس و توقف خونریزی به هرچیزی راضی شود. فشارهای اخیری که طالبان بر جامعهی مدنی و رسانهها آورده اند هم در این همین راستا است. هدف شان این است که همه اقشار جامعه راضی شوند که در بدل آتشبس هر خواست طالبان قبول شود. کار دومی که طالبان انجام داده اند و میخواهند آن را تشدید کنند این است که با نیروهای خارجی برای مبارزه با القاعده همکاری کنند. من نشانههای را میبینم که متیقنم ساخته است که طالبان با نیروهای خارجی برای کشتن رهبران و اعضای القاعده همکاری میکنند. تا جایی که من اطلاع دارم ایمنالظواهری رهبر القاعده خیلی وقت میشود که از دنیا رفته است، این موضوع حالا افشا میشود. سه یا چهار عملیات ضد رهبران القاعده در غزنی، بکوا و شمال به همکاری طالبان انجام شد، تصور من این است که پس از مراسم تحلیف بایدن طالبان رسما قطع روابط خود با القاعده را اعلام خواهند کرد. کار سومی که طالبان خواهند کرد این است که تمام تدابیر و تلاش خود را انجام دهند تا به یک نظامی امریکایی اشتباهها هم آسیب وارد نکنند. موضوع مبارزه با القاعده و جلوگیری از آسیب رسیدن به نیروهای امریکایی چیزهای است که طالبان فکر میکنند برای امریکا قابل فروش است. کار دیگری که طالبان خواهند کرد دوام یارگیری از سیاسیون ما است، چه سیاسیون حاضر در شورای عالی مصالحه، چه سیاسیون حاضر در هیات مذاکرهکننده و چه چهرههای کلیدی درون حکومت. طالبان و حامیان شان میخواهند هم خود را نزد امریکاییها با همکاری علیه القاعده شیرین کنند و هم نزد سیاسیون ما تا راه تشکیل ادارهی موقت هموار شود. فکر میکنم که خواست ادارهی موقت از سوی طالبان از طرف سیاسیون حاضر در شورای مصالحه، برخی از اعضای هیات مذاکرهکننده و به احتمال زیاد امریکا قبول خواهد شد.
نوروز: اما رییسجمهور غنی بارها گفته است که ادارهی موقت بازگشت به گذشته و به معنای نابودی نظام است، فکر میکنید که ایشان زیر فشار به این خواست تن دهد؟
نبیل: طالبان به احتمال زیاد به جانب امریکا و دیگران خواهند گفت که آنان از القاعده بریدند و با آن مبارزه کردند و تمام بندهای توافقنامهی دوحه را اجرا کردند و حال در صورتی آتشبس میکنند که در بدل آن امتیاز کلان بگیرند و آن ادارهی موقت است، به احتمال زیاد طالبان خواهند گفت که اگر آنان بدون دریافت امتیاز ادارهی موقت آتشبس کنند، صفوف و انسجام درونی خود را از دست میدهند. گمان میکنم که بیشتر اعضای شورای عالی مصالحه و شماری از اعضای تیم مذاکرهکننده که وابستگی به سیاسیون ما دارند این خواست را میپذیرند. حتا سیاسیون بیرون از شورای عالی مصالحه مثل صلاحالدین خان و حکمتیار هم خواستار حکومت موقت هستند، حامد کرزی هم با آنان همنوا است، حتا داکترصاحب عبدالله هم از ایدهی حکومت موقت بدش نمیآید. احتمالش بسیار زیاد است که امریکا و جامعهی جهانی هم از خواست ادارهی موقت پشتیبانی کنند. شاید آنان بگویند که وقتی همهی سیاسیون و طالبان و دیگران خواست شان ادارهی موقت است آنان هم با آن مشکلی ندارند. وقتی همه از ادارهی موقت پشتیبانی کنند رییسجمهور اشرفغنی در وضعیت دشوار قرار خواهد گرفت و منزوی خواهد شد.
نوروز: فکر نمیکنید که ادارهی موقت سرآغاز فروپاشی است؟
نبیل: در بررسی این موضوع باید دو نوع حکومت موقت را از هم تفکیک کنیم. حکومت موقتی که در آن نهادها و ساختارها به جای خودش باشد و اصلاحات بیاید مشکلی ندارد، حکومت موقتی که ساختارها و نهادها در آن نابود شود، قابل قبول نیست. در نیروهای امنیتی اصلاحات بیاید، قانون اساسی ما اصلاح شود، کمیسیونهای انتخاباتی ما اصلاح شود، بیروکراسی ما اصلاح شود، ولی نهادها و ساختارها باید به جای خود بماند. حکومت موقتی که معنای آن حفظ نهادها و ساختارها، جمع اصلاحات و منفی اشرفغنی باشد، هیچ اشکالی ندارد. تردیدی نیست که رییسجمهور اشرفغنی به این نوع ادارهی موقت هم راضی نیست، او نمیخواهد که کنار زده شود و از صحنهی سیاسی برود، به همین دلیل مقاومت خواهد کرد، همین حالا تلاشهای برای ملیشهسازی جریان دارد، این که شما نامش را میثاق امنیتی بمانید یا چیز دیگر، در محتوا ملیشهسازی است. اشرفغنی میداند که نیروهای رسمی امنیتی به دلیل حمایتی که از امریکا و ناتو دریافت میکنند، شاید در برابر حامیان خود در دفاع از اشرفغنی ایستاده نشوند، به همین دلیل در تلاش است که یک نیروی دیگر از طریق ملیشهسازی درست کند تا از آن کار بگیرد. تحرکاتی در شمال هم دیده میشود که هدف از آن تقویت جبههی اشرفغنی در برابر موقتخواهان است. با برخی از کشورها هم اشرفغنی که تا چند سال قبل تصورش نمیرفت نزدیک شود، حالا روابط خود را درست کرده است تا یک جبههی حامی داشته باشد.
نوروز: روشن است که کشورهای آسیای میانه، روسیه، ایران و هند از تقویت جایگاه طالبان در مناسبات قدرت افغانستان نگرانی دارند و اشارهی شما هم حتما به همین کشورها است که رییسجمهورغنی روابط خود را با آنان تقویت کرده است، چندی پیش عمرانخان به کابل سفر داشت و با رییسجمهور ملاقات کرد، آیا پاکستان هم از سناریوی ادارهی موقت حمایت خواهد کرد؟
نبیل: پاکستان مثل همیشه خودش را حامی برنامههای جهانی در افغانستان وانمود خواهد کرد ولی باور من این است که سناریویی که بسیار برای پاکستان مطلوب است، سناریویی دومی است که من در نوشتهی خود توضیح داده بودم. سناریویی که جنگ بین دولت و طالبان ادامه یابد، پایگاههای ضد تروریستی امریکا در قلمرو پاکستان جا به جا شود و امریکا و ناتو در جنگ بین طالبان و دولت، بیطرفی اختیار کنند. این همان سناریوی سال ۱۹۸۹ است با این تفاوت که در آن امریکا و ناتو از دولت حمایت مالی و نظامی نخواهند کرد. در آن دوران سناریوی مدنظر پاکستان دوام جنگ بود و جنگ فرسایشی سبب شد که هم اردوی نیرومند حکومت داکترنجیب از بین برود و هم نیروی پرقدرت گوریلایی مجاهدین. اگر این دو نیرو مثلا یکی میشد، افغانستان صاحب یک نیروی نظامی بسیار پرقدرت میشد. به نظر من حالا هم پاکستان در ظاهر خود را همسو با جامعهی جهانی نشان میدهد و در صورتی که ببیند امریکا و کشورهای اروپایی از سناریوی ادارهی موقت در برابر آتشبس حمایت میکنند، خود را حامی آن جلوه خواهد داد و برای آن کار خواهد کرد، در سفر اخیر عمران خان به کابل هم موضوع ادارهی موقت مطرح شده است و تا جایی که من معلومات دارم، اشرفغنی به صدراعظم پاکستان گفته است که ادارهی موقت را در صورتی میپذیرد که خودش رییس آن باشد. این طرح را خلیلزاد قبل از انتخابات ۲۰۱۹ هم آورده بود. خلیلزاد در آن زمان میگفت که از انتخابات بگذرید و یک ادارهی موقتی بسازید که اشرفغنی در راس آن باشد. اما در آن زمان اشرفغنی تمام قدرت حکومتی را بسیج کرد که انتخابات را برگزار کند و باورش این بود که حداقل شش میلیون نفر به او رای میدهند و بعد او خود را یگانه کسی که رای مردم افغانستان را دارد معرفی خواهد کرد، اما به هر دلیلی بود که میزان مشارکت در انتخابات کم بود و اشرفغنی مجبور شد که لویهجرگه را پس از انتخابات برگزار کند تا شروط او را در مورد صلح به اطلاع عموم و هیات مذاکرهکننده برساند، اگر میزان مشارکت در انتخابات بلند میبود او خود شروطش را به هیات مذاکرهکننده اعلام میکرد و نیازی به لویه جرگه نمیدید. حالا اشرفغنی به طرح قبل از انتخابات خلیلزاد برگشته است. اما پاکستان با اشرفغنی اگر معامله هم کند، به آن صادق نخواهد بود و هدف اصلیاش سناریوی دوم است که براساس آن پایگاههای امریکایی به وزیرستان انتقال پیدا میکند و در جنگ افغانستان امریکا بیطرف میماند و این سناریو راه را برای سناریوی سوم آماده میکند که هرج و مرج است. در سال ۱۹۹۲ تنظیمهای وطنی با هم درگیر بودند، به دلیل این که نه داعش منظمی بود نه القاعدهی منظمی بود و نه فاطمیون منظمی وجود داشت. حال اگر به سناریوی دوم برویم خدای ناخواسته، این سناریو حتما به سناریوی سوم میکشد که در آن قلمرو افغانستان میدان جنگ طالبان، فاطمیون، القاعده و داعش خواهد بود و هر کشوری از گروه نیابتی خود حمایت خواهد کرد.
نوروز: حامیان طالبان به این باور اند که آنان در صورت برآورده نشدن خواستهای شان در مذاکره و بیطرفی امریکا در جنگ افغانستان، قادر اند سراسر کشور را اشغال کنند و چنان مسلط شوند که گروههای مثل داعش و فاطمیون اصلا مجال ظهور و بروز نیابند. چنین چیزی منتفی است؟
نبیل: نه طالبان قادر به کنترل وضعیت نخواهند بود. پاکستان سرود فتح را در گوش رهبران شورای کویته هر روز میخواند و آنان را تشویق میکند ولی آنان قادر به کنترل وضعیت نخواهند بود. اگر به سناریوی دوم خدای نخواسته برویم، پاکستان تلاش خواهد کرد تا جنگ را فرسایشی کند. داعش محل سربازگیریاش ولایات شمال شرقی است، تمرکز آنان روی جوانان ولایات تاجیکنشین است، پنجشیر،پروان، کاپیسا، کوهدامن شمال شرق و غیره، مناطق مرکزی برای فاطمیون بستر مساعد است در صورتی که هرج و مرج بیاید، شبکهی حقانی از روستاهای حوزهی پکتیا سربازگیری میکند و شورای کویته از جنوب. در مناطق دور دست ولایات مشرقی علاوه بر داعش، لشکر طبیه، جیش محمد و سپاه بدر که در کشمیر میجنگند حضور دارند و محل سربازگیری شان است و در صورت فرسایشی شدن جنگ، تقویت میشوند. اگر مصالحهی منطقی صورت نگیرد و ما برویم به طرف سناریوی دومی که من در نوشتهام توضیح داده بودم، نتیجهی حتمی آن سناریوی سوم است که در آن گروههایی که نام بردم بخشی از جغرافیای کشور را اشغال میکنند و به جنگ نیابتی ادامه میدهند. مارشال صاحب دوستم هم که از شبرغان بیرون نمیشود از نظر من علتش این است که او برای سناریوی سوم آمادهگی میگیرد، چون تجربه دارد و میداند که اگر خدای نخواسته به آن سمت رفتیم او بتواند مردم خود را بسیج کند و ساحهی نفوذ خود را در کنترل داشته باشد. نباید این طور فکر کنیم که یک گروه همه جا را میگیرد و قضیه ختم میشود. پاکستان از همین حالا کارد داعش را روی گردن طالب گذاشته است. در گذشته گروههایی از مجاهدین پس از سقوط داکترنجیبالله از پاکستان حرفشنوی نکردند، پاکستان نمیخواهد آن حالت تکرار شود، به همین خاطر آنان گروههای متعدد را حمایت میکنند تا هرج و مرج بیاید.
نوروز: گفتید بدیل مصالحهی منطقی هرج و مرج و جنگ نیابتی است و این مصالحهی منطقی هم از دید شما رفتن به سمت ادارهی موقتی است که در آن به قول شما نهادها و ساختار محفوظ بماند ولی رییسجمهور فعلی نباشد، اما رییسجمهور کنونی بارها گفته است که افغانستان تجربهی تاریخی دارد در سال ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ هم از داکترنجیب رییسجمهور وقت خواسته میشد که قدرت اجرایی را به یک ادارهی موقت بسپارد تا حل سیاسی تحقق یابد و آن ادارهی موقت اصلاحات بیاورد و انتخابات برگزار کند، داکتر نجیب در ۱۸ مارچ ۱۹۹۲ به چنین چیزی راضی شد ولی دیدیم که تا یک ماه بعد از آن نه قدرت اجرایی ماند و نه نهادها و کشور به سمت هرج و مرج رفت، بنابراین قبول ادارهی موقت صلح را تضمین کرده نمیتواند بلکه پیامدهای خواسته و ناخواستهی بسیاری دارد که غیر قابل پیشبینی است فکر نمیکنید که نگرانی رییسجمهور غنی به جا است؟
نبیل: نگرانیاش بیجا نیست. اما روشی که برای دفع نگرانی اختیار کرده اشتباه است. او باید به خانهی هریک از سیاسیون ما جدا جدا میرفت و با آنان گپ میزد و حتا عذرشان را میکرد و میگفت که خودش اشتباه کرده است و هم سیاسیون اشتباه کرده اند و حال وقت آن است که در تفاهم با همدیگر کشور را از این وضعیت عبور بدهیم. باید بسیج ملی و سیاسی در عقب نیروهای امنیتی ایجاد میکرد. مشکل نجیب هم این بود که فضای اعتماد ساخته نتوانست و هرقدر که بحث مصالحهی ملی را مطرح کرد، موفق نشد که تمام اقشار جامعه را پشت آن بسیج کند. اشرفغنی باید اجماع سیاسی ایجاد میکرد ولی او برعکس اجماع سیاسی را خراب کرده است. دفتر اشرفغنی و داکترعبدالله شاید پنجصد متر از هم فاصله نداشته باشد، اما بین شان هماهنگی نیست. اشرف غنی بین خودش و او اجماع ایجاد کرده نتوانسته است. آنان در تعریف وضعیت فعلی و منافع ملی اجماع ندارند. اشرفغنی باید جمهوریت را به این حد تکه تکه نمیساخت. او باید تمام نیروها و سیاسیون را در ارگ میخواست و میگفت که در بدل آتشبس چنین خواستی وجود دارد و این خطرات آن است و در گذشته همهی ما اشتباه کردیم و حال باید این کشتی شکسته را مشترکا به ساحل برسانیم. باید به نظرات و طرحهای سیاسیون هم ترتیب اثر میداد. اما اشرفغنی به یکهتازی ادامه داد و همه را از خود دور ساخت و خودش را در یک حباب محصور کرد. شکی نیست که قبول خواستهای طالب فاجعه است، اما دوام وضعیت فعلی هم کمتر از فاجعه نیست، حکومتداری ما مشکل دارد، قربانی جرایم جنایی استیم، تلفات سنگین را تحمل میکنیم، قربانی حملات تروریستی استیم که ما را به سمت شکست روانی وسیاسی میبرد. حکومت نجیب هم اول شکست سیاسی و روانی خورد بعد فروپاشید. من در ۴ اپریل سال جاری دکتراشرفغنی را دیدم و برایش طرح امنیتی خود را تحویل دادم و تمام مشکلات حکومت و همکارانش را برایش توضیح دادم. برایش گفتم که نظام از مردم افغانستان است و باید هر افغان نظرش در مورد چگونگی حفظ آن شنیده شود. اما به دلیل همین بیان رک و راست من و یا هر دلیلی که بود به جای این که با من و دیگران صحبت کند، حتا حاضر نشد که عضو شورای عالی مصالحه باشم. من هیچ خواست شخصی نداشتم، در انتخابات ریاست جمهوری هم برای شناساندن جمهوریت و متفاوت بودن آن ایستاده شدم، در حکومت مشارکتی هم سهم نخواستم، هیچ خواست شخصی هم نداشتم و ندارم، اما همین گپهای رک و راست و انتقادهای بیپردهی ما را تحمل کرده نمیتواند.
سپاس جناب نبیل